ارباب غایب (بخش نخست: میرزاداود در مسیر نیشابور)
ارباب غایب (بخش نخست: میرزاداود در مسیر نیشابور)
خاتون‌شرق - ارباب غایب یا مالک غایب، زمینداری است که در جایی دور از املاکش زندگی و فعالیت می‌کند. او رسیدگی به امور زمین‌هایش را به مباشرانی می‌سپارد و این موضوع، در نظام ارباب-رعیتی قدیم، ماجراهای خاص خود را به همراه دارد.

حسین صومعه

پژوهشگر تاریخ

 

ارباب غایب یا مالک غایب، زمینداری است که در جایی دور از املاکش زندگی و فعالیت می‌کند. او رسیدگی به امور زمین‌هایش را به مباشرانی می‌سپارد و این موضوع، در نظام ارباب-رعیتی قدیم، ماجراهای خاص خود را به همراه دارد. در این نوشتار -به بهانه بازخوانی بخشی از سفرنامه‌ای که در دوره مظفرالدین‌شاه قاجار به رشته نگارش درآمده است- بر آنیم به یاری روایتی تاریخی، به آن دنیای قدیمی -که به گفتاری هم‌زمان با واپسین سال‌های گذر ایران از دوران سنتی به دوره مدرن است- نزدیک شویم. سفرنامه ما، نوشته «میرزاداود وزیر وظایف» از منصبداران حکومت خراسان در دستگاه قاجاریه است. او در نیشابور املاکی دارد و در پرده‌ای از نوشته‌اش ‌کوشیده است چگونگی تعاملش با {به گفته‌ خودش: } «رعیت‌«هایش را برای مخاطبش ترسیم نماید. سفرنامه میرزاداود همچنین آگاهی‌های ارزنده‌ای درباره نیشابور، حکومتگران و برخی سرشناسان آن و حتی چگونگی سفرهای مسافران آن روزگار را در دست می‌نهد. جستار پیش رو در سه بخش پیشکش خوانندگان گرامی می‌شود: بخش نخست به معرفی میرزاداود، سفرنامه و مسیر سفر وی می‌پردازد؛ بخش دوم دریافت‌های نگارنده از سفرنامه میرزا داود است؛ و در بخش سوم، متن بخش نیشابور سفرنامه خواهد آمد./

 

میرزاداود وزیر وظایف

سفرنامه‌ میرزاداود وزیر وظایف، یکی از منابعی است که چند آگاهی هرچند اندک، اما ارزنده از نیشابور دهه سوم سده چهاردهم هجری و اواخر دوره مظفری (۱۳۱۳-۱۳۲۴ق) به دست می‌دهد. نویسنده سفرنامه، میرزاداود حسینی، زاده ۱۲۷۷ق نسب خود را به امام جعفر صادق (ع)، پیشوای ششم شیعیان دوازده‌امامی می‌رساند(۱) و چنانکه منابع نشان می‌دهد او در سال ۱۳۱۶ق از سوی میرزامحمودخان مدیرالدوله، متولی آستان قدس رضوی، به عنوان ناظم موقوفه، گمارده شد «تا در مراسم جشن تولد حضرت رضا (ع) و مراقبت در روشنایی چهل‌چراغ وقفی واقف؛ نهایت دقت را داشته باشد.»(۲)

اما پیرامون عنوان وزیر وظایف باید گفت که یکی از مناصب شناخته‌شده در دوره قاجاریه بوده است. حوزه فعالیت وزیر وظایف را به طور کلی می‌توان در زمینه‌های نظارت و اداره امور وقف و موقوفات تعریف نمود. «وزیر وظایف» و «وزارت وظایف و اوقاف» در این دوران، دارای جایگاهی مملکتی بوده(۳)؛ و در زمان ناصرالدین‌شاه، یکی از اعضای «مجلس شورای وزرا» به شمار می‌آمده است.(۴) همانا حضور این عنوان در آستان قدس رضوی که بزرگترین نهاد دارای موقوفه در مملکت است؛ چه به عنوان یک جایگاه شغلی و چه عنوان تشریفاتی برای فرد یا افراد خاص، قابل ملاحظه است.

