حقوق برابر زن و مرد؛ از رؤیا تا واقعیت
حقوق برابر زن و مرد؛ از رؤیا تا واقعیت
خاتون شرق - شعار اصلی فمینیست‌ها برابری حقوق زن و مرد است و البته پشت این شعار، خیلی صحبت‌ها هست و خیلی ادعاها که نه قابل اثبات است نه قابل رد.

سودابه جعفری مدیر مسؤول

شعار اصلی فمینیست‌ها برابری حقوق زن و مرد است و البته پشت این شعار، خیلی صحبت‌ها هست و خیلی ادعاها که نه قابل اثبات است نه قابل رد.

گذشته از نگاه‌های سیاسی، جناحی و احساسی، واقعیت‌های دیگری نیز در بین افراد وجود دارد که اگر نگاه‌های متعصبانه و یکسونگرانه را کنار بگذاریم و داوری منصفانه داشته باشیم، بهتر می‌توانیم در مورد این واقعیت‌ها نظر بدهیم و به این نظر اتکا کنیم.

به لحاظ فلسفی، نه دانشمندان علوم تجربی و نه نظریه‌پردازان علوم انسانی، هیچ‌کدام، ابعاد وجودی انسان را به طور کامل نشناخته‌اند و هر گونه ادعایی در این زمینه، کاملا مردود است، چون انسان، به این سادگی قابل شناخت نیست و هزاران جریان عصبی، روانی، بیولوژیک و اجتماعی باید در کنار هم و در ارتباط با هم دیده شود تا وجود و شخصیت و منش‌های انسان، به طور کامل شناسایی شود و البته به این نیز باید توجه کرد که این مهم، تنها با تکامل نهایی علوم و دانسته‌های بشری قابل انجام است که فعلا و با سطح شناسایی و معرفت فعلی، منتفی است.

به هر روی، عجالتا نمی‌توان در مورد سطح و اندازه‌ی حقوقی که جامعه باید برای افراد خود با جنسیت‌های متفاوت قائل باشد، نظر قاطعی ابراز کرد اما می‌توان نظراتی نسبی با توجه به سطح معرفت فعلی جوامع در این زمینه ارائه داد که رافع اختلاف باشد.

ما هر مذهب و مسلکی داشته باشیم، دقیقا نمی‌دانیم خداوند یا پروردگار یا آفریدگار یا وجود اعلی، چه صفات و ویژگی‌هایی برای دو آفریده‌ی خویش یعنی زن و مرد قرار داده و با دانش فعلی، قادر به شناسایی کامل این ویژگی‌ها نیستیم. اما می‌دانیم که در زندگی روزمره‌ی فعلی و در جامعه‌ی ایرانی، مجموعه‌ای از فرهنگ‌ها، دانش‌ها، ارتباطات و اندیشه‌ها، بر چگونگی توزین ارزش‌های انسانی حکم می‌کند و اگر در حدود مرزهای جغرافیایی و فرهنگی بخواهیم اظهار نظر کنیم باید نگرش و اظهارات خود را به استان‌ها، مناطق مختلف، شهرها و حتی روستاهای گوناگون، محدود و منطبق سازیم.

به عبارت دیگر، اینکه چه اعتقادی در مورد حقوق زن و مرد داشته باشیم و چه فکری را مبنای عمل خویش قرار دهیم، بستگی به این دارد که در کجای این آب و خاک زندگی می‌کنیم، از چه فرهنگ و جغرافیا و شرایط زیستی‌ای برخورداریم، با چه جامعه‌ای مرتبطیم و بر چه اصول و مبانی فکری و عقیدتی، تکیه داریم.

به این لحاظ، تعیین مرزهای حقوقی برای زنان و مردان، کاری بشدت نسبی و کاملا محدود است و اگر منصف باشیم نمی‌توانیم حتی برای زنان و مردان در دو شهر و روستای متفاوت هم قوانین و قواعد یکسانی وضع کنیم چه برسد به اینکه در باره‌ی یک استان، یک کشور و یا یک منطقه‌ی جغرافیایی بزرگ‌تر از کشور صحبت کنیم.

به عنوان مثال، اگر سؤال کنیم زنان نیشابور نسبت به مردان این شهر، چه عقیده و نظری دارند و چه حقوقی را برای خود و برای مردها قائل هستند، بسیار دشوار است که یک پاسخ روشن و یگانه به این سؤال بدهیم. به عبارت دیگر، هر گروه از خانم‌ها بسته به اینکه در کدام منطقه زندگی کنند، از چه ابزارهای ارتباطی برخوردارند، با چه فرهنگ و مرام دینی و اعتقادات سنتی و در چه خانواده‌ای بالیده‌اند، نظرات‌شان با یکدیگر متفاوت است.

حال آیا با این شدت و حدت اختلاف نظرها که حتی برای یک محدوده‌ی جغرافیایی کوچک مثل یک شهر نیز نمی‌توان یکسانی نگرش قائل شد، می‌توان به برابری حقوق و آزادی‌های زن و مرد، پاسخ یکسانی که مقبول همه باشد داد؟

نویسنده‌ی این سطور بر این گمان نیست و لذا اعتقاد دارد که خانم‌ها و آقایانی که زندگی مشترک تشکیل می‌دهند باید بر اساس تمام فاکتورهای شخصیتی، تربیتی، روانی، زیستی، عصبی و اجتماعی طرف مقابل‌شان یک الگوی فکری را ترسیم و با شریک زندگی خود به اشتراک بگذارند تا پس از گفتگوهای مفصل در مقاطع مختلف زندگی، به یک الگوی مشترک و کم‌زاویه برسند و بدین ترتیب، نگرش‌ها، آرزوها و خواسته‌های خود را بر اساس همین الگوی مشترک تنظیم کنند تا کمترین آسیب را در طول زندگی خانوادگی ببینند و با کمترین هزینه‌ی عاطفی و فکری و بیشترین دستاورد فرهنگی و اعتقادی، زندگی مشترک را سپری نمایند.

شعارهای مندرج در صفحات مجازی و شبکه‌های اجتماعی، به هیج‌وجه راهگشای مشکلات خانوادگی نیست و نمی‌توان آنها را مبنای فکری و فرهنگی خود یا دیگر اعضای خانواده قرار داد.

بیشتر این جملات قصار و شعارهای رنگارنگ، از فرهنگ‌هایی عموما بیگانه به سرزمین فکری ما می‌آیند و نمی‌توانند مبنای نگرش خانوادگی و اجتماعی ما قرار گیرند و سرمشق قرار دادن آنها در زندگی مشترک، به جز اینکه به دعوا و مشاجره و احتمالا جدایی بینجامد، هیچ دستاورد دیگری برای زن و شوهر ندارد.