بازپرس شعبهی سوم دادسرای عمومی و انقلاب نیشابور، یک جلسهی آموزشی توجیهی برای جمعی از وکلا و کارآموزان رشتههای حقوق و کسانی که میخواهند ردای وکالت بر تن کنند برگزار کرد و برای اینکه اطلاعات جامع و کاملی به فراگیران در خصوص پروندههای قتل بدهد، یک پرونده را مورد بازخوانی و تحلیل حقوقی قرار داد.
قتل در یک بعدازظهر تابستان
ساعت ۶ بعد از ظهر روز ۱۸ مرداد سال ۹۹ یک مرد با کلانتری یازده نیشابور تماس میگیرد و قتلی را گزارش میکند. مأموران کلانتری یازده به محل قتل میروند و با جسد خون آلود زنی در منزل مورد نظر در حالی که در روی تخت افتاده بوده مواجه میشوند.
عروس خانواده اولین کسی است که در صحنه حضور دارد و میگوید که در طبقهی بالا زندگی میکند و زمانی که سر و صدای پدر شوهر و مادرشوهرش را میشنود با خیال اینکه دعوای زناشویی است وارد نمی شود و به طبقهی پایین نمیآید. اما در عین حال او اضافه میکند که دیده است پدر شوهرش لحظاتی پس از وقوع قتل، با لباس خونی از منزل خارج شده است.
در بازجوییهای بعدی، پسر خانواده در حالی که گریه میکند و خود را میزند مدعی می شود که خودش مادرش را با چاقو کشته و بعدا در در پلیس آگاهی هم همین اظهارات را تکرار میکند.
در نهایت با بررسیهای فنی و کارشناسی و بازجوییهای صورت گرفته از اعضای خانواده، مشخص میشود که شوهر قاتل است و بقیهی افراد از جمله پسر و برادر شوهر، برای کاهش جرم وی، به موضوع ورود کرده اند. البته چون ورثه و اولیای دم رضایت میدهند قاتل فقط از جنبه عمومی جرم به مجازات میرسد و موضوع قصاص و دیه در مورد او منتفی است.
ناگفته نماند که مدعای قاتل و خانواده، رابطه نامشروع خانم بوده و بر اساس ادعای قاتل و مردان خانواده، به خاطر آبروی خانوادگی، این قتل انجام گرفته است که البته از نظر قانونی، این امر شرایط و دقایقی دارد که هر گونه ادعایی در این زمینه از سوی محکمه مورد قبول واقع نمی شود و باید شرایط خاص خود را داشته باشد. در ادامه به چگونگی ماجرای قتل و کشف قاتل می پردازیم.
قاتل کیست و از کجا کشف شد؟
بازپرس حصاری ابتدا در این جلسه، محتوای پرونده را برای فراگیران بازگو مینماید و در هر قسمت، مطالب خود را به صورت عملیاتی بیان میکند و از فراگیران میخواهد که در هر مرحله از بازبینی و بازخوانی پرونده، دیدگاهها و نظرات خود را مطرح کنند.
بازپرس حصاری میگوید ما میخواستیم فراگیران بدانند که در یک پروسهی بررسی قتل، کجاها مهم است و ماجرا از اول چه مراحلی را طی میکند. ما از این کار دو هدف داشتیم: یکی اینکه مباحث عملی با تصویر برای مخاطب شکل بگیرد یعنی کدام ماده قانونی با کدام موضوع مناسبت دارد. در این مرحله اینکه بدانیم بازپرس چرا سر صحنه رفت و به چه یافتههایی دست یافت. و در مرحلهی بعد، این تصویر سازی و این واقعی سازی را با مواد قانونی تلفیق کنیم.
هدف دوم این بود که دانش آموختگان حقوق با روند رسیدگی در پروندههای مهم یعنی با چالشهایی که معمولا در پروندههایی از این دست در مرحلهی تحقیقات و در دادسرا با آن مواجه هستیم را با آنها در میان بگذاریم و همهی طرفهای موضوع بدانند در هر مرحله چه وظایفی دارند.