باری؛ میرزا در سفرنامه‌اش آگاهی بیشتری درباره موقعیت شغلی خود به دست داده و نوشته است: « … [من به] حرم رفته؛ زیارت کرده؛ از حضرت ولی‌نعمت خود، آن امام همام علیه‎السلام استمداد کرده؛ به ارگِ [حکومتی] رفتم که از حضرت اجلّ اکرم، حاجی‎میرزاغلامرضاخان آصف‎الدوله، که در این تاریخ، ریاست خراسان و تولیت آستان ملائک‎پاسبان [رضوی]ِ داشت، و به حقیر هم کمال لطف و محبت را داشت، و اغلب شب و روز با هم بودیم، اجازه حاصل کنم. وارد شدم به اتاقی که جلوس کرده بود. سلام [را] جواب داده، چون روز پیش را نرفته بودم، اظهار بشاشت از ورودم کردند. … عریضه‌ای نوشته بودم و اجازه خواسته بودم، در جلو گذاردم …»(۵) با این گفتار میرزا، وی را در جرگه خدمتگزاران دستگاه قاجاریه در خراسان می‌یابیم که لقب «بهاء‌التولیه» نیز داشته است.(۶) و باید بی‌گمان بود که «وزیر وظایف»، عنوان منصب رسمی وی در دستگاه حکومت آصف‌الدوله در خراسان است. همانا چنانکه از متن سفرنامه پیداست مهر و دوستی‌ای میان وزیر و حاکم، پایدار بوده ‌است.(۷)

اما این حاکم خراسان، حاج‌غلامرضاخان آصف‌الدوله که به گفته‌ ناظم‌الاسلام و مجد‌الاسلام کرمانی، اظهار تقدس و دیانت می‌کرد؛ در این زمان یعنی ۱۳۲۲ق، برای دومین بار بود به حکومت خراسان رسیده بود. او ستم بر مردم و فشار بر مودیان مالیاتی را پیشه خویش ساخته؛ چنانکه در زیر فشار ماموران او چندی از مردم قوچان برای تادیه مالیات، به‌ناچار دختران خردسال خود را به مبلغ ناچیزی به ترکمانان فروختند و دو هزار نفر قوچانی از بیداد وی، به خاک روس گریختند. کار وی به جایی رسیده‌ بود که آوازه ستمکاری‌هایش و به‌ویژه ماجرای دختران قوچان، حتی پایتخت را در هم‎ پیچید؛ نارضایتی‌ها بالا گرفت؛ و سرانجام، در اوایل ۱۳۲۵ از منصب حکومت خراسان عزل گردید. اما امان از شوخی‌های اندوهبار روزگاران که روان رنجور ایرانیان را گاه و بی‌گاه، چندان تلخ و افگار می‌دارد. باری؛ چند ماه بعد، نام چنین دولتمردی بی‌آبرو در میان وزیران کابینه مشیرالدوله، به عنوان وزیر داخله دیده می‎‌شود!(۸)

 

نسخه‌های سفرنامه میرزاداود

بر پایه نوشتار قاضی‎عسکر، مصحح سفرنامه میرزاداود، نسخه‌ای خطی از سفرنامه میرزاداود حسینی به شماره ثبت ۴۵۴۲ در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است. این نسخه به خط شکسته نستعلیق و در ۱۶۵ برگه به ابعاد ۱۷ در ۱۲ سانتی‌متر و به کتابت محمدرضا خراسانی (به تاریخ خاتمه ۱۶ رمضان ۱۳۲۴ق) فراهم آمده است.(۹) همچنین «فهرستگان نسخه‌های خطی ایران»، نشان از نسخه‌ای دیگر از این سفرنامه در کتابخانه آستان قدس رضوی، با عنوان «سفرنامه مکه» می‌دهد که به خط نستعلیق تحریری در ۱۵۸ برگه به ابعاد ۱۶ در ۱۲ می‌دهد که به خط مولف و تاریخ خاتمه ۱۵ شوال ۱۳۲۴ تحریر یافته است.(۱۰) به هر روی، ما نسخه‌ای تصحیح‌شده و چاپی از سفرنامه میرزاداود، به کوشش سیدعلی قاضی‌عسکر در دست داریم که در سال ۱۳۷۹ از سوی نشر مشعر منتشر شده است. چنانکه مصحح نوشته، این سفرنامه دارای دو بخش است. بخش اول، گزارش سفر؛ و بخش دوم، رساله‌ای است در توضیح مناسک حج.(۱۱)

