صدای پای عشق در نیشابور طنین‌انداز شد
صدای پای عشق در نیشابور طنین‌انداز شد
خاتون شرق - مهرماه امسال نیشابور شاهد برگزاری نمایش میدانی صدای پای عشق در حاشیه برگزاری کنگره 2هزار و 532 شهید در ورزشگاه انقلاب بود.

سعید صفارائی

مهرماه امسال نیشابور شاهد برگزاری نمایش میدانی صدای پای عشق در حاشیه برگزاری کنگره ۲هزار و ۵۳۲ شهید در ورزشگاه انقلاب بود.
این نمایش که در نوع خود بزرگ ترین رویداد نمایش میدانی شمال شرق کشور و نخسین رویداد از این نوع در نیشابور بود طی هشت شب اجرا مورد استقبال شهروندان قرار گرفت.
در آخرین شب اجرای صدای پای عشق با حمید حسین خانی کارگردان این نمایش گفت و گو کردیم و از او درباره چالش هایی که برای اجرای این نمایش پشت سرگذاشته پرسیدیم.
حمید حسین خانی کارگردان جوان صدای پای عشق گفت: در اوایل شهریور ماه به سفارش مجری طرح آقای بهادری برای باز بینی لوکیشن و اقدامات اولیه نمایشی که قرار بوده انجام شود به نیشابور دعوت شدیم. متن آقای زروندی را مطالعه و بازنویسی کردیم تا آماده اجرای میدانی شود.باید توجه داشت برای اولین بار است که چنین نمایشی کاملاً بومی سازی می شود و این بدین معنا ست که کل قصه در مورد مفاخر نیشابور مثل بی بی شطیطه، فضل بن شاذان، قصه ورود امام رضا، حمله مغول ها، خیام و عطار بود و یک ماه و نیم مراحل پیش تولید سنگینی را طی کردیم تا به مرحله اجرا برسیم.
مراحل اولیه شامل خاک برداری زمین تا انتخاب بازیگران، صدا پیشگان و انجام تمرینات موجب طولانی شدن آن شد و تا آنجا که امکان داشت از نیروهای بومی نیشابور استفاده کردیم.طراح صحنه آقای مهریان همشهری عزیز برای اولین بار بود که کار به این وسعت را انجام می دادند.
طراح لباس خانم لنگری برای اولین بار بود که در این پروژه حضور داشتند و سعی ما براین بود که نیروهای بااستعداد شهر را نیز کشف کنیم.
از حدود ۳۰۰نفر از هنرمندان تست گرفتیم و از کسانی که علاقه مند بودند در قسمت بازی یا صدا استفاده کردیم و ۱۱۰ نفر بازیگر داریم که از این تعداد ۹۵ نفر آنها از خود نیشابور و مابقی هم عضو تیم فرم آقای علی براتی هستند و از تهران آمده اند و ۲۵نفر صدا پیشه داشتیم که از نیشابور انتخاب شدند و عوامل کل کار نزدیک به ۲۵۰ نفر به صورت مستقیم و غیر مستقیم شامل عوامل فنی، بازیگران، صداپیشگان هستند.
بعضی از تجهیزات فنی و تخصصی را از تهران تهیه کردیم در کل می شود گفت که همه عوامل کار از درجه یک های سینما و تئاترند.آقای ترکمان، آقای براتی، آقای کریمی و آقای امیری همه از باتجربه های این حرفه هستند.
برای من این افتخاری بود که هم بتوانم استعداد یابی داشته باشم و هم یک کار ویژه را روی صحنه ببرم البته مشابه این کار را قبلاً در شهر ها و استان های دیگر داشتیم، فصل شیدایی را با کارگردانی آقای اسماعیلی داشتیم که در ۲۲ استان روی صحنه رفته که طراحی صحنه آن به عهده من بود.


قصه فصل شیدایی و نمایش های به این شکل، نمایش های اپیزودیک هستند که موضوع خاص و بومی نداشتند.
در نمایش تنها تر از مسیح که طراحی صدای آن برعهده من بود، اختصاصا موضوع به حادثه کربلا پرداخته شده بود یا جهان بانو با عنوان زنان خاص و موضوعاتی از این قبیل مختص یک شهر یا یک جغرافیا نبودند.
