*
مسعوداصغرنژادبلوچی
در دنیای معاصر باید اصول و روشها را به شکل صحیح شناخت و رعایت کرد و دلایل محکم و محکمهپسندی را نیز ضمیمهی آن کرد تا صد نکته غیر حسن را شامل شود و طبع و نظر مردم صاحبنظر و اثر را راضی نماید. تازه داشتنها و نداشتنها در کنار هم موارد دیگری را نیز برمیتابد ازجمله رعایت نکات اساسی ابراز عقیده که موجب نظم و پیشرفت و برنامهریزی در درازمدت میشود و نبودن آن موجبات رکود را فراهم میآورد. بااینهمه در لابهلای اینگونه اتفاقهای منظم و معین بازدارندههایی وجود دارد که موجب میشود کار بهنوعی در آینه گی های بیرون شکل خوشآیندی نداشته باشد.
یکی از این بازدارندهها شتابزدگی است. اشتباههای زیادی در شتابزدگی رخ میدهد. چه کسی که شتابزده تصمیم بگیرد چه قضاوت نماید. در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران نامگذاریهای بامسما که بر اساس واقعیتهای ریشهدار و اصیل انتخابشده بسیار زیاد است اما در پارهای موارد انگار نگاه کارشناسانه به آن نشده و دم دستترین انتخاب را برای نامگذاری مناسبت روز یا هفته برگزیدهاند. یکی از این انتخابها روز ملی شعر است. اصولاً نامگذاری مقولهی بسیار مهمی ست که حتا درباره اسم فرزندان و غیره درباره آن از بزرگان بسیار سفارشها شنیدهایم و خواندهایم. حتا تذکر هم دادهاند که از نامگذاریهای زشت بر روی یکدیگر نیز پرهیز نمایید. درباره عنوانهای ثبتشده در تقویم فارسی نیز حرفوحدیث بسیار است.
روز بیست و هفتم شهریورماه، سالروز درگذشت شهریار، شاعر ایرانی، با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز ملی شعر و ادب پارسی، نامیده شده است. نگارنده قصد ندارد زیادهگویی نموده و صغراکبرا بچیند یکراست میروم سر اصل مطلب که بهتر نبود برای نامگذاری روز ملی شعر به سراغ یک شاعر ملی همچون فردوسی رفت؟ یا حافظ؟ یا مولانا؟ یا سعدی و حتا نیما یا بهار؟
اگر استاد شهریار را به خاطر هم روزی با درگذشت وی انتخاب نمودهایم دلیل محکمهپسندی نیست. ایشان هرچند شاعر توانمندی هستند اما همطرازهایی هم دارند که با این انتخاب درباره آنها کملطفی صورت گرفته است. اخوان ثالث یا سایه و حتا نیما یوشیج و ملکالشعرا بهار و دیگران و دیگران که همهی آنها بهنوعی پاسداران شعر فارسی هستند ولی خب یکی از شمال و یکی از جنوب.
شهریار بیشتر از آنکه بخواهد شاعر فارسی باشد یکی از قلههای شکوهمند شعر ترکی است و شاید جزو معدود شاعران ترکی ست که دیوان ترکی هم دارد و منظومهی بسیار زیبای حیدربابا هم از دیگر الماسهای درخشان قلم شاعرانه و ساحرانه ی وی است. منتها همه میدانیم که در کنار بزرگانی همچون فردوسی و خیام و عطار و سعدی و حافظ و مولانا این انتخاب، انتخاب حسابشدهای نبود کما اینکه بین شهریار و نیما؛ نیما انتخاب بهتری بود. ناگفته نماند که اگر امکان این هم باشد یا هنوز هم هست این موضوع در یک همهپرسی و نظرسنجی اتفاق میافتاد تعداد بیشتری از انتخاب رضایتمند شده و ابراز خشنودی مینمودند.
- نویسنده : مسعود اصغرنژادبلوچی
- منبع خبر : خاتون شرق