پرسشهایی که در این زمینه مطرح است این بود که قاتل و مقتول کیستند، قتل چگونه اتفاق افتاده، چگونه کشف شده و چه روندی تا کشف قاتل طی شده است. کجاها بازپرس یا قاضی میتوانست بهتر عمل کند. به نظر ما که پرونده را بازخوانی میکنیم چه ایرادهایی به این روند وارد است. اگر دادستان به جای بازپرس وارد شد چه اشکالی دارد. آیا ورود به منزل بدون هماهنگی قضایی ممکن است؟
یکی هم نکات قانونی موضوع است. مثلا اینکه اگر قتل با چاقو انجام شده، منطبق با کدام مادهی قانون است؟
همهی جزئیات صحنهی قتل مهم است
بازپرس حصاری با تشریح این مرحله خطاب به فراگیران جلسه گفت: به نظر شما آیا مأموران کلانتری میتوانند بدون اذن بازپرس وارد معرکه شوند و جزئیات صحنه را تغییر دهند؟ آیا جزئیات صحنه میتواند در کشف چگونگی قتل، زمان قتل، نحوهی عمل قاتل یا قاتلین، مؤثر باشد؟ پاسخ این است که ضابطین قضایی، تا ورود بازپرس به صحنهی قتل، نباید جزئیات صحنه را تغییر دهند.
به گفتهی بازپرس حصاری، مأموران ضابط قضایی، نباید جسد، اشیاء صحنه و شرایط فیزیکی محل قتل را تغییر دهند تا اینکه بازپرس ویژه قتل به محل برسد. چون حتی قرار گرفتن یک لیوان در جایی از صحنه، وجود حتی کوچکترین اشیاء، نحوهی قرار گرفتن جسد، حاضران در صحنه و نیز شرایط فیزیکی و محیطی محل قتل، میتواند بر شواهد و ادلهی جرم تأثیرگذار باشد و لذا تا هنگام ورود بازپرس به صحنه، نباید هیچتغییری توسط مأموران صورت بگیرد.
در مرحلهی بعد، موضوع اظهارات اطرافیان مقتول که احیانا در صحنه حضور دارند و یا توسط بازپرس یا مأموران پلیس یا کارآگاهان بخش جنایی و تشخیص هویت پلیس آگاهی، جلب و احضار میشوند، در کشف جرم و مشخص کردن سایر جوانب، بسیار اهمیت دارد.
بنا بر محتوای پروندهی مذکور، عروس مقتول، جزو اولین حاضران صحنه است که در طبقهی بالای محل قتل زندگی میکند و میگوید صدای فریاد مادر شوهر و پدر شوهرش را از طبقهی پایین شنیده و چون تصور میکرده که دعوای خانوادگی است به موضوع ورود نکرد و به طبقهی پایین نیامده است.
حتی یک سیخ کبریت یا یک لیوان هم نباید جا بجا شود
وی در اظهارات بعدی میگوید که دیده است پدر شوهرش لحظاتی پس از قتل با لباس خونی از منزل خارج شده است.
بازپرس در این مرحله از تشریح پرونده از حاضران در جلسه میپرسد: آیا اظهارات مطلعین یا حاضران در صحنه قتل به چه شکل، توسط چه کسانی و با چه شرایطی باید اخذ گردد؟ آیا باید با حضور بازپرس باشد یا پیش از اینکه بازپرس به صحنه برسد میتوان از اطرافیان و حاضران، اظهارات اخذ کرد؟
وی در این قسمت بیان میکند که بهتر است اظهارات حاضران در صحنه که عموما به شکل شفاهی است و توسط مأموران کلانتری یا کارآگاهان ثبت و ضبط میشود با حضور بازپرس انجام شود و بهتر است که یک گزارش واحد در این زمینه تنظیم شود که در مورد این قتل به جهت اینکه دو گزارش از پلیس و آگاهی داشتهایم کار بازپرس دشوارتر میشود.
به گفتهی بازپرس حصاری، وضعیت دقیق جسد میتواند حقایقی را در مورد قتل آشکار کند. مثلا در این پرونده وقتی بازپرس به صحنه می رسد روسری دور گردن مقتول که مقتول با آن خفه شده از گردن باز شده است. اگر مأمورین صحنه را خوب مدیریت میکردند این مشکل پیش نمیآمد. حتی یک سیخ کبریت و یک لیوان مهم است. اینکه درب اتاق چقدر باز بوده. آیا لکه خون در روی لباس چه کسانی بوده و خلاصه اینکه جزئیات صحنه خیلی مهم است. همین طور اینکه گزارش دهنده قتل یا فوت چه کسی بوده است. چون او اولین کسی است که وارد صحنه می شود یعنی نزدیکترین فرد به صحنهی جرم است و دیگر اینکه چه کسانی به منزل وارد یا از آن خارج شدهاند.
