روایتی دیگر از سعد شاه ..
یحیی شکفته / همچنان که نسیم فرحناک بهاری از جانب کوههای سربه فلک کشیده ی بینالود همراه سیمرغ خیال ما و همسفر کوچه پس کوچه های عاشقی است ؛ در ژرفای خیال ما نیشابوریان همواره چگونگی سرگذشت اسلاف و قدیمی ها و نیاکان دارای اولویت خاصی است تا ضمن دانستن و ارضای حس کنجکاوی ، با پی بردن به چگونگی و شکل گرفتن حیات در کوچه های نیشابور که به مثابه ی رگهای حیاتی و شریان اصلی و جاری در روزمرگی های ما بیشتر تدبر کنیم و بیندیشیم و کمی برای تمدد اعصاب هم شده فارغ از هر دغدغه ی زندگی کمی از ذهنمان را درگیر گذشته ها کنیم ..
القصه
در شمارگان قبلی و در سیر و سفر به گذشتهها به کوچه ی شهید عبدالله عمرانی کنونی رسیدیم ،به این جا که؛ تا کوچه ی منشعب شده به طرف هیات جعفری که اصطلاحا کوچه درخت پسته معروف است کمی متوقف شویم و خاطراتی نه چندان دور را مرور کنیم و البته در آینده نزدیک حتما به درخت پسته و خاطرات آن و آدمهایش خواهیم پرداخت .
راهمان را ادامه خواهیم داد و جا دارد یادی کنیم از همسایه های خوش نشینی مثل همین محمد حسن خوش نشین و حاجی نعیم آبادی معروف به دادپور که اینجا می زیسته اند ؛ در همسایگی این خوبان با استاد اصغر مومنی و مرحوم دلیلی که مدتی نیز حاجی زنجانی (زیلوفروش) همراه خواهیم شد و چه روزهایی که یادشان خواهد ماند در کنار هم بودن ها را و مرحوم آموزگار و استاد علی اکبر آهنگر در همسایگی این بزرگواران میزیسته اند و چه روزگاران شیرینی را کنار هم داشتند .
حال که از وسط کوچه به تقاطع قدیمی با سرتلخ نزدیک میشویم جا دارد یادی کنیم از حاج محمد گاراژدار یا از محمدیوسف حجتی معروف به دایی و علی اکبر ناطق شاعر و بازنشسته ی آموزش و پرورش بوده است نیز حرف به میان آوریم ، که اتفاقا همین آخری کتابی از آثار ایشان به همت فرزندانش به زیور طبع آراسته گردید و در اختیار همشهریان نیشابوری قرار گرفت القصه ؛ روبرویشان و در کوچه باریک و کوچک که خاندانهای اصیل و نجیب نیشابوری از نقیبی و لسانی و صدقیان ها بهمراه کربلایی عباس منتظریان معروف به حج خوردو بوده اند؛ البته مدتی نیز ملا حیدر لخه دوز نیز در این محل سکونت داشته و جالب است بدانید لخه دوزی از مشاغل منسوخ است که مدتی در نیشابور رایج بوده و اگر بخواهیم بیشتر به مقوله لخه دوزی بپردازیم باید بدانیم
در گذشته به شکل الان کفش مغازه ای و اسپرت و صندل نبوده غالبا پای افزار مردم عادی گیوه بوده و بدلیل مواد تشکیل دهنده آن که از نخ قالی و نخ ابریشم بوده و کمی در زمان خودش گران تر بوده ؛ درجه بعدی پاپوشی بنام اورسی بوده از جنس چرم گاومیش و با ظاهری زیبا و سر پنجه های باریک و درجه بعدی نعلینی بوده به اصطلاح نیشابوری بنام چوغی که شباهت ظاهری به همان اورسی داشته اما با سرپنجههای باریک و برآمده مثل کفش جادوگرها ؛ در عین حال مردم بلحاظ توانایی مالی قادر به خرید کفش نبودند همین چوغی بیشتر مورد اقبال بوده و غالبا بر اثر استفاده فرسوده و مستهلک میشده و اصطلاحا به درجه لخه نائل می آمده و نیاز به تعمییر داشته و برای تعمیر باید به لخه دوز مراجعه میکردند که وی با دستمزد ناچیزی برای تعمیر اقدام میکرده و چقدر این سرنوشت نعلین ها بدست لخه دوزها تعیین میشده
باری به هرجهت ..
سرنبش این تقاطع هم که استاد یوسف یحیی آبادی (خیاط) بود و البته حاج عباسعلی عمرانی مرد با صفای نیشابوری که با شهادت فرزند برومند ایشان سالیان سال است که تابلو شهید عبدالرضا عمرانی بر تارک این کوچه قدیمی و پر خاطره میدرخشد ،راه این گذر هنوز ادامه دارد و تا خود محله سعید شاه ( خواجه روشنایی) به درازای تاریخ گفتنی دارد تا آنجا که هنوز خیابان خاکی ( فردوسی جنوبی فعلی) هنوز این راه مواصلاتی و پر اهمیت از پی بره تا سعید شاه را قطع نکرده بود و همه این راه را سعید شاه میدانستند و در اینجا مجال ما هم برای نگارش اندک ؛ شما را تا فرصت بعدی و نگارش گوشه ای دیگر از تاریخ محلات نیشابور و پرداختن به کوچه پی بره یا همان پای بارو و بعد تر درخت پسته به خدای بزرگ میسپارم
شما دوستان میتوانید نظرات خود را دربستر اپلیکیشن اینستاگرام به آدرس :
@yahya_shekofteh
“نیشابور شهر تمدنهای کهن ” مستقیما با نگارنده متن در میان بگذارید
یا حق ..
یحیی شکفته