یحیی شکفته / درود به همه همراهان و دنبال کنندگان داستانهای نیشابور شهر تمدنهای کهن تا اینجا ی روایت ها که اومدیم مفصلا از کوچه ی شیردار و کاروانسرا ی شیردار و سرگذشتشان نوشتیم حال در انتهایی ترین قسمت و نزدیک تقاطع کال یادمان آمد از ماشینهای روستاها که با تردد بین شهر و روستا تنها مراوده بین همشهریان و روستاییان را به عهده داشتند و غالبا سر صبح که از روستا راه می افتادند هر کس که متناسب با مشکل خود و رفع نیازش یا برا فروش محصولات لبنی و خشکبار و … تمایل به حضور در شهر را داشته با خود می آورده اند طی قرار قبلی برای مراجعت راس ساعت فلان باز با همان ماشین ها و پرداختن کرایه در پایان روز به روستایشان مراجعت می کردند.
و چه خوب است حال که یاد کردیم از این ماشینها از ایرج خان راننده مینی بوس آبی رنگ قلعه یزدان بگیم یا از علیرضا شون با مینی بوسی به رنگ کرم با خطهای قرمز که همیشه سر کرایه با مشتری هاشون چک و چونه میزدند از قربانعلی ناوشکی و مینی بوس خاکی رنگش بگیم با خطهای قرمز که مسیر ناوشک رو از بر بود ؛ کربلایی زین العابدین بتوئی و مینی بوس سبز رنگش و ابوالحسن جلال آبادی و گلستانی با مینی بوس کرم رنگ و متمایل به رنگ خاکی که همیشه بحث فوتبالی بینشون داغ بود و استقلال و پیروزی آن زمانها همیشه نقل حرفهایشان بود خب کمی این خاطرات شیرین را که رها کنیم و در امتداد همین راه به سمت کال که برویم پس از انتهای دیوار کاروانسرا ی شیردار به ملکی میرسیم که در قبل تر ها ملکی جدا بوده و زمینی مستقل به مالکیت شخصی بنام سرهنگ محمدی که از تهران گاه گداری برای سرکشی از املاک و مستغلات خانوادگیشان به نیشابور می آمده و در همین مکان قصد ساخت مسجدی داشته که بنا به گفته ی محلی ها با ساخت گنبد بزرگی و سازه ی آهنی عظیم از دور پیدا بوده که عزم خودرا جزم کرده برای ساخت و سازی عام المنفعه و البته بزرگ که بعدها با فوت ایشان و عدم موافقت دفن ایشان در محل یاد شده و جمع آوری سازه آهنی ملک مذبور هم در همان زمان برای برآورده شدن نیت واقف در ادامه زمین های فنی و حرفه ایی بصورت مسجد و نمازخانه ایی محلی شد برای عبادت افراد.
خب کم کم همچنان که بر بال سیمرغ خیال و افسانه ایی روایات نیشابور شهر تمدنهای کهن برفراز آسمان نیلگون محدوده ی دروازه ی عراق پرواز می کنیم انبوه درختان بید و چنار در راستای مسیر کال نظرمان را جلب میکند تا جایی که از ساختمان غسالخانه ایی یادمان می آید که زمانی در مجاورت پارک هاشمی نژاد کنونی و کوروش سابق که قبرستان قدیمی نیشابوریان بوده.
القصه همین ساختمان غسالخانه که شهرداری آنزمان ساخته تا مدتها که دفن مردگان تا دهه ۴۰ و ۵۰ مدفون میشدند با حضور افرادی چون حاجی اکبری از عسل های قدیمی و فردی پیر به نام مستعار و عامیانه ی استا ریش برینجی که از محله سعد شاه یا همان خواجه روشنایی می آمده به فعالیت شستشوی مردگان نیشابور ی مشغول بودند و با توجه به گستردگی شهر و ازدیاد جمعیت و البته انتقال گورستان به خارج شهر دیگر این عسالخانه کاربردی نداشته و پس از وقفه ی کوتاهی به رختشورخانه ایی تبدیل شد برای شستشوی البسه و ظروف و تهیه ی آب منازل همسایه ها ی آنجا که امکان استفاده از لوله کشی را نداشتند و بهر حال اکنون نیز با تخریب این ملک کاملا در تقاطع نبش شمالی پارک هاشمی نژاد کاملا مشخص و قابل درک است.