قاتل از صحنه قتل فرار کرد
در این مورد خاص، وقتی مأموران میروند عروس خانواده که متوفی مادر شوهرش بوده همان لحظه اول میگوید پدر شوهر را در حال خروج از حیات دیدم و وقتی خارج شد لباسهایش خونی بود. ولی در ادامه وقتی بازپرس از او سؤال میکند، این مطلب که لباس پدر شوهرش خونی بوده را نمیگوید. او به مرجع انتظامی به صورت شفاهی این را گفته. معمولا حاضران در صحنه مطالب را شفاهی میگویند و خود مأموران می نویسند و از فرد امضا میگیرند و دقیقا مشخص نیست که چه صحبتهایی انجام شده است در حالی که جزئیات این گفتگوها و بازجوییهای اولیه، میتواند بازپرس را در طی مسیر کشف حقیقت و دستیابی به قاتل، راهنمایی کند.
یک نکتهی دیگر اینکه عروس خانواده میگوید پدر شوهرم با دسته گل وارد خانه شد اما تحقیقات بعدی نشان داد که شیشه درب پشتی شکسته و به عبارتی، شوهر از پشت و با زور وارد شده است.
در تحقیقات و بررسیهای پزشکی قانونی مشخص میشود که ضربات چاقو از پشت به مقتول خورده و دوربینهای مداربستهی همسایگان نشان میدهد که یک ماشین پلاکدار از منزل خارج شده که بازپرس دستور توقیف خودرو را می دهد. پلیس آگاهی با مدیریتی که میکند با شوهر مقتول که در صحنه نیست تماس میگیرد و او را ردیابی میکند.
شوهر به محل میآید و بررسیهای اولیه نشان میدهد که انگشت کوچک و شصت دست وی جراحت دارد که نشان از درگیری با مقتول دارد. پلیس آگاهی او را تحت نظر قرار میدهد.
برادر شوهر مقتول هم دروغ میگوید
عروس خانواده در یک بازجویی میگوید که با شنیدن صدای شیشه متوجه درگیری شدم و به طبقهی پایین رفتم در حالی که این روایت با گفتههای اولیهی وی متناقض است. بعد میگوید صدای فریاد مادر شوهرم را شنیدم که نرفتم و اشتباه بود باید میرفتم. باز میگوید دیدم که پدر شوهرم از منزل خارج شد.
برادر شوهر مقتول نیز در اظهاراتش میگوید: وقتی وارد منزل شدم و داخل اتاق رفتم وضعیت زن و شوهر نامتناسب بود فکر کردم در حال معاشقه هستند و به همین جهت وارد اتاق نشدم. به نظر میرسید که اظهارات وی، کتمان حقیقت است.
از طرفی، شوهر میگوید: من قاتلم و پسرم کارهای نیست. او علت اقدام خود را رابطه نامشروع همسرش عنوان میکند. شوهر ادامه میدهد: یکی اینکه رابطه نامشروع داشت و یکی اینکه امیر پسرم میگفت من مادر را میکشم و به این خاطر من او را کشتم. فرزندم اطلاع داشت و من برای اینکه پسرم دستش به خون مادرش آلوده نشود من او را کشتم.
بازپرس در این مرحله به فراگیران میگوید: در پرونده شواهدی هست که قاتل و مقتول طلاق گرفته بودند. اما شوهر مقتول، شاید به جهت اطلاعاتی که بعدا بدست آورده بوده میگوید که ما در حال رجوع بودیم. شاید به این دلیل که میداند اگر هنوز با مقتول زن و شوهر باشند، جرمش سبک میشود.
آلت قتل از منزل پسر مقتول برداشته شده
بعدا از تفتیش منزل پسر مقتول، سرویس آشپزخانهای که چاقو از جزئیات همان سرویس بوده کشف میشود یعنی اینکه آلت قتل از منزل پسر مقتول برداشته شده و او در جریان بوده است. شوهر تحت نظر قرار میگیرد و پسر و عروس مقتول موقتا آزاد میشوند اما تحت مراقبت قرار دارند.
