تعطیلات مدارس سبب افزایش اعتیاد نوجوانان به مواد مخدر “گل” شده است؟
تعطیلات مدارس سبب افزایش اعتیاد نوجوانان به مواد مخدر “گل” شده است؟
نوجوانان و جوانان در عصر کنونی در میان انواع و اقسام تهدیدها محاصره شده‌اند و کوچک‌ترین غفلت، آنها را در دام‌های فریبنده‌ای گرفتار می‌کند که شاید به راحتی راه نجاتی نیابند. در این میان مواد مخدر یکی از مهمترین تهدید‌هایی است که می‌تواند جوانان را به دام کشانده و گرفتار کند. یکی از مواد مخدری که به راحتی در دسترس قرار گرفته به گونه‌ای که هر فردی می‌تواند آن را در خانه بکارد و از این طریق بسیاری از نوجوانان و جوانان این مرز و بوم را به سرابی فریبنده سوق دهد، ماده مخدر «گل» است.

مصرف این ماده مخدر در باور عمومی کم خطرتر از حشیش و ماری جوانا معرفی شده در حالی که می‌تواند آنقدر خطرناک باشد که با یک بار مصرف، فرد معتاد شود زیرا به طور مستقیم بخش‌های مسئول آرامش بخشی را در مغز فلج کرده و خود جایگزین آن می‌شود؛ بنابراین با مصرف نکردن «گل»، فرد دچار اضطراب شدید، بی‌قراری، وحشت زدگی و تپش قلب شدید می‌شود. جامعه شناسان بار‌ها و بارها در خصوص افزایش اعتیاد نوجوانان به این ماده مخدر تذکر داده بودند اما مسئولان هر بار به نوعی آن را تکذیب کرده‌اند با این حال، حالا گفته می‌شود که تعطیلات مدارس سبب افزایش اعتیاد نوجوانان به مواد مخدر گل شده است.

وقتی همه خواب بودند

مرضیه ثروتی مدیر یکی از مدارس وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به این سوال که آموزش مجازی و تعطیلی مدارس، استفاده از قرص و مواد مخدر گل را در میان دانش‌آموزان کاهش داده یا افزایش؟ گفته است:« در مواجهه با موضوعات روانشناختی یا آسیب‌های اجتماعی که شما به آن اشاره می‌کنید، نیاز به تبیین بیشتری وجود دارد. نکته حائز اهمیت این است خانواده‌های دانش‌آموزان ما نسبت به سایر جوامع باورهای دینی و مذهبی بیشتری دارند.»

وی افزود:«البته نمی‌توانیم ادعا کنیم که ما وضعیت بهتری داریم، اما طبق اعلام ستاد مبارزه با مواد مخدر، آمار استفاده دانش‌آموزان از قرص یا مواد مخدر کاهش پیدا کرده است. شاید شما بگویید که شواهد چیزی دیگری می‌گوید. بله، ولی زمانی که رسانه و فضای مجازی زیاد می‌شود، طبیعی است که وقتی موردی رخ می‌دهد، در فضای مجازی اعلام می‌شود و همه خبردار می‌شوند، اما طبق گزارش ستاد مقابله با مواد مخدر،‌ آمارها در این زمینه کاهش پیدا کرده است. ما هم اقدامات بسیاری با ستاد مبارزه با مواد مخدر داشتیم. به طور مثال برای معلمان و والدین دوره‌های آموزشی به منظور پیشگیری از این نوع آسیب‌ها برگزار کردیم و همچنین کارهای ترویجی وفرهنگی بسیار خوبی در سطح آموزش و پرورش انجام شده است.»

کارشناسان چه می‌گویند؟

اما سمیرا خوشنام، آسیب شناس اجتماعی در خصوص افزایش اعتیاد نوجوانان به گل در زمان تعطیلی مدارس می گوید:« واقعیت این است که با تعطیلات کرونایی، اوقات فراغت نوجوانان افزایش یافته است و همین موضوع هم در اکثر موارد آن‌ها را به سمت و سویی می‌برد که نباید بروند. گشتن با دوستان نا باب و انجام فعالیت‌هایی برای خالی کردن انرژی‌های سرکش دوران نوجوانی از جمله عواملی است که سبب می‌شود نوجوانان به موادی مثل گل روی بیاورند و شواهد نشان می‌دهد در زمان تعطیلات اعتیاد و استفاده از مواد مخدر گل افزایش یافته است.»