از همین نبش که بگذریم در ادامه مسیر از بغل دیواره کال به سمت حیاط مززا که خواهیم رفت به ملک حاجی محمد کیکاوسی خواهیم رسید که بازنشسته شهربانی و یا نیروی انتظامی کنونی هست.
البته در همسایگی ایشان باغ بزرگی بوده که از پشت سر دیوار به دیوار همان ملک کاروانسراهی شیردار است.
خب تا برسیم به باغ دباغ ها و شنیدن سرگذشت آنها و زندگی سراسر پر ماجرایش در این محدوده شما را به خدای بزگ میسپارم و تا داستان بعد که ادامه دمسیر خواهیم داد بسمت حیاط مزار فعلا شما را تنها میگذارم.
شما عزیزان میتوانید با دسترسی به اپلیکیشن اینستاگرام و حضور در صفحه شخصی اینجانب @yahya_shekofte مرا از نظرات سازنده و ارزشمند خود برای محلات نیشابور آگاه سازید.
نیشابور شهر تمدن های کهن
برچسب ها
گزارش تحقیقی خاتون شرق از معضلات درمانی 200 هزار بیمه شده تأمین اجتماعی در نیشابور
مدیران تامین اجتماعی در ناز و نعمت، بیمهشدگان نیشابور در رنج و محنت
نگرشی اجمالی بر یک پدیدهی پسا مدرن اجتماعی
آیا میتوان از مرگ خودخواسته دفاع کرد؟
مدیران تامین اجتماعی در ناز و نعمت، بیمهشدگان نیشابور در رنج و محنت
خاتون شرق - علیرغم پیگیری سه ماههی خاتون شرق و تهیهی گزارش مفصل از وضعیت بسیار افتضاح نوبتدهی، کمبود پزشک متخصص و کافی نبودن تعداد و کیفیت خدمات دندانپزشکی در پلی کلینیک تأمین اجتماعی نیشابور، که حدود سه ماه از انتشار آن میگذرد، مسؤولان درمان تأمین اجتماعی استان و کشور، هیچ عکسالعملی به این کمبودها نشان ندادند و چندین گفتگو با مدیران این بخشها در روزهای گذشته نیز گرهی از کار فروبستهی این درمانگاه نگشود. امیدواریم وزیر رفاه وارد این داستان غمانگیز شود و کار صاحبان اصلی سازمان تأمین اجتماعی، یعنی بیمهشدگان را گرهگشایی نماید.
آیا میتوان از مرگ خودخواسته دفاع کرد؟
خاتون شرق - در دنیای جدید، مسائل زیادی هست که برای اولینبار در تاریخ بشر اتفاق میافتد و با گذشت زمان، همهی این اتفاقات و رویدادهای عجیب و شگفتانگیز، از سوی مردمان جوامع مورد مداقه واقع شده و رفته رفته، مردم آن را به عنوان یک پدیدهی جدید اما معمول و عرفی، میپذیرند.
چوب خدا صدا ندارد
خاتون شرق - روزنامهنگاران مظلومترین اقشار جامعه هستند زیرا تمام عمر کاری خویش را برای حل مشکلات مردم صرف میکنند و دست آخر، نتیجهای که عایدشان میشود اعصاب خراب، اضطراب روانی، پریشانی وضعیت اقتصادی، ناراحتیهای خانوادگی و محرومیت اجتماعی از خیلی امتیازات و حقوق شهروندی است. آیا در کل گروههای اجتماعی قشر دیگری حاضر است چنین معاملهای با زندگی خود و خانواده داشته باشد؟
ثبت دیدگاه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.