مسعود اصغرنژادبلوچی
سعی بر این است که در حوزه های سُرایش و شعور همیشه مراتب آداب دانی رعایت بشود. در همین راستا و با اتکا به عملکردهای ِسرآمدان شعر و ادب، برخی فراز و فرودها به نوعی تبدیل به یک جریان فرضی و شاید انحرافی شده است که با روانکاوی نمودن در ذیل مفاهیم ِکلیدی می توان جستاری پیدا کرد تا در برابر برخی جریان های جسورانه یک مسکن یا رهیافت به پیدا نمود و به درمان آن پرداخت.
به زبانی ساده تر این که سر و ته ادبیات را ابتدا باید مشخص کرد و برایش حد و مرز فرض نمود بعد در برابر برخی مباحث، قلم فرسایی کرد و به سمت و سویی تازه حرکت نمود.
از مراجعه به مرجع های کتاب های درسی تا کتاب های انتقادی تاریخ مصرف گذشته، بودند و هستند کسانی که می-توانند یخ کم کاری های انجام پذیرفته در زبان و ادبیات فارسی را شکسته و به اعتلای آن همت گمارند و به نوعی دست بردارند از این در وطن خویش غریب.
از سرشاری کلمه ها و مباحث عربی در ذیل کتب تدریس شده در دانشگاه ها تا غرفه های لبزیز از کتاب هایی که پس از گذشت چندین سال هنوز با اتکا به نمایشگاه یا در نهایت ذیل یک نقد تند و تیز وارد عرصه ی خوانش می شود همه گواه بر این مساله می باشند که بزرگان شعر و ادب فارسی نتوانستند راه به مقصود برده،گامی استوار در راه مدون سازی و مشخص سازی حوزه های ادبی بپردازند.برای بازگویی کردن این گونه جستارها باید کمی جسارت به خرج داد و با اتکا به آثار ارائه شده توسط گذشتگان یک فرضیه ساخت و آن را برای مدون سازی در لااقل شعر فارسی خصوصاً در دوره معاصر مورد تحلیل و بررسی قرار داد. ناگفته می توان اذعان داشت که هرچه درباره نبودن ها و کاستی ها سخن برود تنها با یک پاسخ روبه رو خواهم بود که شما انجام بدهید. با مطالعه و کنکاش بر روی مطالب ادبی و نقد و نظرها و نظریه های جدید می توان دریچهای برای شناخت بهتر و دریافت لایههای پنهان زبان ادبی خصوصاً شعر مهیا نمود. منتها پیش از آن باید به سراغ عوامل تحریک کننده زمان زبان رفت و ملزومات آشکارگی آنها را فراهم ساخت. شاید با این قدم های هر چند دیر و کوتاه بتوان در راستای اعتلای فرهنگ و ادب ایران و شعر حرکت قابل توجهی انجام داد. رسوب کردن اطلاعات در ذهن و زبان کسانی که ادعای ادبی دارند از بارز ترین نکاتی ست که می توان در دهه های گذشته به عنوان آسیب های زبانی آن ها را برشمرد.چه می توان گفت جز این که هر چه قدر در برابر پویاسازی زبان شعر توسط شاعران جوان تلاش بشود نمی توان جبران کننده برخی ندانم نویسی های بعضی از گذشتگان در گذشته باشد و بشود.شعر و ادبیات می بایست نمایانگر اندیشه وَ سرشار ِنظریات انتقادی و ادبی باشد و اقلیم اندیشه را در حوزه سرایش فراتر از برخی موج سواری ها در نظر گرفته و در نظر بدارد. شعر و زبان شعر همچون شعله های آتش به هیزم تلاش و تحقیق و تدبیر نیازمند است و بقای خود را دوشادوش پویایی ذهن و زبان می داند و بازمی نمایاند.با این حال برای شاعر شدن و شعر گفتن نمی توان به طرز و شیوه ی معمول تصمیم گرفت و بدون مدون سازی عوامل پویا کنندهسعی به بر ساختن فرم و معنا از طریق زبان شعر تقلیدی آن هم در ساحت بازتابی و بازنمایی فقط اثار گذشته گان پیدا کرد. بلکه باید پایه های اصلی و اصولی ان را منطبق بر مباحث اصلی و موثر که رگه ایی از واقعیت های روزمره را در خود مستتر دارد؛ ارائه ساخت تا در باور یک کلیت و شُکُوه یک حقیقت، چشم اندازی دراز مدت را در پیش رو باز سازی نمود و تولید کرد.
قابل به عرض است که با هجوم بردن به واقعیت های منسوخ شده نیز نمی توان کاری از پیش برد و تنها بازتبلیغات بی مورد برای برخی اشخاص مهیا می گردد و از مدینه ی فاضله ی معناسازی و مفهوم پردازی که می تواند به پربارترکردن دهههای شعر معاصر کمک شایان نماید فاصله گیری بی مورد می شود.پیشکسوتهای هر سرزمین امکان دارد که شاعران موفق نسلهای قبل باشند و حتماً اندوخته هایی برای استفاده در ذهن و زبان خود دارند. منتها همان گونه که اشاره می شود این ها شاعران محترم گذشته بودند نه پویا سازان زبان اندیشه در ساحت بازتولید واقعیت.گذشته گان می توانند تجربههایشان را به شاعران جوان منتقل نمایند اما نمی توانند برای آن ها تصمیم بگیرند. شاعر و نویسنده ی امروز در مراجعه به کتاب فروشی و کتابخانه و نمایشگاه از چندین منظر مورد آسیب قرار می گیرد یکی از این آسیب ها تبلیغات بی مورد درباره کتاب هایی است که بر مبنای تنبلی ساحت مطالعاتی سالهاست به عنوان تنها منبع تجدید چاپ می شود. دوم تبلیغات شاگرد استادی ست که به عنوان یک شگرد در آسیب رساندن به ذهن جوان نقش موثری ایفا می نماید که شاهد مثال هایی از این دست را می توان در تجدید چاپ های مجازی دنبال کرد. و دیگر مورد، صحنه سازی شهرت و شاعریت در کارگاههای شعر و انجمنهای ادبی است که حول محور میزبانی و تعارف های بی مورد موجب گردیده است که کتابی به فروش برود یا مخاطب به دنبال آن در تلاش و تقلا باشد.با مرور مطالب گفته شده بایستی خاطر نشان کرد که تجربه های شخصی هیچ گاه نمی تواند روی شعر و زبان کارایی موثر داشته باشد و با اتکا به آن ها نمی شود دغدغه های فرم و معنا را بازجست و برای آن موازین معین ارائه نمود. این ها بیشتر شبیه همهمه های ذهنی اشخاص است که در فضای انعکاسی و بازخوردی در خود و مخاطب می پیچد و بسیاری از شفافیت ها را کدر و تاریک می گرداند.
یادداشت ادبی
دریچه ای به لایه های پنهان زبان
لینک کوتاه :
http://khatooneshargh.ir/?p=12417
برچسب ها
شعر نیشابور
شعر شهرم شایسته ی نام بلند آوازه اش نیست
داستان
پیش از سبز، پیش از آبی
ادبیات امروز
درسگفتارهای ادبی(۶)
شعر نیشابور
شعر شهرم شایسته ی نام بلند آوازه اش نیست
یادداشت های قدیمی را ورق بزنیم
داستان
پیش از سبز، پیش از آبی
داستان کوتاه امروز
ادبیات امروز
درسگفتارهای ادبی(۶)
از غار تاقاف
ثبت دیدگاه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.