بر اساس مستندات موجود و پیش از شکل گیری شهرستان فیروزه، باغی با نام «نشاط» در محدوده شهرستان نیشابور قرار داشته که قدمت آن به بیش از صد سال می رسد. این باغ به دست آقابالاخان سالار معتمد گنجی از خوانین خراسان در سال ۱۲۹۶ در دوره قاجار با برج و بارو بنا شده است. باغی با وسعت ۱۵ هزار متر مربع که به عنوان بزرگترین باغ ایرانی در فهرست آثار ملی نیز به ثبت رسیده است. البته تفاوت باغ نشاط با دیگر باغهای ایرانی این است که به غیر از شاخص های باغهای ایرانی، خطوط منحنی و اشکال قوسدار هم به آن اضافه شده و در ساختار آن از باغ آرایی اروپایی هم الهام گرفته شده است. باغ نشاط با عمارتهای اربابی، مدتی هم محل زندگی کمال الملک نقاش چیرهدست ایرانی بوده است.
آنچه گفته شد، صرفا سابقه باغ نشاط بود که در مستندات تاریخی به آن اشاره شده است. اما باغ نشاط از اویل دهه ۵۰ و بعد از کوچ خانواده گنجی، به سرایدار و باغبان سپرده شده و از آغاز دهه ۶۰ به طور کامل رها شد. رها شدن باغ از ۴۰ سال پیش تاکنون، از دست رفتن حقابه و عدم توجه مسئولان، صدمات جبرانناپذیر انسانی و طبیعی به باغ و تمامی بناهای موجود در باغ وارد آورده است.
باغ نشاط، از دیروز تا امروز
برای بررسی وضعیت حال حاضر باغ، از نیشابور خارج شده و بعد از طی ۱۵کیلومتر به شهر فیروزه میرسم. آنگونه که پرس و جو میکنم، باغ را در ۳ کیلومتری شهر فیروزه و ابتدای روستای تقیآباد نشانی می دهند. توقع دارم بعد از رسیدن به محل، با مجموعه ای شامل حداقل تعاریف یک «باغ» مواجه شوم. اما آنچه به چشم میبینم، تمام تصوراتم را از مفهوم «باغ» دگرگون می کند. واقعیت موجود با توصیف گذشته باغ، آنقدر فاصله دارد که ابتدا تصور می کنم نشانی را اشتباه آمده ام. اما متاسفانه درست است و من به باغ «نشاط» رسیده ام…
با تردید وارد محل میشوم. محوطهای وسیع با تعدادی درخت کاج در میان آن. همین! سمت چپ و در ورودی محل، ساختمانی کوچک با نمای معماری قدیم دیده می شود که تابلو کوچک «میراث فرهنگی فیروزه» بر سردر آن به چشم می خورد. مسیر را در محوطه ادامه می دهم. پس از حدود ۵۰۰ قدم به حوض خالی دایره شکل نیمه تمامی میرسم، با آبراههای باریک که امتداد آن تا میانه پلههای عمارت موجود در محوطه میرسد و اگر چه ناتمام به حال خود رها شده، اما نشان از آن دارد که بر اساس معماری نمای قدیم باغ احداث شده است.
در انتهای محوطه، عمارتی ۲ طبقه با سقفی فروریخته قرار دارد. ۴ قاب خالی بر جای مانده بر دیوار که نشان از آن دارد که در گذشته، پنجرههایی مشرف بر محوطه بوده اند، ورودیهای ۲ طبقه بنا و همچنین تل خاکهای کوچک و بزرگی که زمانی دور پلههای این ساختمان بودند، خودنمایی میکند.
با احتیاط از ۱۱ پله سمت راست ساختمان که به نسبت دیگر پلههای موجود وضعیت بهتری دارند، بالا میروم. مشخص است که در مقطعی ساختمان مرمت هم شده است و آثار مرمت را از آجرهای کورهای کار شده در نمای ساختمان، آجرهای شکسته و وسایل بنایی رها شده گوشه و کنار ساختمان میتوان حدس زد. اما این اندک مرمت، نه تنها بنا را بازسازی نکرده که حتی چارهای بر حفظ آن از عوارض طبیعی هم نبوده است. هر چند از ساختمان موجود در بالاترین نقطه محوطه جز چند دیوار، سقف فروریخته، دالان ویران و تلخاکهای متعدد چیزی برجای نمانده است، اما همین ویرانه خشت وگلی، چیزهایی از قبیل دالان، ایوان، اندرونی، بیرونی، شاهنشین، هشتی، اتاقهای دورتا دور خانه، مطبخ، دهلیز و تالار پذیرایی عمارت اربابی قدیم را که ریشه در بناهای کهن تاریخی دارد، در ذهنم زنده میکند.
از بام عمارت، اطراف محوطه به خوبی پیداست. آنچه از این ارتفاع مشهود است، دیوار کاهگلی کوتاهی است که دورتا دور محوطه را محصور کرده و دیگر هیچ. فضایی که از بام بنای ویرانه به چشم می خورد، نه «باغ نشاط» که برهوتی است وسیع در طبیعت گرم و خشک یکی از شهرهای شرق کشور. برهوتی که به هر چیزی شبیه است، جز باغ ایرانی و یک اثر ثبت شده ملی!
همه وسعت ۱۵ هزار مترمربعی محوطه را به امید دیدن چاهآبی، قناتی و یا جوی آب باریکی جستجو میکنم. اما دریغ از یک سرچشمه کوچک آب! دلیلی آشکار بر خالی بودن محوطه از درختان سر به فلک کشیده و طراوت و سرسبزی فضایی که روزی باغ ایرانی بوده است.
