یحیی شکفته / نیشابور شهر تمدنهای کهن؛ با ادامه گشت و گذار بر بال سیمرغ در آسمان خیال انگیز و بر فراز نیشابور بزرگ و در ادامه سیاحت خاطره انگیز خود از کوره راه تاریخی نیشابوریان در امتداد خندق جبهه جنوب غربی رسیدیم به خیابان خاکی (فردوسی جنوبی) خیابانی با کوله باری از خاطرات گوناگون که قدمت پیدایش آن به اواسط پهلوی اول می رسد و رنگ و رو گرفتن شهرسازی مدرن به این راه که آغاز آن از دروازه عراق بود و با وسعت آن همراه شد و تا مدتها بدلیل شوسه بودن آن و در دست احداث بودن چون غالبا خاکی بود نزد نیشابوریان به خیابان خاکی معروف شده بود اینکه در مورد خیابان خاکی یا همین فردوسی جنوبی مفصلا بخواهیم بگوییم را به مجالی بعدتر واگذار میکنیم تا بصورت تخصصی از همان چهارراه اصلی و درادامه منتهی به میدان فردوسی جنوبی به شرح تمام و کمال آن خواهیم پرداخت.
القصه در میان هیاهوی دوره گردها و دستفروشان و سرو صدای حراجی کالاهایشان سیمرغ خیال روی گاری اکبر حُتَل (القاب عامیانه که به افراد نسبت میدادند) مینشیند و از گوشه ی مگسی قاچ شده بلقشه فروشی آن کمی تناول میکند و گاه گاهی صدای ناهنجار و داد و بیداد اکبر او را میترساند هنوز چشمش به داخل همان کوره راه فردوسی جنوبی … و آهنگری سبزواری و مغازه آبنبات پزی عباسعلی زرگرانی را رصد میکند از عطاری محمدیان گفتیم و مرحوم سلطانیان بزرگ تا رسیدیم به آقای توزندجانی مشهور به کربلایی حاجی حتی زیر زمین مغازه چمبری که کارگاه قنادی پاپا مدتی بود توجه مان را جلب کرد و از صبری ها و مغازه تعمیرگاه شان نوشتیم که بعد از مدتی به کوچه پایین تر یا همان درخت پسته رفتند تا رسیدیم به همین نبش و تجمع دستفروشان و البته منزل مرحوم محروقی بازنشسته راه آهن که پدر شهید سیدعلی محروقی نیز بود و فرزندش را برای استقلال و آزادی وطن در طبق اخلاص قرارداد ؛ یادش گرامی..
خب حال سرنبش کوچه مغازه ی آرایشگاه حسن بیغم مدتها به فعالیت و تجارت در اینجا مشغول بود و دیوار به دیوار سرای بزرگ حاج غلامرضا زهدی بود که در این منطقه بنوعی برای خودش حکم شهرک صنعتی را داشته و ضمن انبار پنبه دانه و تامین دانه های روغنی ، وظیفه ی روغنکشی و استحصال انواع دانه های روغنی بصورت نیمه صنعتی و رو به پیشرفت داشته که تا مدتها در این مکان برقرار بوده کارخانه از حاشیه همین خیابان خاکی با درب بزرگ چوبی محافظت میشده و در این اواخر اتول های باری و در قدیم تر گاریهای اسبی وظیفه حمل و نقل را برعهده داشته اند
جنب این درب بزرگ مغازه ی برادران تقدیری بوده که زمانی دوچرخه جایگزین مرکبها و الاغ و قاطر شده بود به تعمیر این وسایل نقلیه باکلاس آنروزها میپرداختند از آن جهت باکلاس که شما بدون گواهینامه حق تردد با دوچرخه را در سطح شهر نداشتید
کنار همین درب بزرگ خانه سرایداری بود که تا مدتها مرحوم غلامرضا اعتمادی پدر جناب آقای محمداسماعیل اعتمادی رئیس سابق اداره میراث فرهنگی در آنجا می زیستند و چه روزگاران پرخاطره ایی که از پی هم در آنجا داشته اند..