آیا در نوشتن سناریو این نمایش با کمبود زمان مواجه بودید؟
در این نمایش برای اولین بار قصه های خود این شهر را در قالب اجرای میدانی مناسب سازی کرده و مورد استقبال بی نظیری شد و میانگین تماشای کل ۸ شب ۶۵۰۰ نفر ارائه شده است.
معمولاً در این گونه پروژه ها حداقل زمان لازم سه ماه در نظر گرفته می شود که زمان ما بسیار کم بود با این حال سعی بر این بود که با انتخاب دستیاران اصلی در ریز ترین جزییات ورود کنیم که منتج به انتقال بسیار سریع تجارب شده و زمان طولانی نشود.
مشابه همین نمایش در شهر های دیگر برای ما نیازمند زمان حداقل ۲ ماهه است. حدود۳۰_۳۵ نفر از این افراد تازه کار اولین تجربه حضور روی سن را داشتند.

چطور شد که ریسک انتخاب بازیگر تازه کار را پذیرفتید؟
با توجه به تجارب قبلی ای که داشتم و با توجه به طراحانی که در این کار کنار بنده قرار گرفتند سعی بر این کردیم استعداد یابی را انجام دهیم.برای مثال بازیگر نقش ملکه از تیم خیاطان انتخاب شد. درصد ریسک بالا بود اما نه به طوری که بخواهد به کار آسیب برساند و نتیجه بسیار مثبت و خوب بود انگیزه گروه تازه کار ما به مراتب از بازیگران حرفه‌ای بیشتر بود و انرژی بیشتری صرف کار می کردند.
نمایش میدانی به گونه ای است که همه چیز را منحصر به فرد خود می داند. اینجا صحنه تئاتر نیست که مخاطب نزدیک بازیگر باشد که بازی های حسی بازیگر را ببیند، همه چیز لانگ شات است که مجبوریم اتفاقات را به صورت وسیع ببینیم.برای مثال اگر حمله ای اتفاق می افتد، تعداد زیادی بازیگر روی صحنه حاضر می شوند.
بیشترین تعداد افرادی که در نمایش روی صحنه می آیند چند نفرند؟
در سکانس امام رضا ۷۰ بازیگر و در حمله مغول ها تعداد زیادی بازیگر به صورت همزمان روی صحنه حضور پیدا می کنند.
یکی از چالش ها مناسب سازی متن آقای زروندی بود که می بایست به فضای میدانی نزدیک می شد.این گونه نمایش ها به فراخور وسعتی که دارند چالش های آن نیز وسیع است. ورود به این ژانر نیازمند آمادگی لازم برای بروز هر اتفاقی است و با افرادی نمایش روی صحنه رفت که اکثر آنها تجربه این گونه کار و تصور خاصی از فینالی که در ذهن من بود را نداشتند و گاهی اوقات حتی متوجه منظور من نمی شدند.


با توجه به اینکه گفتید بیشتر بازیگران نیشابوری هستند، نظر شما در مورد آنها چیست؟
در این کار خیلی از بزرگان بازیگری نیشابور را انتخاب نکردیم به این دلیل که احساس می شد خیلی از آنها انگیزه و رغبت چندانی به کار نشان نمی دهند و برای من مهم این است که کار از سوی هر شخص به نحو مطلوب انجام شود.باورم بر این نیست که بازیگر قطعاً باید حرفه ای باشد و ترجیح دادم به سراغ تازه کارهایی بروم که شاید در آینده درخشیده شوند تا حس افتخار آن نصیب بنده شود. ۲_۳ نفر از بازیگران نیشابوری همین کار را برای پروژه‌های سینمایی انتخاب کردیم که غیر از تقبل این ریسک کار برای ما امکان پذیر نبود.
۴ نفر از بازیگران مرد را برای سریال فاخر ایران انتخاب کردیم که به همراه آقای براتی در کار ورود خواهند کرد.
چند دستیار داشتید ؟
چهار دستیار نیشابوری و برنامه ریز هم آقای حاتمی از دستیاران قدیمی خودم بودند.
سناریو از قبل نوشته شده بود یا شما آن را بازنویسی کردید؟
آقای زروندی سناریو را از قبل نوشته بودند اما پس از رسیدن آن به دست بنده مجبور به این بودیم که بعضی از قسمت ها را حذف یا اضافه کنیم.برای مثال قسمت معاصر را بر اساس صفحه کاملاً تغییر دادیم.