 

مسیر سفر میرزاداود

سفرنامه میرزاداود، گزارش سفر حج وی به ۱۳۲۲قمری‌ست که تحریر آن را در شب پانزدهم شوال ۱۳۲۴ق به انجام آورده است.(۱۲) ایرانی‌ها در آن روزگار، چهار مسیر را برای سفر حج در پیش می‌گرفتند: یکی، مسیر دریایی از جنوب ایران به جدّه؛ دیگری، راه جبل یا عراق؛ دو دیگر، راه شام (از طریق تبریز به ترکیه و سپس دمشق سوریه)؛ و آن دیگر، راه اسلامبول به جدّه است.(۱۳) راه اسلامبول بیشترین هواخواه را در میان رجال حج‌گزار دوره قاجاریه داشت. زائرانی که از سرزمین خراسان و یا روسیه بودند، در این مسیر رهسپار می‌شدند. آنان بخشی از این مسیر را با راه‌آهن و بخشی دیگر را با کشتی می‌پیمودند. زائران خراسانی، از مشهد به سوی عشق‌آباد (پایتخت ترکمنستان کنونی) رفته، از پهنای دریای مازندران گذر کرده و به سوی بادکوبه و تفلیس؛ و با راه‌آهن به کرانه دریای سیاه و استانبول می‌رفتند.(۱۴)

مسیری که میرزاداود در سفر خود پیموده، همین مسیر استانبول است. او در سن چهل و پنج‌سالگی و در ماه شوال ۱۳۲۲ق، از مشهد به عشق‌آباد، باکو، تفلیس، بندرگاه بلغر، اسلامبول (استانبول)، پرت سعید، سوئز و جدّه رفته و پس از انجام مناسک حج، به زیارت عتبات عالیات در عراق رفته و از طریق خانقین (یعنی مسیر جبل) به ایران بازگشته است. او در راه برگشت، پس از خانقین، کرمانشاه، قره‌سو، ملایر، سلطان‌آباد، قم، علی‌آباد، ری، تهران، سمنان، دامغان، شاهرود، نصرآباد، نیشابور و خرم‌آباد را پشت سر گذاشته تا به موطن خود باز گشته است.(۱۵)

 

توقف‌های میرزا در نیشابور

الف) زعفرانیه در ولایت بیهق:

میرزاداود، یکشنبه ۷ شعبان ۱۳۲۲ق به مشهد بازگشته و ده روز پیش از آن، یعنی ۲۷ رجب ۱۳۲۲، از مسیر زعفرانیه- شوراب- نصرآباد به شهر نیشابور رسیده است.(۱۶) این مسیر که آمد و شدهای بیهق و شهرها و نواحی غربی‌تر را به نیشابور می‌رسانده و راه کاروانی مناطق مرکزی و غربی مملکت به خراسان بود، در دوران قاجاریه راه مشهور زیارتی ممالک محروسه ایران بود و دارالخلافه طهران را در مسیر ارض اقدس مشهدالرضا می‌نهاد. این راه امّا سده‌ها پیش از این و در دوران شکوفایی خراسان، شاخه‌ای از شاهراه خراسان بود که نقشی شایان در تجارت جهانی ایفا می‌کرد. تجارتی که از غرب به آناطولی و شامات و کرانه‌های مدیترانه و از شرق به ماوراء‌النهر و ترکستان و چین کشیده می‎شد. در این داستان جهانی؛ نیشابور، پایتخت خراسان غربی(۱۷)، چنان موقعیتی داشت که با القاب و عناوینی همچون «تجارتخانه خاور و باختر»، «خزانه خراسان» و «دهلیز مشرق» توصیف شده است.

زعفرانیه یکی از منازل کاروانی نزدیک به نیشابور است. درباره زعفرانیه و کاروانسرای نامدار آن نوشته‌اند: سوداگری از چینی برای آنکه شکوفایی بازرگانی چین را به رخ ایرانیان بکشد، کاروانی با بار زعفران را به ایران گسیل داشت و به کاروان‌سالار فرمود آن بار گران را تنها به کسی بفروشد که توان خرید یکجای آن را داشته باشد. او هر چه گشت خریداری بدین مایه‌وری نیافت تا به جایی رسید که بازرگانی نیشاپوری، کاروانسرا می‌ساخت و آن بازرگان نشابور، آنگاه‎که از آماج کاروان زعفران‎بار چین آگاه گشت، تمام بار را یکجا خرید و دستور داد تا آن را در پی کاروانسرا ریزند و بدین راه، پاسخی درخور به سوداگر چین فرستاد که اینجا سرزمینی‎ست زعفران بیگانه در گِل پِیِ کاروانسرا ریزند! و چنین شد که آنجا و آن کاروانسرا «زعفرانیه» نام یافت.(۱۸)

