هنر راهی برای فرار از استرس‌ها و تشویش
هنر راهی برای فرار از استرس‌ها و تشویش
هر انسانی به طریقی دنبال آرامش است، یکی آن را در کاری که مورد علاقه‌اش است پیدا می‌کند، دیگری در ورزش کردن، یکی در عبادت و دیگری با پرداختن به هنر. انجام هنرهای مختلف می‌تواند از نظر روحی تاثیرات مفیدی را بر روی زندگی افراد بگذارد و باعث آرامش و کم شدن استرس و اضطراب در آنها شود. «لازم نیست همه انسان‌ها هنرمند شوند، همین که با هنر در ارتباط باشند کافیست تا نقش هنر را در زندگی خود ببینند.» این جمله را دکتر پرهام سیاوشی، روانشناس می گوید. با او درباره تاثیر هنر در آرامش روحی به صحبت نشستیم.

محبوبه ذالیانی
این روزها هنر درمانی در خیلی از جوامع فراگیر شده و حتی خیلی از بیماری‌ها را از این راه درمان می‌کنند. هر فردی با انجام فعالیت هنری می‌تواند به آرامش روحی برسد و احساساتی مثل عشق و نفرت، غم و شادی و صدها حس دیگرتان را بیرون بریزد و سبک شود. دکتر سیاوشی در این خصوص می گوید: «متخصصان در حوزه سلامت روان با آزمایشاتی که بر روی تعداد زیادی از افراد انجام دادند به این نتیجه رسیدند که افرادی که ۲ ساعت و یا حتی روزهای بیشتری را در هفته به انجام کارهای هنری اختصاص می‌دهند، وضعیت روحی بهتری نسبت به افرادی دارند که زمانی را برای هنر نمی‌گذارند. می‌توان گفت هنر درمانی برای غلبه بر استرس، خودآگاهی، بیان خود، افزایش خلاقیت هنری، ابراز احساسات و فوبیا کاربرد دارد. چرا که هنر می‌تواند استرس شما را کاهش دهد و شما را از انزوای اجتماعی دور کند. اینجاست که نقش هنر در زندگی افراد خود را نشان می‌دهد.»
این روان شناس درباره بیشترین تاثیری که هنر می‌تواند داشته باشد، این طور توضیح می دهد: «پرداختن به هنر به افراد کمک می‌کند تا سلامت روان خود را از طریق خلاقیت بهبود بخشند و بدون نیاز به استفاده از کلمات، خود را ابراز کنند. با بالا رفتن سن و کم شدن ارتباطات با افراد و همچنین کاهش توان جسمی، هنر می‌تواند کمک بسیاری کند تا از نظر روحی و جسمی حال افراد را بهبود ببخشد. هنرمند هم مانند انسان‌های دیگر در جامعه زندگی می‌کند ولی یک فرق اساسی که بین او و بقیه افراد جامعه وجود دارد این است که هنرمند نسبت به مسائلی که در اطرافش اتفاق می‌افتد واکنش متفاوتی دارد. او با توجه به آنچه که می‌بیند و می‌شنود اثری هنری خلق می‌کند.
زمانی که مسائل و دغدغه‌ها در قالب هنر جای می‌گیرند، می‌توانند تاثیر بهتر و متفاوت‌تری را بر افراد جامعه بگذارند.»
در این میان هنرمندی توانمند است که بتواند تاثیر بگیرد و تاثیر بگذارد و اینکه او می‌خواهد واقعا چه تاثیری بر مخاطب بگذارد و چه مفهومی را با هنرش برساند به خود هنرمند برمی‌گردد. دکتر سیاوشی درباره لزوم انجام فعالیت هنری می گوید: « هدف هنر تاثیر است. نقش و تاثیر هنر در زندگی اجتماعی، دادن امید و نشاط و حس خوب به انسان‌هاست. اگر هنر تاثیر و ماندگاری نداشته باشد ارزشی ندارد. مطمئنا هر هنرمندی دلیلی برای خلق اثرش دارد و هر هنری تاثیر خود را خواهد گذاشت.»