وی تصریح کرد:«گل، دومین ماده مخدر مصرفی در کشور ما به شمار می‌رود. یکی از دلایل مصرف بی‌رویه این ماده، ناآگاهی است چرا که بسیاری از جوانان براین باور غلط هستند که مصرف گل اعتیاد‌آور نیست و هیچ گونه عوارضی در مصرف‌کنندگان برجای نمی‌گذارد در حالی که این تفکر غلطی است و تجربه عکس آن را نشان داده است. جوانان نمی‌دانند که برای ترک این ماده مخدر باید چه راه طولانی را طی کنند در حالی که شواهد نشان میدهد کمتر مصرف‌کننده «گل» توانسته این ماده مخدر را برای همیشه ترک کند.»

این آسیب شناس اجتماعی افزود:«اثرات مخرب و کوتاه مدت مصرف ماده مخدر «گل» شامل توهم ذهنی، تغییر در درک رنگ و صدا، افزایش اشتها، سرخی چشم ها، گیجی و بی‌توجهی به اطراف، تند شدن ضربان قلب و افزایش اضطراب، احساس تشنگی، خشک شدن و کف کردن بزاق دهان، آسیب حافظه بلند مدت و حافظه کوتاه مدت است. عوارض بلند مدت این ماده مخدر نیز از دست رفتن حافظه، اختلالات یادگیری، نوسانات اخلاقی و توهم است. این اختلالات نه تنها برای فرد مصرف‌کننده بلکه برای خانواده و جامعه خطرناک است و مصرف‌کننده دست به اقدامات عجیب و خطرناکی می‌زند که خودش متوجه آن نیست. با این همه باید در دو بعد به این مسئله رسیدگی شود تا بیش از این شاهد افزایش اعتیاد نوجوانان به مواد مخدر گل نباشیم.»

خوشنام می گوید: «در وهله اول باید سرگرمی‌های سالم و کارآمدی برای نوجوانان در نظر گرفته شود تا در زمان اوقات فراغت به تفریحات این چنینی رو نیاورند. از طرفی این تفریحات باید ارزان قیمت و به صرفه باشد، همین حالا هر پک گل حتی ۱۰ هزار تومان هم به فروش می‌رسد و همین موضوع ارزان قیمت بودن آن هم سبب شده تا نوجوانان گرایش بیشتری به آن داشته باشند. از طرف دیگر خانواده‌ها باید آموزش لازم در خصوص این موضوع ببینند و بدانند تحت چه شرایطی امکان دارد نوجوان آن‌ها بیشتر به سمت این ماده مخدر رو بیاورد. برای مثال رفتن به مهمانی‌های دوستانه در این سن حتما با مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر همراه است و خانواده‌ها نسبت به این مسئله باید آموزش لازم را دیده باشند تا بتوانند نوجوان خود را از زمینه‌های ایجاد اعتیاد دور کنند.»

زنگ خطر اعتیاد دختران جوان

دکتر نازنین گل بیشه، دکترای روان شناسس بالینی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد می گوید: «جلسات متعدد طی ساعت‌های طولانی راجع به این موضوع برگزار شده و کارشناسان و متخصصان زیادی در این‌باره سخن گفته‌اند، اما متأسفانه تاکنون اقدامات پیشگیرانه و حتی کاهنده سرعت افزایش تعداد زنان معتاد آن‌طور که باید صورت نگرفته است. از اوایل دهه ۸۰ سیاستگذاران و برنامه‌ریزان اعلام کردند که آمار اعتیاد زنان روبه افزایش است و از سوی دیگر سن ابتلا به آن کاهش یافته است. حتی در یک برهه از زمان واژه زنانه شدن اعتیاد هم مطرح شد که مورد موافقت صاحبنظران قرار نگرفت چون اعتیاد زنانه نشده اما زنان بیش از گذشته درگیر اعتیاد شده‌اند.»

با توجه به اینکه برنامه‌ای که بتواند مانع گسترش اعتیاد در زنان باشد طراحی نشده و از سوی دیگر آموزش مهارت‌های اجتماعی و مهارت‌های زندگی در جامعه وجود ندارد طبیعی است که هر روز با آمار افزایشی اعتیاد زنان مواجه باشیم. این مهارت‌ها به منزله ابزاری است که در شرایط پیچیده قرن بیست و یکم جامعه درحال توسعه‌ای مانند ایران به هنگام مواجهه با این معضل بسیار راهگشا خواهد بود.