باز هم مشکل اعتبارات
پس از ساعتی گردش در این محوطه، به همان ساختمان ورودی باغ می روم. تصور می کنم مدیر میراث فرهنگی فیروزه را می بایست در همین مکان پیدا کنم که اتفاقا این یک مورد را درست حدس زده ام!
مجید ابراهیم نیا مدیر میراث فرهنگی فیروزه برایم میگوید: سال ۱۳۸۵ توسط شهردار وقت فیروزه مقداری از فضای باغ خریداری شد. اما فقط زمین خریداری شد؛ بدون ساعتی آب. البته طبق گفته شهرداران قبلی با توجه به اینکه باغ نشاط در محدوده و حریم شهری قرار ندارد، برابر قوانین و ضوابط امکان هزینه کرد در این باغ هم برایشان میسر نبوده است. فقط چند سال قبل حدود ۱۵۰ میلیون تومان از محل اعتبارات زیرساخت گردشگری میراث فرهنگی توسط استانداری در اختیار شهرداری فیروزه قرار گرفته که با آن قسمتهایی از عمارت باغ مرمت و احیا شده است.
وی می افزاید: حدود سال ۹۱ میراث فرهنگی برای آبیاری درختان این باغ، ۲ ساعت آب کشاورزی از قنات حاجیآباد که در گذشته کاملا متعلق به باغ بوده را خریداری کرد. تا آن زمان این باغ حتی آبیاری هم نشده بود.
مدیر میراث فرهنگی فیروزه در توضیح وضعیت مالکیت باغ میگوید: باغ نشاط شامل ۱۳ سهم است که ۵ و نیم سهم آن متعلق به شهرداری، ۲ و نیم سهم متعلق به میراث فرهنگی و ۵ سهم نیز در اختیار ورثه است.
وی خاطرنشان می کند: سال ۸۵ میراث فرهنگی در حد توانش با اعتبارات ملی و استانی مرمت و احیا را انجام داد. تمام زیر ساختهای لازم آب، برق، گاز، راه دسترسی، آزادسازی قسمتهایی از حریم، مقداری آب کشاورزی و از همه مهمتر مطالعات و طرح احیا آماده شده است و چیزی که اکنون نیاز داریم، مقدار اعتبار زیاد است که با توجه به وضعیت اعتبارات دولتی امکان آن خیلی سخت شده و تنها با مشارکت سرمایهگذار بخش خصوصی امکان آن وجود دارد.
ابراهیمنیا ادامه میدهد: از ۲ سال پیش پیگیر جذب سرمایه گذار بودیم و چند جلسه هم با فولاد خراسان برگزار شد که متاسفانه بینتیجه بود. سرمایهگذار دیگری هم جهت کشت گیاهان دارویی و احیا باغ با هدف اقامتی گردشگری استقبال کرد که همین یکدست نبودن مالکیت باغ و دیگر مشکلات سبب انصراف او شد.
باید باغ نشاط را احیا کنیم
اما هادی درودی شهردار فیروزه به عنوان متولی دستگاهی که مالکیت یک سوم باغ نشاط را در اختیار دارد نیز با اظهار تاسف از وضعیت کنونی باغ نشاط میگوید: باغ نشاط با سابقه ای تاریخی، یکی از پتانسیلهای غیرقابل توصیف در شهر فیروزه است که از لحاظ وسعت، قدمت و ظرفیتهای داخلی در کشور بینظیر است. اما در ادوار گذشته مسئولان وقت به دلایلی از این ظرفیت مهم غافل بوده اند و کارهایی که باید برای احیای باغ صورت میگرفت به دلیل کمبود اعتبار عملی نشده است.
وی می افزاید: چند روز پیش در نشستی با حضور فرماندار و مدیر میراث فرهنگی فیروزه، مقرر شد میراث فرهنگی طرحهای مطالعاتی تاییدشده خود را در اختیار شهرداری و فرمانداری فیروزه قرار دهد تا با ایجاد کارگروه تخصصی، احیا و رسیدگی به این باغ در حد وسع و اعتبارات شهرداری و میراث فرهنگی فیروزه و نیز استفاده از سرمایهگذار بخش خصوصی صورت پذیرد.
نشاط را به باغ نشاط برگردانیم
از بین رفتن باغی با آن اوصاف و پیشینه که می توانست به یکی از مهمترین فرصت های گردشگری شهرستان، استان و کشور مبدل شود، اتفاقی ناگوار است که نشان از بی تدبیری مسئولان و بی توجهی به میراث فرهنگی و ملی از سوی تمام متولیان فرهنگی اعم از استانداری، فرمانداری، میراث فرهنگی، شهرداری، دانشگاه و … دارد. بماند این که شخصیت های حقیقی فرهنگی نیز چندان اهتمامی نسبت به وضعیت به وجود آمده برای این باغ و نیز بسیاری سرمایه های تمدنی از این دست، نداشته اند. آیا اگر این باغ در شهرهایی مانند اصفهان، شیراز یا تبریز بنا می شد، به چنین سرنوشتی دچار می شد؟
با تمام این اوصاف، در حال حاضر نمی توان به دنبال مقصر رسیدن به وضع موجود بود و بهتر آن است که به آینده فکر کرد. رسیدگی و ساماندهی به اینگونه میراث فرهنگی، مطالبه ای است برای احیای سرمایه های فرهنگی و با احیای آن، می توان حتی به رونق اقتصادی مردم منطقه نیز امیدوار بود. فرصتی که در گذشته به وجود آمده و هنوز هم کورسوی امیدی وجود دارد که با گوشه چشم متولیان فرهنگی، بار دیگر به یک فرصت فرهنگی تبدیل شود.
- منبع خبر : فارس