جالب است که قسمت بالایی همین مکان جلوی کارخانه زهدی ها را در طبقه ایی مجزا قهوه خانه ی عبدالغفور تشکیل میداده که مامن و پناهی بوده برای هم مسافران تازه از راه رسیده به دروازه عراق که بنوعی مثل ایست و بازرسی پلیس بوده و هم مردم عادی و دستفروشان و کارگران کارخانه برای رفع عطش و خستگی با نوشیدن چای و قهوه و گاها صرف صبحانه و نهار و شام از خدمات عبدالغفور بلوکی بهرمند میشدند راه پله ی باریکی از کنار همان مغازه تقدیری شما را به این قهوه خانه ی پرخاطره هدایت میکرد
راستی از یحیی میشی معروف به خشخشی که دکه ایی روبروی همین مکان که به اندازه عرض یک پیاده رو به خیابان متصل بود باید بگویم که هر روز سبزیجات مختلف را برای فروش در این میدانگاه اصلی شهر عرضه میکرد
قطعا آنچه که همه واقف هستیم بودن یکی از دروازه های اصلی شهر در این مکان بر اهمیت این مکان به الفاظ موقعیت اقتصادی شهر می افزود و غالبا همه در این راسته به تجارت و فعالیت اقتصادی مشغول بوده و هستند
گذشته از عبور و مرور کاروانیان و مسافران شهرهای دیگر و دادوستد ناشی از این فرایند، تردد همشهریان برای تامین مایحتاج ضروری زندگی در ادوار مختلف نیز اینجا را منطقه ویژه اقتصادی نیشابوریان کرده بود که در امتداد موقعیت دروازه عراق که بصورت مفصل درآینده به موقعیت مکانی آن خواهیم پرداخت تا کاروانسرای شیردار و راهی که به صورت مستقل به سمت سبزوار و تهران کسبه و بازاریانی قدیمی و با صفا بوده اند که در مجال بعدی به آنها خواهیم پرداخت. شما دوستان می توانید نظرات خود را دربستر اپلیکیشن اینستاگرام به آدرس : yahya_shekofteh@ «نیشابور شهر تمدنهای کهن « مستقیما با نگارنده متن در میان بگذارید.
نیشابور شهر تمدن های کهن
برچسب ها
گزارش تحقیقی خاتون شرق از معضلات درمانی 200 هزار بیمه شده تأمین اجتماعی در نیشابور
مدیران تامین اجتماعی در ناز و نعمت، بیمهشدگان نیشابور در رنج و محنت
نگرشی اجمالی بر یک پدیدهی پسا مدرن اجتماعی
آیا میتوان از مرگ خودخواسته دفاع کرد؟
مدیران تامین اجتماعی در ناز و نعمت، بیمهشدگان نیشابور در رنج و محنت
خاتون شرق - علیرغم پیگیری سه ماههی خاتون شرق و تهیهی گزارش مفصل از وضعیت بسیار افتضاح نوبتدهی، کمبود پزشک متخصص و کافی نبودن تعداد و کیفیت خدمات دندانپزشکی در پلی کلینیک تأمین اجتماعی نیشابور، که حدود سه ماه از انتشار آن میگذرد، مسؤولان درمان تأمین اجتماعی استان و کشور، هیچ عکسالعملی به این کمبودها نشان ندادند و چندین گفتگو با مدیران این بخشها در روزهای گذشته نیز گرهی از کار فروبستهی این درمانگاه نگشود. امیدواریم وزیر رفاه وارد این داستان غمانگیز شود و کار صاحبان اصلی سازمان تأمین اجتماعی، یعنی بیمهشدگان را گرهگشایی نماید.
آیا میتوان از مرگ خودخواسته دفاع کرد؟
خاتون شرق - در دنیای جدید، مسائل زیادی هست که برای اولینبار در تاریخ بشر اتفاق میافتد و با گذشت زمان، همهی این اتفاقات و رویدادهای عجیب و شگفتانگیز، از سوی مردمان جوامع مورد مداقه واقع شده و رفته رفته، مردم آن را به عنوان یک پدیدهی جدید اما معمول و عرفی، میپذیرند.
چوب خدا صدا ندارد
خاتون شرق - روزنامهنگاران مظلومترین اقشار جامعه هستند زیرا تمام عمر کاری خویش را برای حل مشکلات مردم صرف میکنند و دست آخر، نتیجهای که عایدشان میشود اعصاب خراب، اضطراب روانی، پریشانی وضعیت اقتصادی، ناراحتیهای خانوادگی و محرومیت اجتماعی از خیلی امتیازات و حقوق شهروندی است. آیا در کل گروههای اجتماعی قشر دیگری حاضر است چنین معاملهای با زندگی خود و خانواده داشته باشد؟
ثبت دیدگاه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.