دکتر گل بیشه می گوید: «معتقدم هریک از ما انسان‌ها، کوله پشتی‌هایی داریم که وزن آنها براساس تجارب، موقعیت‌ها و شرایط زندگی هریک از ما متفاوت است. به این معنا که نوجوانان و جوانان بسیاری داریم که کوله‌پشتی‌های آنها از ترس، خشم، اضطراب و احساس ناخوشایند زندگی‌شان سنگین شده است. این افراد همواره به دنبال راهکاری هستند که بتوانند شرایط را تحمل کنند. ما برای چنین افرادی چه کرده‌ایم. در شرایطی که دنیا معتقد است باید برای این افراد پیشگیری سطح یک صورت بگیرد، در کشور ما این امر اتفاق افتاده است؟»

وی افزود: «متأسفانه در کشور ما پیشگیری سطح یک و دو وجود ندارد یا بسیار کمرنگ است و اقدامات پیشگیرانه از سطح سه آغاز می‌شود. تشکل‌های مردمی، نهادها و حتی سازمان‌های حمایتی نظیر بهزیستی پیشگیری سطح سه را ارائه می‌دهد. یعنی فرد، درگیر اعتیاد شده، خشونت و سایر تلخی‌ها را تجربه کرده حتی ممکن است از خانه رفته باشد، حالا ما اقدامات سطح سه یعنی مداخلات پرهزینه را انجام می‌دهیم که نه تنها هزینه بالایی دارد بلکه تأثیر مطلوبی هم نخواهد داشت. این درحالی است که کشور ما به پیشگیری سطح یک نیاز دارد. آن هم برای همه اعضای جامعه، در همه سنین و بایستی با واژه‌ها و مفاهیم مختلف بارها و بارها عنوان شود. در حقیقت ما نیازمند عزمی ملی هستیم که همه نهادها و سازمان‌ها کنار یکدیگر دست به دست هم و یک‌سو برای برقراری پیشگیری سطح یک اقدام کنند. متأسفانه ما در کشور پیشگیری سطح دو هم نداریم. پیشگیری سطح دو به این معنا است که اگر یک فرد در موقعیتی خطرناک قرار گرفت قبل از اینکه آسیب ببیند تحت حمایت قرار گیرد.»

قطع فیزیکی مواد برای رهایی کافی نیست

ما چطور از یک دختر جوان که در سطح متوسط و خوب خانوادگی و فرهنگی قرار دارد اما به دلایلی نظیر ناآگاهی، بیدار ماندن برای درس خواندن بیشتر و حتی نداشتن مهارت نه گفتن در جمع همسالان به مواد مخدر آلوده شده حمایت می‌کنیم؟ برای او چه می‌کنیم؟

این دکترای روان شناسی بالینی در این خصوص می گوید: «دختران دانشجوی جوانی از خانواده‌های متوسط با فرهنگ بالا به من مراجعه می‌کنند. آنها برای تقویت حافظه و دستیابی به نتیجه دلخواه در آزمون‌های دانشگاهی چندبار از ماده محرک و صنعتی شیشه و چند قرص صنعتی استفاده کرده بودند. حالا برای ترک اعتیاد علاوه بر ترک مواد باید ۳۰جلسه مشاوره بگیرند. چون بیماری اعتیاد یک بیماری فیزیکی، روانی و اجتماعی شناخته شده است و سه بعد دارد. از این‌رو برای ترک اعتیاد، ترک مواد به تنهایی کافی نیست. درواقع اعتیاد یک بیماری رفتاری است که قطع فیزیکی مواد به تنهایی برای رهایی از آن کافی نیست. چون هنوز خشم، ترس و اضطراب باقی مانده و اگر افراد مبتلا روی روان خود کار نکنند بعد از مدتی به سوی مصرف مواد باز می‌گردند. در این وضعیت آنها چگونه باید از پس مخارج مشاوره‌ای که هزینه بالایی دارد، برآیند. البته این هزینه برای مشاور یا مددکار اجتماعی که روزانه با افراد زیادی که از ناراحتی و مصایب خود می‌گویند خیلی هم زیاد نیست. اما مسأله این است که خانواده‌ها از عهده این هزینه‌ها برنمی‌آیند. بنابراین فراهم کردن امکانات مشاوره‌های رایگان یا ارزان قیمت با کیفیت که تحت پوشش بیمه هم باشد می‌تواند در این زمینه بسیار راهگشا باشد.»