 

ب) شوریاب و آن کاروانسرای مثمن:

در بازگشت به راه قاجاری، منزل بعد از زعفرانیه، شوریاب بود که میان این دو، چهار فرسخ و نیم فاصله بود.(۱۹) شوریاب، کاروانسرایی معتبر داشت. درباره کاروانسرای شوریاب نوشته‌اند: «مثمن (= هشت‌سو، هشت‌پهلو) و مستطیل است و در سمت شرقی و غربی و شمال، سه ایوان دومرتبه‌ دارد و در پهلوی هر ایوان، دو غرفه؛ و در هر یک از طرفین ایوان شمالی، چهار حجره بزرگ واقع شده و از میان آن‌ها به بالاخانه‌ها و غرفه‌های بالای ایوان می‌رود و عرض تقریباً سی ذرع؛ طول، چهل ذرع؛ و در چهار گوشه، راه و اصطبل‌های بزرگ است که مشتمل بر نشیمن‌های زمستانی می‌باشد و در دالان کاروانسرا نیز شش حجره است؛ دو تحتانی و چهار فوقانی؛ و دور تا دور دالان، صحن و صفه است. درب کاروانسرا، محاذی (= روبه‌روی) درب جنوب است.»(۲۰)

 

پ) نصرآباد در بلوک رِیوند:

ایستادنگاه دیگر میرزادواد «نصرآباد» است. این نصرآباد، یکی از آبادی‌ها بلوک نامدار رِیوَند است که به گزارش میرزاحسین درّودی، در کنار جاده خراسان و در دو فرسنگ و نیمی غرب شهر نیشابور واقع است.(۲۱) و چنانکه گفته شد میرزاداود در حدود ۲۷ رجب ۱۳۲۲ به نیشابور می‌رسد و این زمان، نیمه مهر ۱۲۸۳ خورشیدی است. گویی نیشابور در این سال، پاییز سردی را آغازیده بود؛ چنانکه میرزاداود می‌نویسد: «بعد از دو سه ساعت توقف (در نصرآباد)، سوار درشکه شده، به عجله به طرف شهر نیشابور حرکت کردم، که حضرات آقایان اهل شهر به زحمتِ استقبال گرفتار نشوند. هوا هم فی‏الجمله سرد بود.»(۲۲)

 

ت) نیشابور و خرم‌آباد:

میرزا سه روز میهمان نیشابوریان بود و روز چهارم به خرم‌آباد -که مِلک موروثی وی و در یک فرسخی شهر است(۲۳)- رفت. بر پایه گزارش ۱۲۹۶ق/۱۲۵۸ش، خرّم‌آباد در یک فرسنگی شهر و از توابع بلوک درب‌قاضی؛ زراعت آن با آب قنات؛ و دارای ۵۲ نفر نفوس، مشتمل بر ۱۲ خانوار ثبت شده است.(۲۴) بر پایه داده‌های «فرهنگ جغرافیائی ایران» منتشره در ۱۳۲۹ش/۱۳۶۹ق، خرم‌آباد در ۱۲ کیلومتری جنوب نیشابور، از توابع دهستان دربقاضی، با ۴۵۴ نفر سکنه -که شغل باشندگان زارعت و مالداری بوده- ثبت شده است.(۲۵) او پس از اقامتی سه‌ چهار روزه در ملک موروثی خود در محمدآباد، و دو شب اقامت در آبادی‌های باغشن و شریف‌آباد، در هفتم شعبان ۱۳۲۲ از دروازه ارگ به شهر مشهد وارد ‌شود.(۲۶)

 

یادداشت‌ها و پی‌نوشت‌ها:

۱٫ قاضی‎عسکر، سیدعلی. پیشگفتار. سفرنامه میرزاداود وزیر وظایف. تهران: مشعر، ۱۳۷۹، ص۱۶٫