کاتارسیس در هنرهای زیبا

هنر و تاثیر آن در زندگی انسان ها همیشه مشهود بوده است، هر هنری به ‌نوبه خود روح و روان انسان را پالایش داده و انرژ‌یها‌ی مثبت را افزایش و انرژی‌های منفی را کاهش می دهد. دکتر سیاوشی درباره چگونگی تاثیر هنر در درمان بیماری روحی می گوید: «بهتر است در توضیح این سوال به یکی از هنرهی تجسمی اشاره کنم. افرادی که به طور مداوم مهارت‌هایی خلاقانه مثل نقاشی را انجام می‌دهند، با بالا رفتن سن دچار بیماری‌های فراموشی نمی‌شوند. نقاشی وسیله‌ای برای رسیدن به آرامش روحی است که افراد با استفاده از آن شخصیت خود را بروز می‌دهند.
دید هنری و مهارت‌های حرکتی طی نقاشی بهبود می‌یابند. به دست گرفتن قلم نقاشی باعث افزایش حرکات دست‌ها و انگشتان می‌شود. این مهارت‌های حرکتی در زندگی روزمره هم به افراد کمک می‌کنند. نقاش احساس خود را از طریق نقاشی نشان می‌دهد و این باعث می‌شود تا هنرمند توجه دقیق‌تری نسبت به وضعیت روحی و احساسی خود داشته باشد، چیزی که شاید در حالت عادی حتی متوجه آن هم نشود. نقاشی به افراد کمک می‌کند تا احساسات درونی خود را بهتر بشناسند. نقاشی کشیدن نه تنها وسیله‌ای برای سرگرمی است بلکه باعث رشد سلامت ذهن در همه سنین می‌شود و حسی از شادی و حال خوب را هم برای شما و هم برای اطرافیان فرد به ارمغان می آورد.»
وی در ادامه صحبت های خود می گوید: «ارسطو سال‌ها پیش اصطلاحی به نام «کاتارسیس» را در هنر نمایش به کار برد،‌ به این معنا که تماشاگر ‌با دیدن رنج و عذاب قهرمان داستان با او همذات‌پنداری کرده و بعد از به پایان رسیدن این غم و رنج در به دست آوردن تجربه‌ای بزرگ شرکت می کند. در واقع شخص با دیدن یک‌سری از اتفاقات و بدون اینکه در آنها‌ شریک باشد دردها و رنجها‌یی را تجربه می کند و هنگام پایان نمایش که در واقع به پایان رسیدن آن درد و رنج است دردی که فرد حین تماشای نمایش تجربه کرده است هم به پایان می رسد. می‌توان این بعد را به عنوانی بعدی از هنر دانست که به پیشگیری از بیماری‌های روحی می‌پردازد. هنر، نگاه کردن از دیدی دیگر به زندگی است. هنر قرار است که ما را رشد دهد. اینکه ما با نگاه کردن به دنیای اطرافمان به درکی از هستی برسیم و به دنبال این درک، رشد و بالندگی نیز بروز می کند. زمانی که ما تاثیر و نقش هنر در زندگی افراد را درک نکنیم در واقع از همان نقطه است که دچار آسیب روحی و بروز بیماری‌های روحی می شویم.»
دکتر سیاوشی گریزی هم به تاثیر هنر در رشد کودکان می زند و در این باره توضیح می دهد: «هنر ها با دست، چشم، مغز و گوش کودکان در ارتباط هستند. پس نقش هنر در خلاقیت کودکان یعنی وقتی کودک در حال انجام کار هنری است، تمام این حواس به طور همزمان در حال فعالیت هستند. این کار اطلاعات زیادی بین رشته‌های عصبی و مغز رد و بدل می‌کند. کودک قلم را در دست می‌گیرد و شروع به خط‌خطی می‌کند، یعنی با فشاری که به دستش می‌آورد مداد را روی کاغذ حرکت می‌دهد و سعی در هدایت خطوط دارد. او می‌کوشد تا با فشار دادن تیوپ رنگ آن را به بیرون بریزد و با دست مخلوط کند و یا کاغذ را پاره کرده و دوباره به هم بچسباند. تمام این رفتارها و کنش‌ها اتصالات عصبی کودکان و مهارت‌های حرکتی آن‌ها را تقویت خواهد کرد. برای مثال کودکان در سنین کم تفاوت بین رنگ‌ها و اشکال را به درستی تشخیص نمی‌دهند، اما همین هنرها مثل نقاشی و رنگ‌های متنوعی که در آن وجود دارد باعث حرکات سریع چشم آن‌ها می‌شود و سیستم بینایی کودکان را رشد می‌دهد.»
وی ادامه می دهد: «کودک در حین انجام کارهای هنری یاد می‌گیرد که خوب نگاه و ماجراجویی کند. همان نقش هنر در خلاقیت کودکان باعث می‌شود که او موضوع کودکی را از درون خود بیرون بکشد و متوجه جهان اطراف شود. از این رو کودک تمایل به بروز احساسات و ایده هایش نشان می‌دهد و به عبارتی توانایی ارتباط با دنیای پیرامون خود را یاد می‌گیرد. نکته مهم و تاثیرگذار دیگری که نقش مهمی در رشد روابط اجتماعی کودک خواهد داشت انجام فعالیت‌های هنری گروهی است.
تعاملی که کودک خردسال در کار گروهی با والدین یا همسالان خود دارد او را قادر می سازد تا تصورات و تخیلاتش را نسبت به خود و اطرافیانش گسترش دهد. کودک در کار تیمی آموزش می‌بیند تا خود را با دوستانش سازگار کند و این کار به تدریج او را به سوی زندگی اجتماعی و بر عهده گرفتن مسؤلیت‌های آن هدایت خواهد کرد. تأکید موکد به این موضوع دارم که هدف از مشارکت کودکان در کار هنری، تربیت نقاش، موسیقیدان و …نیست بلکه رشد اخلاقی و معنوی او مد نظر است زیرا پرورش و تربیت درست کودک بر تمام ابعاد زندگی او و جامعه‌اش تاثیرگذار خواهد بود.»
دکتر سیاوشی در پایان صحبت های خود این طور نتیجه گیری می کند که: «امروزه دیگر تاثیر هنر درمانی بر مشکلات رفتاری افراد بر کسی پوشیده نیست. در واقع عملکرد هنر در درمان بیمارهای آنقدر قوی است که با تخلیه احساسات ناخوشایند می‌تواند فضای آرامش‌بخش برای ذهن و روان فرد ایجاد کند.
وقتی فرد در شرایط نابسامان روحی باشد و راهی برای برون‌ریزی استرس‌ها و تشویش‌هایش فراهم نشود، بیشتر فعالیت مغزی او صرف مقابله با این تضادها خواهند شد. در نتیجه قدرت اندیشه و تفکر مثبت به شدت کاهش یافته و سرخورده می‌شود. برای چنین فردی تنها می‌توان آینده‌ای بدون هدف و انگیزه متصور شد که تاثیرات منفی آن نه تنها بر زندگی خودش سایه می‌افکند بلکه نسل‌های بعدی را نیز به تاریکی خواهد کشاند. درحالی که هنرمند وقتی در چنین شرایطی قرار می گیرد با پرداختن به هنر می تواند از تمام بارهای منفی که بر روح و روانش سنگینی می کند خلاصی یابد.»