نمایش شامل ۲۱ پرده بود که از این تعداد ۷ پرده آن به کل بازنویسی و از ابتدا نوشته شد
اما اساس کار را که آقای زروندی نوشته بودند حفظ کردیم.
چقدر در توالی سکانس ها تغییرات دادید ؟
به علت اینکه توالی تاریخی داشتیم خیلی نمی شد در تغییر سکانس ها دست ببریم.
تمرینات از چه زمانی شروع شد و چقدر طول کشید؟
قصه تشیع در نیشابور را در لوحه کار قرار دادیم و نمایش را از غدیر شروع کرده به حادثه درب منزل حضرت زهرا، قتلگاه امام حسین و پس از آن وارد رویکرد تاریخ نیشابور می‌شویم.
پس از بی بی شطیطه، فضل ابن شاذان و غیره به تاریخ معاصر، سه شهید بزرگوار شهر برونسی، شوشتری و قاجاریان می رسیم که قصه هر کدام در هر قسمت روایت می شود.
شهید برونسی در دفاع مقدس، شوشتری در سیستان و بلوچستان و شهید قاجاریان از مدافعین حرم هست که به آن پرداخته می شود.
سکانس ورود ملکه الیزابت از ابتدا در سناریو بود یا بعد اضافه شد؟
این سکانس جزو قسمت هایی است که از قبل در کار بود و مورد استفاده قرار گرفت.
بزرگترین چالش این نمایش برای شما چه بود؟
چالش بزرگ این بود که خیلی از مدیران شهری و عوامل اجرایی و بازیگران کار را نمی شناختند و قرار بود کاری را روی صحنه ببرند که هیچ گونه آشنایی با آن نداشتند و تصویر سازی فینال کار و اینکه چه خدمات و پشتیبانی هایی باید انجام شود، سخت بود که خدارو شکر از پس آن برآمدند اما چالش بزرگی بود.
پشتیبانی کار برای من بسیار سنگین بود زیرا می بایست خیلی از کسانی که تجربه اولشان بود توجیه می کردیم.
این چندمین کاری است که کارگردانی
می کنید ؟
از نظر عظمت این تجربه دوم من بود.
پروژه قبلی با عنوان راه عشق و نمایش فعلی صدای پای عشق بود.در پروژه های فصل شیدایی و تنها تر از مسیح، جهان بانو، نمایش قیامه الارض در عراق، نمایش عرض شمس در سوریه به عنوان طراح صدا در آن فعالیت می کردم اما در مقوله کارگردانی این کار پروژه دوم من است.
تجربه شخصی خودتان درباره نیشابور
چطور بود؟
با توجه به اینکه پروژه بسیار سنگین بود ولی جزو شهرهایی است که برای من فراموش نشدنی است و با همه سختی‌هایی که داشت لذت بخش بود.
چه پتانسیل های دیگری را در نیشابور برای این گونه نمایش ها یا تأتر یا سینمایی در گوشه ذهن خود دارید ؟
در نیشابور استعداد هایی داریم که نه آموزش دیده اند و نه به آنها رسیدگی می شود یعنی ضعف آموزش در نیشابور به شدت مشهود است. اصلاً خبری از دوره های هنری خوب در نیشابور نیست و بازیگران در حد آماتور دوره دیده اند.شاید واقعاً این شهر به اساتید بزرگ نیاز دارد که استعداد یابی شده و به آنها بها داده شود که بستر های رشد آنها فراهم شود.
این مسأله باعث تأسف من شد، من در زمینه صدا تخصصی کار می کنم صداپیشگان خوبی در نیشابور داریم که حتی با میکروفون آشنایی نداشته، تکنیک و شرایط گویندگی را نمی شناختند.
بازیگرانی داریم که پر پتانسیل اند که از بعضی از این استعداد ها استفاده خواهیم کرد اما مشخص نیست که گروه بعدی ای که بار دیگر به این شهر بیاید چه زمانی و با چه رویکردی اتفاق بیافتد و این معضل بزرگی است که نیازمند توجه ویژه ای است.
