خاطرات ده جلدی دائی جان ناپلئون از کرونا به چاپ بیستم رسید
خاطرات ده جلدی دائی جان ناپلئون از کرونا به چاپ بیستم رسید
به نظر من کرونا یک طرف بحث است و در خانه ماندن و قرنطینه و تحمل نکردن تنهایی آدم ها یا عدم تعامل خانواده در کل جهان مساله ای اساسی تر است و در روی دیگر سکه ی کرونا قرار دارد. انسان امروز در سطح جهانی به درجه ی خاصی از به هم ریخته گی آداپته شده رسیده، که هر گونه توضیح اساسی را اضافی می پندارد و سعی در پاسخ گویی آنی دارد.

به نظر من کرونا یک طرف بحث است و در خانه ماندن و قرنطینه و تحمل نکردن تنهایی آدم ها یا عدم تعامل خانواده در کل جهان مساله ای اساسی تر است و در روی دیگر سکه ی کرونا قرار دارد. انسان امروز در سطح جهانی به درجه ی خاصی از به هم ریخته گی آداپته شده رسیده، که هر گونه توضیح اساسی را اضافی می پندارد و سعی در پاسخ گویی آنی دارد. هیچ لزومی وجود ندارد هر آن چه که به یک شخص گفته می شود از وی انتظار پذیرش یا پاسخ را داشته باشیم. اگر نپذیرد یا پاسخ ندهد اتفاقی رخ نمی دهد. ولی انسان امروز تحمل این نگفتن و نپذیرفتن را از دست داده است.همین انسان می گفت فرصت خواندن رمان یا داستان را ندارد الان که فرصت دارد حالش را ندارد و اگر هم کسی دست به این کار خوانش می زند از روی اجبار است و این به نظر من نقطه ای خاص از درک و درد انسان است که لااقل من نمی توانم با وی ارتباط برقرار کنم. حالا برای چنین انسان جریمه در نظر گرفتن تأکید دیگری به نگاه امپریالیستی استعماری است که ابرقدرت ها به انسان دارند و همچنان به نظر در سطح کل کره ی زمین به کار خود دارند ادامه می دهند.
سرمایه دار چون نمی تواند کالایش را بفروشد، دست به رفتاری عجیب می زند و سرمایه اش را در بخشی وارد می کند که امن ترین جا باشد تا پس از بحران به میدان اصلی خود برگردد و این یعنی احمق فرض نمودن انسان مصرف گرا که آستانه خطر را نیز حتی نمی فهمد و یا مجبور به عبور از خط قرمزهای اجتماعی است و از همه مهم تر این که هیچ کجای دنیا درباره میزان گسترش کرونا راست اش را نمی گوید.
نکته جالب توجه در این است که آیا طی این مدت یک ماه قرنطینه خانگی میانگین میزان مطالعه جامعه و به خصوص جامعه ایرانی افزایش پیدا کرد؟
این افزایش تحت فشار را نمی توان به نظر در میانگین مطالعه لحاظ کرد. این مردمی که اگر در شرایط خاص قرار بگیرند گیاه خواری اجباری را نیز برای خود «مد» خواهند کرد قابل پیش بینی یا پیشگیری نیستند. شما این روزها با اندکی ملاحظه در اینستاگرام می بیند لباس فروش ها هم کتاب خوان شده اند و سؤال این جاست لباس فروش کتابخوان در قرنطینه نمی تواند به خیاطی بپردازد؟ حتما باید کتاب بخواند؟ یا اگر شروع به خواندن آثار نیچه کرد بعد از دوران قرنطینه فلسفه و نیچه را دنبال خواهد کرد یا به بوته ی فراموشی خواهد سپرد؟
جالب ترین بخش داستان کتاب درمانی و معرفی فیلم ارسال صد فیلم برتر جهان و صد کتاب معروف جهان است به همه. زمانی شخصی از من پرسید تو که این همه کتاب خوانده ای و چنین کتابخانه ی بزرگی به هم زده ای آیا کتاب سینوهه را داری یا خوانده ای؟ و من گفتن نه ندارم و نخواندم. گفت پس هیچی نخوانده ای. یعنی نسخه جادویی میزان سنجش پزشک فرعون تا ابد در ذهنم باقی است و حتی چند بار بر آن شدم سینوهه را بخوانم.
