سیما رحمتی
به نظر می رسد که بومی گرایی در دوران اخیر نمودی پیدا نموده که برآیند آن می شود سطحی و زودگذر چرا که اکثر برنامه های طراحی شده در حد و حدود مناطق دور از پایتخت کمتر مورد عنایت و توجه مسئولین قرار می گیرد. حتی در برگزاری جشنواره های داستانی در شهرستانهای دور از پایتخت ، شاهد حضور داورانی از تهران و خارج از استان هستیم . در اینجا مشکل چه می تواند باشد؟ عدم اعتماد برگزار کنندگان جشنواره های داستانی به داوران داخل استان و بومی ؟ یا کم رنگ بودن، کم تجربه بودن داوران داخلی یا بومی ؟ یا عدم پذیرش مسئولیت از سوی خود داوران یا نویسندگان بومی ؟
اینکه یک عده مدام در همه جا و در همه ی سمت ها حضور داشته باشند جایی برای شناسایی و رشد و شکوفایی افراد دور از پایتخت نمیگذارند .
نقش مهم داوری شاید تعیین کننده یا بیانگر راه و روش یک شخص در داوری باشد. اما همان گونه که تاریخچه ی بررسی جشنواره ها نشان داده است این گونه برنامه ها در بازنمایی اثر نقش به سزایی دارند ، منتها گاهی به این شکل بوده است که این گونه جشنواره ها موجب ایجاد یک نوع در جا زدن ها بوده است ، به این دلیل که داوران با توجه به سلایق خودشان به مقبولیت یک اثر سو و جهت میدهند و فرم و ساختار را همانگونه که دوست دارند می بینند و دلایل توجیه کننده ی زیادی برای رد یک اثر به دور از محتوا می آورند. که در همین نقطه و نکته التزام داور بومی جهت شناخت کامل تر و تصمیم گیری بهتر نمود بیشتری پیدا می کند چرا که از شرایط محتوایی داستانها اطلاع بیشتری دارد .
همچنین مخاطبین بعد از مطالعه ی آثار برخی از داوران و مطالعه ی آثار داستان نویسان داخل استان به جرأت بر این باور هستند که آثار قوی تری از داستان نویسان داخلی نسبت به کتابها یا داستانهای داوران غیر بومی مشاهده کرده اند، که این نقطه ی قوت است اما واقعاً مسأله چه می تواند باشد؟
عدم پذیرش ؟ عدم خودباوری ؟ رابطه ها ؟ مراودات ؟
- نویسنده : سیما رحمتی
- منبع خبر : خاتون شرق