آیا مشکلی که از آن نام بردید مبتلابه همه شهرستان ها نیست؟
مشخص است که تمام کسانی که قصد ورود به تأتر و سینما را دارند ظاهراً تنها سکوی پرششان حضور در تهران است.
به علت سفر به بسیاری از شهرهای ایران شهرهای مشابه نیشابور هم هست اما برخی از این ها روند بسیار خوبی در ارائه کار دارند مثل همدان، کرمان، یزد، شیراز، اصفهان، ایلام جزء شهرهایی هستند که کار تأتر را به صورت حرفه ای انجام می دهند و از اساتید دعوت می کنند، کیفیت دوره کلاس ها بالا است.اما نیشابور با وجود نزدیکی به مشهد امکان دعوت اساتید را دارد و اگر در مشهد دوره ای برگزار می شود بچه‌ها حضور یابند. ولی این موضوع مقوله ایست که باید زیر بنایی به آن پرداخته شود.آن قدری که در نیشابور پتانسیل دیدم در جاهای دیگر ندیده ام که همین برای من جذاب بود.
اسم نمایش را چه زمانی انتخاب کردید ؟
انتخاب این اسم از روی ناهماهنگی بود.چند اسم انتخاب کردیم اما با دیدن بیلبورد کنگره شهدای ملی به همراه نمایش میدانی صدای پای عشق در خیابان در عمل انجام شده قرار گرفتیم.این اسم جزء اسامی کاندید ما بود اما…
نظر شما در مورد وضعیت فعلی تأتر در کشور چیست ؟
الان اوضاع تأتر بد نیست، اگر تأتر هایی را که سلبریتی ها کار می کنند نادیده بگیریم وضعیت تأتر خیلی بد نیست.ما بازیگران خیلی خوبی داریم که خیلی از آنها در حال اشتغال در سینما و تئاتر هستند در کل اوضاع تأتر را روشن می بینم.
با بحران مخاطب مواجه نیستید؟
مقوله بحران مخاطب برای سینما نیز وجود دارد.در سینما بعضی کمدی های بی محتوا فروش های سنگینی می کنند، دیگر فیلم‌ها فروش آنچنانی ای ندارند و در کل استقبال مخاطب در حوزه سینما و تئاتر معضل است.این معضل در تأتر بیشتر است آن هم به این علت که طرفدار کمتری دارد و هم فرهنگ سازی کمتری شده و هم اینکه مورد حمایت قرار نمی گیرد.


در فیلم سینمایی ریسک تهیه کننده خیلی بیشتر است اما در تأتر معمولاً چنین ریسک هایی نمی شود و این نوعی معضل هزینه ای است ولی خود گونه تأتر را که در نظر بگیریم هنرمندان بیکاری را می بینیم که تعداد آنها زیاد است که این نیز برمی‌گردد به همان قضیه ای که هر کس ترجیح می دهد با تیم خود کار کنند که همین خود باعث ایجاد یک نوع مافیا شده.
به صورت کلی و با تجربه ای که در این زمینه دارم اوضاع تأتر نسبت به قبل خیلی بهتر شده.
الان با توجه به اینکه دوره های آموزشی زیادی هست بازیگر می تواند خودش را محک بزند و بعضاً از همین افراد روی صحنه رفته.
همکاری مدیران و مسئولان و پشتیبانی از این پروژه چگونه بود؟
ما به صورت مستقیم با آقای عشقی در حال کار هستیم اگر کمک های آقای عشقی را جدا در نظر بگیریم [سایرین] به شدت دست ما را خالی گذاشتند. هماهنگ شده بود که مسئولین ۱۵۰ نفر سرباز بدهند اما این کار صورت نگرفت، هماهنگ شده بود که اسکان تیم را یک شرکت تقبل کند، ۱۰ روز از وقت بچه‌ها پرت شد فقط به این دلیل که نیروی هنرور به ما نمی دادند. کلا ۲۰_۳۰ نفر بازیگر داشتیم و هنرور نداشتیم.
تمام موارد کار را آقای عشقی تقبل کرد. حتی می شنیدم چند نفر از مدرسین تأتر به بازیگران خود می گفتند با حضور در این نمایش دیگر در مؤسسه من جایی نداری که بازیگان با پذیرش این ریسک کار را انجام دادند.