و نکته دیگر این که:
چگونه می توان با گرایش انسان عصر جدید به مصرف گرایی، که درک آنان را از لزوم همبستگی اجتماعی برای مقابله با چالش‌ها کاسته، مقابله کرد؟
باید پذیرفت که انسان امروز را نمی توان با معیارهای اصلی و اساسی و اصالت دار مورد شناسایی قرار داد. سرمایه داری که این روزها در حال لرزش و لغزش سرمایه اش به سر می برد به نظر شما بعد از گذار از کرونا آیا به حالت تورمی عادی خود قناعت خواهد کرد؟
کرونا نقطه ی عطف کره زمین است. خصوصاً برای نظام سرمایه گذاری و امپریالیستی که همیشه خود را در رأس امور می بیند. عین نوادگان قاجار بعد از سقوط حکومت ِقاجار که با عصا و کلاه می رفتند به جالیز خیار و خربزه قاجاری سر می زدند؛ و هذیانات خاندان پهلوی که گمان بازگشت به سلطنت فرو ریخته ی خود را دارند آن هم در کنار قدرت نمایی های ابله نمایانه ی امریکا و چین در کنار آلمان و روسیه که به نظر همه یک جور در حال برنامه ریزی هستند تا تصرف بیشتر لااقل از ذهن بشر مصرف گرا را در کارنامه خود ثبت نمایند حال با کیفیت یا بی کیفیت.
یاد آور می شوم چندی پیش معاهده ترکمنچای زمانش تمام شد، آیا مردمان آذربایجان شوروی حاضر شدند به ایران بپیوندند؟ دقیقاً بعد از کرونا هم همین خواهد بود و من شدیداً با این عملکرد خاص انسان امروز که خود را به نمایش رسوایی گذاشته مشکل دارم؛ و اصلاً درکش نمی کنم. این انسانی که عین طبل میان تهی فقط مال و منال جمع کرده و حتی کتاب را به عنوان عنصر زینتی مورد استفاده قرار داده و صدای سرمایه داری اش از ساختمان و اتومبیل و لباس، بلند می شود برای من مایه تأسف است.
تمدن گرایی در کنار فقط سرمایه و نقدینگی که تحمل سه ماه توقف، آن هم برای نجات هم نوع را ندارد را چگونه می توان پذیرفت؛ و جالب تر بعد از این بحران است که همین کتاب به دستان ِاینستاگرامی از خاطرات فرهنگی شان حتماً طومارها به هم خواهند زد و چون پول و سرمایه در کنار رسانه در خدمتشان است باز پرچمداری می کنند و نویسندگان و فعالین اصلی فرهنگ باز هم در کنار گود ِاین قدرت نمایی، البته به ناچار عدم سرمایه و رسانه؛ باید کاسه چه کنم چه کنم دست بگیرند و برای همین ها خدمت رسانی فرهنگی ارائه بدهند.
به عنوان یک ساکن کره ی زمین خواهشمندم به این فعالین در گروه‌های تلگرامی و صفحه‌های اینستاگرامی با عرض بنده و نکته ی خاص بنگرید؛ و از یکی از این اشخاص با فالوورهای فیک و حقیقی بخواهید بیایند در رابطه با موضوع کرونا خودشان را حذف نمایند و در همین فضا به ‌دور از نگاه زاویه‌دار، دست از نسخه پیچیدن بردارند.
ببینید با چه ادبیاتی به شما حمله خواهند کرد. یا از این‌ها بخواهید که یک درصد از سرمایه از گردش افتاده‌شان را خرج کمک به هم نوع کنند. یا نه! راحت‌تر و ساده‌تر درخواست نمایید که برای کمک به هم نوع آن‌هم به خانواده‌های طبقه زیرخط فقر، از سرمایه خود، فقط یک هفته نان و پنیر تهیه نمایند. باور کنید من … عذر خواهم. این انسان برای من قابل‌تحمل نیست.
انسانی که در لحظه بحران ِفقط ِمرگ، خود را کدخدامنشانه جلو می‌اندازد و از حساب دیگران برای خود هویت می‌خرد و مطمئناً از همین‌ الآن برای نمایش شوالیه گری یا مادرترزایی خود، بعد از گذار ِاحتمالی از بحران کرونا، از همین‌الان سناریو نوشته را چگونه می‌توان تحمل کرد؟

  • نویسنده : مسعود اصغرنزاد بلوچی
  • منبع خبر : خاتون شرق