در این مرحله، شوهر به اتهام قتل عمد، تفهیم اتهام میشود و بازپرس به دنبال شرکای قتل میگردد. شوهر در جایی میگوید که قتل را با همکاری برادرم انجام دادم. به این ترتیب که برادرم مقتول را نگاه داشت و من ضربات چاقو را زدم. بازپرس دستور بازداشت هر دو نفر را صادر میکند.
امیر در پلیس آگاهی میگوید درست است که پدر و عمویم بودند که چاقو زده بودند. ولی من در نهایت روسری انداختم و خفهاش کردم. میگوید نیم ساعت بعد از اینکه آنها چاقو زده بودند و مادرم نیمهجان بود من رفتم و او را خفه کردم. من چون کف ماشین دراز کشیده بودم کسی من را ندید که وارد منزل شدم و این کار را کردم.
قصاص با رضایت اولیای دم، منتفی است
در این مرحله همه ورثه رضایت می دهند و بعد از رضایت تحقیقات چندانی نمی ماند چون وقتی رضایت دادند کسی نمی ماند که تحقیق کنند. فقط جنبه عمومی جرم می ماند.
حالا پرسش این است که قتل توسط کدامیک از افراد اتفاق افتاده. در پرونده ما فقط همسر مقتول به عنوان قاتل محکوم می شود و پسر مقتول و عمویش تبرئه میشوند. برادر قاتل از مشارکت و معاونت در قتل تبرئه میشود چون اقرار برادرش را انکار میکند و شواهدی هم برای اینکه او در هنگام قتل در منزل بوده بدست نیامده است. پسر مقتول هم اقرارش غیر صحیح بوده و میخواسته پدرش را از مخمصه نجات دهد.
بازپرس حصاری میگوید: من هنوز نظر پزشکی قانونی را به فراگیران نگفته بودم و میخواستم آنها با شم حقوقی و استدلالی، دریابند که قتل از چه نوعی است؟ عمدی، غیر عمدی، شبه عمدی یا …
نظریه پزشکی قانونی، عامل مرگ را ضربات جسم سخت عنوان کرد و روسری دور گردن یا خفگی را در این زمینه بیتأثیر دانست. بنا بر این قتل عمد با چاقو مد نظر قرار گرفت.
آیا دفاع مشروع، رافع مسؤولیت قانونی است؟
بازپرس حصاری میپرسد: مرحلهی بعدی این بود که آیا دفاعیات قاتل مبنی بر اینکه همسرم رابطهی نامشروع داشته، رافع مسؤولیت قانونی وی است؟ صرف اینکه کسی ادعا کند که همسرم رابطهی نامشروع داشته یا مثلا زناکار بوده، توجیهی برای صدمه زدن یا قتل نیست و باید امر واقعی در کار باشد که با تحقیقات دقیق مشخص میشود و این موضوع البته پیچیدگیهای حقوقی زیادی دارد که جنبهی عمومی جرم را منتفی میکند. قانونگذار پیش بینی کرده که اگر مهدور الدم بودن مقتول اثبات شد مجازات این فرد اعدام نیست. ولی ندیدهام که کسی در این زمینه تبرئه شود.
وی ادامه میدهد: همچنین از فراگیران پرسیدم به فرض رضایت اولیای دم، آیا قصاص و دیه از بین میرود؟ که پاسخ این بود که بله، چنانچه اولیای دم رضایت دهند، قصاص و دیه کلا منتفی است.
بازپرس حصاری در ادامه ضمن قدردانی از افسران پلیس آگاهی نیشابور میگوید: پلیس آگاهی نیشابور در عملیات ردزنی، تعقیب و دستگیری متهمان و مجرمان، خیلی عالی عمل میکند و این به خاطر شناخت فرهنگی عمیقی است که این عزیزان از منطقه دارند و مدیریت بسیار خوبی که در بکارگیری روشهای پلیسی و تکنیکهای فنی بکار میگیرند. در صحبتهای و جلساتی که با همکارانمان در شهرستانهای دیگر داریم، میبینیم که کار پلیس آگاهی نیشابور از خیلی شهرستانهای استان بهتر، دقیقتر و سریعتر است.