تیم ما خیلی با آنها همکاری کرد، از خیلی خواسته‌های خود گذشتیم و آقای عشقی هم تا آنجایی که در توان داشت زحمت کشید.
باید پروژه هایی از این قبیل در سطح شهر قطع نشود. این برای بازیگران تجربه ای بزرگ است.بازیگران ما در تهران به جرأت می توانند کاری را روی صحنه ببرند زیرا بسیار با تجربه شدند. دستیاران من که حتی کوچکترین اطلاعی از دستیار کارگردانی نداشتند در این مدت تجربه ی زیادی کسب کرده اند.
روز اول بچه های طراحی لباس از مدیریت لباسهایی که دوخته بودند هیچ اطلاعی نداشتند اما هم اکنون تمام کار بر عهده خودشان است.
افرادی که در تیم من کار می کنند در حضور اشخاصی کار می‌کنند که نیازمند سال ها دانشگاه رفتن بودند اما مستقیم وارد داستان شدند.آقای علی براتی که شاید نصف سلبریتی های کشور از زیر دست او رد شده اند با همین گروه آماتور مشغول انجام کار فرم است و چون نتیجه ی نهایی را از بازیگران می خواستم عوامل مجبور بودند همه چیز را یاد بگیرند و این خیلی عالی است.اگر بشود روی اینها سرمایه گذاری شود اتفاقات خوبی رقم خواهد خورد.
در تماشای فیلم های قدیم نیشابور و نمایش هایی که اجرا می شد، بعضی ها فکر می کردند که بهترین نوع نمایش را ارائه داده اند اما بعد از اینکه عوامل کار را دیدم تازه متوجه فاصله با ایده آل های خودم شدم.
این نمایش چند درصد از ایده آل های ذهنی شما را برآورده کرد؟
هفتاد درصد ایده آل من انجام شد و سی درصد باقی مانده هم نشدنی بود.
اجرای صحنه مستلزم هزینه به موقع و داشتن زمان مناسب است، این هزینه و کمبود زمان سدی بر بعضی از اتفاقات بود. کم و کاست ها از نظر من کارگردان برای بهتر شدن هنوز جا داشت.از نظر بار هنری نمره قابل قبولی دارد ولی از نظر تکنیکال برای بهتر بودن هنوز ظرفیت داشتیم.
علت خاصی داشت که نمایش ها در شب اجرا می شد؟
به علت نور پردازی و تکنیک مپینگ برخی اتفاقات باید در تاریکی رخ می داد و زیبایی ای که در شب هست کار را جذاب تر می کرد.
در مورد نورپردازی و تعداد پروژکتور ها توضیح دهید.
سی عدد نور متحرک داشتیم که اماکن مختلف را روشن می کرد.نورهای پار ال ای دی داشتیم که نزدیک سی عدد می شد .نور های فالو، پروفایل و نورهای لامپی را داشتیم.
حجم نورها زیاد بود که در مجموع حدود صد عدد پروژکتور داشتیم به طوری که کنترل آن کاملاً بر عهده خود ماست.
طراح نور آقای کریمی که تجربه‌های دیگری با هم داشتیم بسیار ماهرانه کار کردند.صحنه هایی که مغول از پشت پرده بیرون می آید و به دل نور رسوخ می کنند با حذف نور بار دراماتیکی خود را نیز از دست می داد.
در جلوه های ویژه هم همین روش را انجام دادیم.اما با توجه به سابقه ای که آقای ترکمان دارند برای اولین بار انتحاری را روی صحنه بردیم که کسی خود را در نمایش روی صحنه منفجر کند. یا آر پی جی روی صحنه شلیک شود، انفجارات عظیم فوگاز اتفاق می افتد.جلوه های ویژه ما بسیار خاص است آقای ترکمان برای من رکن اساسی بود.
در صحبت پایانی از همه طراحانی که در کنار من بودند تشکر می کنم که همه از درجه یک های حوزه خود هستندو از برخی از مسئولین تشکر خیلی ویژه ای دارم. با تمام چالش هایی که اتفاق افتاد به تمام کسانی که ایمان داشتند و در کنار ما بودند دست مریزاد باید گفت و دوستان دیگر هم حتما از پایان کار آگاه نبودند و گرنه شاید آنها هم به همکاری ترغیب می شدند.