اسلامی ندوشن در آخرین روزهای حیات: جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است
اسلامی ندوشن در آخرین روزهای حیات: جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است
خاتون شرق - مراسم یادبود و تدفین امانی دکتر اسلامی ندوشن در کانادا، در اردیبهشت 1401 و شاید چند روز پس از درگذشت این استاد ادبیات فارسی برگزار گردید. زمان برگزاری این مراسم، با نیمه شب ایران مقارن بود و خیلی‌ها در ایران این مراسم را از طریق یوتیوب به صورت زنده دیدند و بعضی هم چون اینترنت در ایران ضعیف است به صورت ویدیویی، بعدا آن را تماشا کردند. فضای برگزاری مراسم، جایی شبیه به لابی یک هتل یا یک سالن رستوران معمولی بود و البته با اینکه حدود ساعت 5 بعد از ظهر مراسم آغاز شد محیط نور کافی نداشت.

مراسم یادبود و تدفین امانی دکتر اسلامی ندوشن در کانادا، در اردیبهشت ۱۴۰۱ و شاید چند روز پس از درگذشت این استاد ادبیات فارسی برگزار گردید. زمان برگزاری این مراسم، با نیمه شب ایران مقارن بود و خیلی‌ها در ایران این مراسم را از طریق یوتیوب به صورت زنده دیدند و بعضی هم چون اینترنت در ایران ضعیف است به صورت ویدیویی، بعدا آن را تماشا کردند. فضای برگزاری مراسم، جایی شبیه به لابی یک هتل یا یک سالن رستوران معمولی بود و البته با اینکه حدود ساعت ۵ بعد از ظهر مراسم آغاز شد محیط نور کافی نداشت.

فیلمبرداری مراسم بسیار بد بود و مشخص نبود که چرا با اینکه این مراسم اهمیت زیادی برای ایرانیان داشت و استادان بسیاری مراسم را می‌دیدند و یا در آن حضور داشتند از آوردن کمترین امکانات فنی و صوتی برای مراسم دریغ شده بود. صدای مراسم نیز بسیار بد بود و گاه اصلا شنیده نمی‌شد.

به هر حال خیلی‌ها هستند که نمی‌دانند چنین مراسمی برگزار شده و در آن چه گذشته است. برای اطلاع خوانندگان خاتون شرق از این مراسم، خلاصه‌ای از آن در اینجا آورده می‌شود.

مراسم همزمان با نیمه شب ایران آغاز شد و در ابتدای مراسم، نامه‌ی شورای شهر نیشابور به تاریخ ۱۷ فروردین ۱۴۰۱ به خانواده‌ی دکتر ندوشن توسط مجری مراسم قرائت گردید.

در این نامه، شورای شهر نیشابور برای برگزاری مراسم خاکسپاری و تدفین استاد در جوار آرامگاه خیام و عطار اعلام آمادگی کرده بود.

دکتر شیرین بیانی، استاد تاریخ دانشگاه تهران و همسر دکتر ندوشن، از شورای شهر نیشابور تشکر کرد و گفت: دکتر جای دفن خود را مدت‌ها پیش در جوار خیام در نیشابور تعیین کرده و این کار در موقع خود انجام خواهد شد.

وی افزود: همین حالا به من خبر دادند که مقدمات این کار در نیشابور انجام شده و پس از طی مراحل قانونی، این کار انجام خواهد شد.

یک از سخنرانان، پدر عروس دکتر ندوشن،‌ آقای دولت‌شاهی بود که گویا تاجر موفقی هست و در این مراسم با یادآوری تاریخچه‌ای از زندگی دکتر ندوشن و همسرش گفت: استاد با یک خانم فرهیخته‌ی درجه یک ازدواج کرد و این شانس هر دوی آنها بود که یکدیگر را پیدا کردند و ۵۶ سال با یکدیگر زندگی مشترک داشتند.

پس از وی، دکتر فتوحی، استاد بازنشسته دانشگاه فردوسی صحبت کرد که در باره‌ی ویژگی‌های شخصیتی دکتر ندوشن سخن گفت.

وی آزادگی، خردگرایی، واقع‌گرایی و اعتدال را از خصوصیات شخصیتی دکتر ندوشن دانست و گفت: آزادگی محصول خرسندی و قناعت است که دکتر ندوشن تجلی تمام عیار این خصایص بود.

دکتر کزازی استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران نیز با پیام صوتی به این مراسم تسلیت فرستاده بود که شنیده شد و وی طی این پیام گفت: دکتر ندوشن یکی از چهره‌های فرهنگ و ادب ایران بود و دل در گرو ادب پارسی داشت و افزون بر آن دلبسته‌ی ایران و فرهنگ و تاریخ این سرزمین بود و در هر چه از او به یادگار مانده، نشانه‌های این دلبستگی را می‌بینیم.

دکتر کزازی گفت: یکی دیگر از ویژگی‌های این بزرگ‌مرد فرهنگ و ادب، زبانی بود که او در نوشتن کتاب‌های خویش به کار می‌گرفت، زبانی گرم و گیرا که خواننده را برمی‌انگیخت.

وی در پایان پیامش گفت: در گذشت این مرد بزرگ، دریغی است دردانگیز، اندوهی است گران و سوزی است سترگ همه ایرانیان را.

همچنین دکتر عباسی از شاگردان استاد ندوشن و از استادان مدعوی دانشگاه اهایوی امریکا در این مراسم سخنانی ایراد کرد.

این استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: حتی کسانی که نسبتی با آرا و اندیشه‌های او نداشتند پیام تسلیت دادند. اخبار روزهای گذشته در شبه قاره، در تمام کشورهای زبان فارسی بین نخبگان می‌چرخید.

وی به آثار دکتر ندوشن پرداخت و گفت: کتاب روزها را بخوانید که زندگی شرافتمندانه را برای جوانان امروز ترسیم می‌کند. فایل صوتی این کتاب در حال تدوین است. کتاب به دو دوره‌ی مادر و همسر تقسیم می‌شود.

دکتر عباسی گفت: پدر از ابتدا دچار بیماری بود و در ۹ سالگی محمد علی فوت کرد. خاور خانم، مادر استاد، همه چیز را برایش فراهم کرد. او به مادر منسوب بود و می‌گفتند:‌ محمد علی خاور سلطان که از هیبت و جایگاه بلند مادرش حاکی است. او از ابتدای زندگی تا اوایل دهه چهل همیشه با مادر است و تکیه‌گاهش مادر است.

وی افزود: سپس با دکتر شیرین بیانی ازدواج کرد که این خانم دانشمند تا چند روز پیش که استاد درگذشت ایشان را حمایت کرد. فرزندان شاید بهتر می‌دانند که این مادر بود که چنین فرزندانی و عروس‌‌ها و نوادگان بایسته تربیت شدند و استاد ندوشن فارغ‌البال توانست این میراث را به جا بگذارد. اهل نوشتن می‌دانند که تفکر و نگارش و تحقیق، فراغت و آرامش می‌خواهد که با داشتن این همسر برای دکتر ندوشن فراهم شد. در واقع در دوره دوم زندگی استاد، همه چیز از خانم بیانی نشأت می‌گیرد.

 

نیز باید باور داشته باشیم که دموکراسی با همه‌ی مزایا و فوایدش، سوراخ‌های زیادی دارد و شاید دست بلند بتوان به قول آقای دکتر تقوی، استاد علوم سیاسی دانشگاه فردوسی متمسک شد که می‌گفت: عجالتا در میان تئوری‌های سیاسی امروز و در بین حکومت‌های جاری و ساری در کشورهای معاصر، دموکراسی ارجح‌تر از بقیه است نه اینکه خوب و بهترین باشد، نه، بلکه به این خاطر که ما فعلا جایگزین مناسب‌تری برای این نوع حکومت نمی‌شناسیم و ناچاریم برای بقای اجتماعی، مبنای حکومت را نظر اکثریت بدانیم که اگر چنین نکنیم، هرج و مرج خواهیم داشت.

هر چند که باید از نظر دور نداشت که اگر چه که نظر اکثریت را محترم داشتن و حکومت را بر پایه‌ی همین نظر، مستقر کردن، نتیجه‌اش ممکن است القاعده و داعش و طالبان و امثالهم باشد که چون در اقلیت بوده یا هستند و احساس حرمان سیاسی و عقیدتی کرده و حرف‌شان به جایی نرسیده و خناق سیاسی گرفته‌اند، وقتی به قدرت دست یافته یا سلاحی به دست آورده‌اند این عقده‌های ناگشوده‌ی فکری و سیاسی را به کشتار غیر همفکران‌شان پیوند داده‌اند.

پس نمی‌توان عقاید دیگران را با معیار دموکراسی، ارزش‌گذاری کرد و چه بسا که ما مخالفان افکار آقای مصباح که به قول خودمان، دموکرات‌تر از آنطرفی‌ها هستیم، باید در پاره‌ای موارد از افکار و ایده‌هایمان گذشت کنیم و بر مبارزه‌ی مدنی درازمدت برای اصلاح و تصحیح افکار و نظرات تأکید ورزیم و خوبی‌اش این است که ما اصولا دیدگاه‌های عقده‌تکانی تروریستی نداریم به سبب سطح اندیشه‌هایمان که اگر در اقلیت قرار بگیریم، تفنگ برداریم و آدم‌هایی را که مثل ما فکر نمی‌کنند بکشیم که اگر چنین کنیم، مثل داعشیم.

پس چه باید کرد؟ باید و نباید ندارد. اختلاف فکر و اندیشه تا جهان بوده و باشد هست و پایانی بر آن دیده نمی‌شود. و هیچ شاهد و استدلال خدشه‌ناپذیری هم در دست نیست که همگان را به اقناع برساند که فلان دیدگاه عین حقیقت است و لاغیر و بهمان نظر، بطلان محض است. یا فلان رژیم حکومتی، بهترین روش سیاست‌مداری و مملکت داری است و فلان حکومت دینی که مثلا ما باشیم، یکی از بدترین‌ها است.

به کدام استدلال و برهان تاریخی، اثبات شده که جکومت‌های مبتنی بر دین، مردم را به بهشت موعود برده‌اند یا به کدام دلیل و منطق و شاهد تاریخی مکشوف گردیده که حکومت‌های سکولار، آدمیان را به سعادت رسانده‌اند؟

بر ماست که بجوییم راه‌های مشترک افکار و ایده‌ها را و آرام‌تر و مهربان‌تر با یکدیگر زیست کنیم که راه صلاح و رهایی اجتماعات بشری از قید ستم و بی‌عدالتی، فعلا در دسترس نیست و هیچ مرام و عقیده‌ای در دنیا نیست که به عنوان داروی درمان این ابودردای جهانی، مرهم شفای عاجل آدمیزاد از بیماری‌های نژاد داروینی‌اش شود.