یحیی شکفته / درود به همه دنبال کنندگان روایت های محلات و مناطق قدیمی در مجموعه ی نیشابور شهر تمدنهای کهن برای یادآوری در شماره های قبل خواندیم که از کوی سرتلخ به گذر معروف به سعدشاه رسیدیم و راه را به سمت پی بره ادامه دادیم در اواسط کوچه بعد از پیچ بسمت کوچه درخت پسته رسیدیم و اکنون در همین مکان سیمرغ خیال بالزنان بر گوشه ی بام دیوار هیات درخت پسته مینشیند
و اما قصه ی شنیدنی این مکان معنوی و زیبا را در گفتگوی افراد محلی این محله میشود جستجو کرد انهنگام که خلاصه ی گفتگو را بدین گونه میشود خلاصه کرد که
اگر کاروانسرایشیردار را زمانی مرز ورود و خروج از جبهه جنوبی نیشابور و سمت دروازه_عراق بدانیم و ادامه ی خندق های حفر شده اطراف شهر را که به سمت بالاتر می آید که امتداد آن و مُشرف به کال منوچهری است؛ “کوچه_درخت_پسته” با قدمتی دیرینه منشعب از خیابان خاکی(فردوسی جنوبی)خودنمایی میکند زمانی که در کنار تلی از خاک ، درخت پسته ایی روییده که نسل به نسل خاطراتی از تقدس آن بیان شده و در آن روزگاران حاج محمد علی زارعی معروف به “بُندار “و حاج علی اکبر دلیلی معروف به “لامکان”سبب خیری شدند برای پیدایش مکانی معنوی بنام ” هیات_متحده_جعفری ” برای ذکر مصائب و عزاداری در رثای ائمه اطهار ؛ حاج عباسعلی و علی اکبر ابوترابیان بهمراه دباغ ها و سقاییان و شرقی و لسانی و صباغ اف ها و شکری ها و طالبیان ها و حاج علی اصغر داروغه ایشان را یاری رساندند.
درخت پسته ی کهن روایات مختلف دارد که دهان به دهان و نسل به نسل تا امروز گرامی داشته شده و حاجات نیز گرفته اند ؛استاد عباس سیف اللهی ؛ حاج علی حسین آبادی ؛ ابوالقاسم دادپور،طالبیان ، صادقی، فدایی ؛ حاج محمدابراهیم فائقی و حاج محمد قاسم اشتهادی و غلامعلی چمبری و حبیب طاهری که چه زحمتها برای این بیت شریف کشیده اند…
در تاریخ این هیات گویی توسعه فضا باعث دگرگونی گردیده و حتی دیگر از درب اصلی و کهن و قدیمی که قدمتی همردیف با تاریخ اش را داشته دیگر خبری نیست.. از حاجی قادری و همسرش معروف به ” عمه ” بعنوان خادمین راستین فراموش نکنیم ..
در ادامه این راه معنوی دوستان دیگر علافیان ها؛ ملاعباس بردبار،لطفی،عربزاده، حاج علی زاودی، حاج حسین حلاج ،بهرام زراعتی و صدقیان ها، توسلی ها و حسین یزدی نیز همراه و همیار هم در کنار دوستان خود بودند.
حاج علی اکبرسقائیان و حاج حسین یزدی آشپزهای ماهر که هنوز طعم اطعامشان در یادهاست و حسن روحی و حاج محمد علی یعقوبی که با چای روضه شان کام مستمعین تازه میشد.برگزاری پر شور ایام محرم با برنامه حرکت نمایشی و نمادین کاروان در سطح شهر پررنگ ترین عرض ارادت دوستان هیاتی است.
قطعا این آستان مقدس با همدلی و همیاری انسانهایی به وسعت تاریخ کهن خودش تا الان پا برجا بوده و هست یاد آنها و ذکر نام آنها صرفا جهت تداعی زحمات ایشان میباشد.
و اکنون با نیت خیر بانیان و ساعیان و برای بهبود و توسعه ی فضای معنوی این هیات قدیمی و ریشه دار به همت همه دوستداران ولایت و امامت ؛ مردم محل و اعضای هیات و هیات امنا تصمیم به اضافه بنا و مدرن کردن ساختمان قدیمی و قبلی کردند که قطعا این راه دشوار در سایه سار همیاری همه اهالی محل شدنی و بلکه سهل و آسان نیز خواهد بود و چه زیبا میشود یادی کنیم از همان همسایه های دیروز که دیگر جز یادی از آنها در این محل نیست ..
سیمرغ خیال بالزنان بر گوشه ی بام دیوار هیات درخت پسته مینشیند و روبرو را که مینگرد از منزل استاد چمبری که روی زمینهای قلمچه یا به عبارتی خندق های پرشده از زمانهای قبل تر که ساخته شده به همسایگی دو بزرگوار از واعظان و خطیبان شهر حضرات حجه الاسلام جعفری و موسوی می رسیم که عمری در این کوی قدیمی با دوستی و مهربانی در کنار دیگر همسایگان خود به امرار معاش و زندگی پرداختند حاجی علی گلستانی معروف به علی سیاه عطاری داشت و آقای صباغ اوف راننده کامیون و استاد بلوکی که نانوا بود و شاطری شغل ایشان بود
و چه نام ها و یادهایی که در این گذر تاریخی نزیستند؟ و گذران روزها و ایام را بر خود ندیدند ؟
آدم هایی که با خلوص نیت و سادگی و قناعت زیستند و خوب بودن را چراغ راه زندگانی خویش کردند
مجال نوشتن را به دفعه بعد موکول میکنم و شما را به خدای بزرگ میسپارم تا منتظر شنیدن از حاجی ابوترابی و تمام خوبان که در همسایگی او بودند باشید
شما عزیزان میتوانید برای دسترسی به مطالب بیشتر از محلات نیشابور به آدرس فضای مجازی در بستر اپلیکیشن اینستا ی نگارنده متن مراجعه نمایید
@yahya_shekofteh