۲٫ سوزنچی کاشانی، علی؛ جهانگیری کلاته، کاظم. «موقوفات آستان قدس رضوی از صفویه تا پایان قاجاریه». پژوهشنامه مطالعات اسنادی و آرشیوی. زمستان ۱۳۹۱، ش۱، ص۸۸-۸۹٫

۳٫ صفی‌پور، علی‌اکبر. «فهرست اسناد وقف در سازمان اسناد ملی ایران (اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه)». میراث جاودان، بهار ۱۳۷۹، ش۲۹، ص۱۴۹؛ قاسمی، ابوالفضل. «الیگارشی یا خاندانهای حکومتگر ایران». خاطرات وحید، اردیبهشت ۱۳۵۳، ش۳۱، ص۸۲٫

۴٫ صفی‌پور، همان.

۵٫ حسینی، میرزاداود. سفرنامه میرزاداود وزیر وظایف. به کوشش سیدعلی قاضی‌عسکر، تهران: مشعر، ۱۳۷۹، ص۲۴-۲۵٫

۶٫ حسینی، همان، ص۲۶٫

۷٫ بنگرید: حسینی، همان، ص۲۵، ۱۰۸، ۱۱۸، ۲۴۴؛ قاضی‎عسکر، سیدعلی. پیشگفتار. سفرنامه میرزاداود وزیر وظایف. تهران: مشعر، ۱۳۷۹، ص۱۶٫

۸٫ سعادت نوری، حسین. «آصف الدوله‎ها(۶)؛ حاج‎غلامرضاخان آصف‎الدوله شاهسون (۲)». یغما، تیر ۱۳۴۲، ش۱۸۰، ص۱۷۰-۱۸۴٫

۹٫ حسینی، همان، ص۲۱٫

۱۰٫ درایتی، مصطفی. فهرستگان نسخه‌های خطی ایران. تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۹۱، ج۱۸، ص۲۱۸٫

۱۱٫ قاضی‎عسکر، همان، ص۲۰٫

۱۲٫ همان، ص ۱۶، ۲۱، ۲۳٫

۱۳٫ علی‎صوفی، علیرضا؛ زوار، علی‎اکبر. «سفر زیارتی حج در دوره قاجار بر مبنای سفرنامه‎های رجال دوره قاجاری، تاریخ در آیینه پژوهش، بهار و تابستان ۱۳۹۱، ش۳۲، ص۲۵٫

۱۴٫ علی‌صوفی، همان، ص۳۰٫

۱۵٫ قاضی‎عسکر، همان، ص۱۶- ۱۷٫

۱۶٫ حسینی، همان، ص۲۴۲-۲۴۳٫

۱۷٫ برای آگاهی بیش‎تر بنگرید: صومعه، حسین. «تاریخانه‌ی خراسان غربی در دوران نیشابوری». خاتون شرق، ۴ بهمن ۱۴۰۰، ش ۱۰۱، ص۷؛ صومعه، حسین. «تاریخانه‌ی خراسان غربی در دوران پسانیشابوری». خاتون شرق، ۲۶ بهمن ۱۴۰۰، ش ۱۰۲، ص۷٫

۱۸٫ کیانی، محمدیوسف. «پایتخت‌های ایران». تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۴، ص۳۳۳٫

۱۹٫ اعتمادالسلطنه، محمدحسنخان. مطلع‌الشمس. به اهتمام تیمور برهان لیمودهی، تهران: فرهنگسرا، ۱۳۶۳، ج۳، ص۸۵۹٫

۲۰٫ همان، ج۳، ص۹۷۶٫

۲۱٫ درّودی، میرزاحسین. کتابچه نیشابور؛ گزارش روستاهای نیشابور در سال ۱۲۹۶قمری. به کوشش رسول جعفریان، مشهد: بنیاد پزوهشهای اسلام، ۱۳۸۲، ص۱۸۲٫

۲۲٫ حسینی، همان، ص۲۴۲٫

۲۳٫ همان، ص۲۴۳٫

۲۴٫ درّودی، همان، ص۴۳٫

۲۵٫ فرهنگ جغرافیائی ایران. انتشارات دایره جغرافیائی ستاد ارتش، ۱۳۲۹، ج۹، ص۱۴۷٫

۲۶٫ حسینی، همان، ص۲۴۳٫