وی ادامه می دهد: «زمانی نسل ما معتقد بود زندگی باید مجال هرگونه تجربه‌ای را به انسان بدهد. ما تجربه می‌کردیم، اما تجربه‌های ما چنین بود که با یک خرما برویم توچال و برگردیم. اتفاق بدی برای ما نمی‌افتاد چون کارهای دشواری که با قدرت بدنی خود می‌توانستیم انجام دهیم ما را دچار آسیب‌های اجتماعی نمی‌کرد. اما در عصر حاضر تجربه جوانان متفاوت شده، تجربیات آنها می‌تواند هرگز به یک‌بار ختم نشود. دخترانی که در سنین مختلف معتاد شده‌اند در گفت‌و‌گو با من می‌گویند « بعد از مصرف مواد مخدر و محرک به اندازه انگشتان دستمان هم لذت نبردیم. به این معنا که بعد از چند بار اول که مواد مصرف کردیم و لذت بی‌نهایت زیاد و دلچسب را تجربه کردیم، برای دستیابی به آن لذت اولیه و حل این مسأله برای خود، سال‌هاست که درگیر اعتیاد مانده‌ایم.» این دختران می‌گویند «یک‌بار مصرف بسیار زیاد و هزار بار کم است.» یعنی هزار بار مصرف می‌کنند تا به لذت روز اول برسند و نمی‌رسند. در چنین مواقعی حتی مواد مخدر مصرفی را هم عوض می‌کنند. اگر با تریاک شروع کرده بودند، به سراغ هرویین می‌روند. پس از آن شیره و شیشه و… را امتحان می‌کنند ولی بازهم به آن خواسته خود نمی‌رسند. بنابراین نمی‌توانیم بگوییم در عصر حاضر ما مجال همه‌گونه تجربه را داریم. چون این تجربیات انسان را به پرتگاهی می‌کشاند که از آن خلاصی وجود ندارد.»

روش حال خوش برای هر آدمی فرق دارد

پیشگیری سطح سوم، تشکل‌های مدنی و مراکز حمایتی هستند. در این بعد، ما با فردی مواجه هستیم که به اعتیاد مبتلا شده، دچار آسیب شده و شاید حتی خانه را رها کرده و در خیابان و پارک‌ها تجربیات دردناکی را تحمل کرده است.

این عضو هیئت علمی دانشگاه در مورد کمک به این افراد  در غالب پیشگیری سطح سوم می گوید: «کمک به چنین فردی بسیار دشوار خواهد بود. پس بهتر است برای پیشگیری از این معضلات فرزندان خود را با آموزش مهارت‌های زندگی واکسینه کنیم. محیط امنی برای آنها فراهم نماییم. ساعات فراغت دلپذیر و خوشایندی را برای آنها ایجاد کرده، شادی را در زندگی آنها نهادینه کنیم تا مانع از آسیب آنها شویم. به یاد داشته باشیم شادی و هیجان مقطعی کارگشا نیست و باید در زندگی نوجوانان و جوانان نهادینه شود. همه انسان‌ها به دنبال حال خوش هستند و فقط روش آن فرق می‌کند. یکی با پیاده‌روی حال خوب پیدا می‌کند، دیگری با همنشینی با دوستانش و برخی هم که در شرایط پیچیده‌تر و نابسامان هستند با سوء مصرف مواد مخدر حال خوب را تجربه می‌کنند. پس باید برای دختران جوان شرایطی فراهم شود که بتوانند لذت واقعی از زندگی را تجربه کنند و حالشان خوب باشد.»

وی اضافه می کند: «برخی از خانواده‌ها هم گمان می‌کنند پرداخت پول بی‌حساب کتاب و زندگی مرفه می‌تواند مانع آسیب فرزندانشان شود. داشتن پول برای زندگی فاکتور خوبی است اما همیشه داشتن پول به عنوان یک امکان حمایتی حافظ سلامت نیست آنچه در خانواده می‌گذرد مهم است در حال حاضر جوانان زیادی در کلینیک‌های ترک اعتیاد حضور دارند که از خانواده‌های مرفه هستند. چون این دختران از نظر روانی در خانواده حمایت نشده‌اند و به احساسات آنها توجهی نشده است. علاوه بر نشاط و شادی باید به اشتغال دختران جوان نیز توجه کرد.»

این دکترای روان شناسی بالینی در پایان می گوید: «اشتغال، امید و احساس رضایتمندی را در فرد ایجاد می‌کند. زنان در اشتغال حقوق کمتری را نسبت به آقایان تجربه می‌کنند و با محدودیت‌های بیشتری مواجه هستند. در این شرایط فرد نمی‌تواند به شرایط مطلوب خود دست پیدا کند. سرخورده می‌شود و امید خود را از دست می‌دهد. ناامیدی انسان را به سمت خطا و کسب تجربه‌های ناهنجار و ناخوشایند هدایت می‌کند. واقعیت این است که شرایط جامعه روز به روز سخت‌تر و دشوارتر می‌شود و ما برای پیشگیری از آسیب‌های ناشی از این دشواری‌ها باید ابزار حل مسأله را داشته باشیم.»