در ابتدا خودتان را برای خوانندگان خاتون شرق معرفی بفرمائید ؟
سمیه جلالی هستم، متولد سال ١٣۵٩ شهرستان بندرعباس و ساکن همین شهر، دانش اندوختهی ادبیات و علوم انسانی.قریب پنج سال است که به طور حرفه ای در حوزه ی شعر و ادبیات فعالیت دارم.
سرودن و ادبیات در شما چه بازتاب دارد که اینگونه منحصر، کلمات را میپرورانید و به مخاطب ارائه میدهید؟ در ضمن شاخصههای شعر سپید در دوران معاصر دچار چه دگرگونیهایی شده است که به واسطه ی آن، شعر سپید خودش را به شکلی متمایز از بدنه ی شعر کلاسیک جدا نموده است، به نظر شما چه شاخصههایی در گویا و پویاتر شدن این فرایند میتواند تاثیرگذارتر باشد؟
البته به این نوع نگاه که بیانگر تمایز شعر سپید از کلاسیک است نباید متعصبانه نگریست، همانگونه که نیما به دور از هرگونه تعصب و تمایزی که بر پایهی برتر بینی باشد پایههای سبک نیمایی را تثبیت کرد، این رهانیدن شعر از وزنی دارای چارچوب (عروضی) و دیگر شاخصههای شعر مقفا، اندیشه، زبان و شاخصههای کلی سبک شعریاش را ارائه کرد، شاید اولین گام نیما و یکی از ویژگی هایی که در آن دوران لازم بود او برای این سبک در نظر گیرد همین متمایز بودن اما مخالف نبودن او و سبک شعریاش با شعر کلاسیک بود، قبل از اینکه به موضوع تمایز سبکهای شعری بپردازیم باید به این نکته توجه داشته باشیم که تمامی آنها در شالوده و زیربنا یکی هستند (شعر)، پس اشاره به برتری هرکدام از سبکهای شعری امر صحیحی به نظر نمیرسد هرچند پرداختن به شاخصههای کیفی هرکدام، امری لازم و ضروری می باشد.
این را نه به این دلیل میگویم که شخصاً در هر دو حوزه(کلاسیک و سپید) به خلق اثر میپردازم بلکه تصور میکنم موضع صحیح و اصولی من در مقام یک شاعر باید اینچنین باشد.
اما از دیدگاه شخصی، بحث پویایی شعر سپید و سیر مثبت فرایند مذکور مدیون شاخصههایی نظیر موسیقی، زبان و تصویر است که بیش از سایر ویژگیهای قابلبحث در این حوزه قابلبررسی بوده و تأثیرگذاری محسوس تری داشتهاند، درواقع بیشترین تغییرات در حوزهی شعر سپید از آغاز تاکنون را در زبان، تصویر و موسیقی (درونی و بیرونی) آثار خلقشده در این سبک باید جستجو کرد که البته پرداختن به هر یک از آنها در این مجال نمیگنجد.
اینکه لحن شما بهنوعی دارای یک نوع عصیان درونی است آیا متاثر از دیدگاه خاصی است؟
در پاسخ به این سؤال شما تنها باید بگویم هرگاه هنرمند، وضعیت جامعهاش را از نظر آزادیهای فردی و اجتماعی و مهمتر از همه آزادیهای مدنی که یکی از مهمترین مفاهیم اندیشهی سیاسی دموکراتیک است، در شرایط بد و ناگواری بیابد و به هر دلیلی سکوت کند، بدون شک بزرگترین و مهمترین رسالت خود را در مقام یک هنرمند (چهبسا این هنرمند شاعر یا نویسنده باشد، چون در این صورت این وظیفه و رسالت برای وی سنگینتر نیز خواهد بود) از یاد برده و بدون شک آیندگان نیز از او به نیکی یاد نخواهند کرد، چنانچه توماس جفرسون سیاستمدار و نویسندهی آمریکایی میگوید: جایی که مردم از دولتشان بترسند، ستم حاکم است و جایی که دولت از مردم بترسد، آزادی وجود دارد.
زبان معیار در شعر زنان در دوران معاصر تا به چه میزان در پویایی زبان آنهم از دوران کودکی تا کهنسالی میتواند بازتاب داشته باشد؟
چون اساساً با این سؤال مشکلدارم ترجیح میدهم تنها به زبان معیار و نسبی بودن تعاریف موجود از آن اشارهکنم، در این صورت (البته شخصاً، آنهم به دلیل توضیحات ذیل) دیگر نمیتوانم بهطور مطلق به بررسی نقش زبان معیار در پویایی شعر و زبان بپردازم.
همانگونه که گفتم، هنوز تعریف ثابت و مطلقی راجع به زبان معیار در دست نیست و حتی اگر در این مورد بخواهیم زبان چند تن از شاعران بزرگ معاصر که مورد تائید اکثریت منتقدان و شاعران هستند را ملاک قرار دهیم بازهم شاهد تفاوت و گوناگونی زبان شعری هر یک از آنها خواهیم بود، بهعنوانمثال اگر فروغ فرخزاد را در نظر بگیریم دریکی از اشعارش میگوید: پسرانی که به من عاشق بودند»(پسرهایی که عاشق من بودند) درحالیکه بسیاری اینگونه ترکیبها را اشتباه و آن را خطای نحوی میدانند البته ناگفته نماند که در اینجا بحث سر موضوع زبان معیار در شعر است وگرنه زبان معیار در حرفهای مانند دوبله یا گویندگی تعریفشده و دارای چارچوب است. البته این موضوع بسیار مفصل و قابلبحث است که در این مجال نمیگنجد.
کنشهای محتوایی در فضای فرم چه تغییراتی در زبان شعر امروز پدید آورده است؟
البته بنده معتقدم پرداختهای فرمی و ساختاری در شعر میتواند محتوا را تحت تأثیر قرار دهد، درواقع با پرداخت فرم و ساختار، محتوای اثر نیز (البته نه بهطور کامل) شکل خواهد گرفت. به عبارتی رابطهی این دو یعنی صورت و محتوا در شعر رابطهای دوسویه و متقابل میباشد، همانگونه که در شعرِ فرم، بیشترِ توجه خالق اثر بهصورت و پرداختهای فرمی کار میباشد و در این پروسهی پرداخت فرم و ساختار، محتوا و درونمایهی اثر نیز متناسب با همین پرداختها شکل خواهد گرفت، در اشعار محتوا محور نیز بااینکه اغلبِ توجه شاعر به درونمایه و بُعد مفهومی اثر است اما فرم و شاکلهی کار نیز متناسب با همان پرداختهای محتوایی شکل خواهد گرفت، اما در مورد رابطهی هر یک از این دیدگاهها (فرمالیستی و محتوا محور) با زبان، باز هم باید این موضوع در نظر گرفته شود که هر یک از این دیدگاهها میتواند زبان شعری متفاوت و منحصر به خود را داشته باشد، چنانچه در شعر فرم توجه به زبان و بازیهای زبانی بیش از اشعار معناگرا و محتوا محور است.
- نویسنده : مسعوداصغرنژادبلوچی
- منبع خبر : خاتون شرق