باج‌نیوزها؛ فرزند نامشروعِ عدم شفافیت
باج‌نیوزها؛ فرزند نامشروعِ عدم شفافیت
خاتون شرق- چطور شد که مرجعیت خبری از دست رسانه‌های داخلی خارج شد و آرام‌آرام به آن‌سوی مرزها منتقل شد؟ چه کسی اعتبار و آبروی رسانه‌ها و قلم‌ها را مصادره کرد یا به بازی گرفت؟ قصور و تقصیر در این آشفتگی، سهم کدام مسئول و کدام ساختار است؟ و اصلاً برای مقابله با این پدیده تازه‌ساز به نام شبه‌رسانه‌ها و باج‌نیوزها چه باید کرد؟

سودابه جعفری
مدیر مسئول
چطور شد که مرجعیت خبری از دست رسانه‌های داخلی خارج شد و آرام‌آرام به آن‌سوی مرزها منتقل شد؟ چه کسی اعتبار و آبروی رسانه‌ها و قلم‌ها را مصادره کرد یا به بازی گرفت؟ قصور و تقصیر در این آشفتگی، سهم کدام مسئول و کدام ساختار است؟ و اصلاً برای مقابله با این پدیده تازه‌ساز به نام شبه‌رسانه‌ها و باج‌نیوزها چه باید کرد؟
اینها پرسش‌هایی است که این روزها، در نشست‌ها و گفت‌وگوهای خبرنگاران با مسئولان، بارها و بارها تکرار می‌شود. همه بر سر یک نکته توافق دارند: رسانه در ایرانِ امروز، در یکی از سخت‌ترین مقاطع اجتماعی و سیاسی خود گرفتار شده است. نهادی که باید بازتاب‌دهنده مسائل مردم باشد و نقش گره‌گشا ایفا کند، حالا خودش به یکی از مسائل جامعه بدل شده است.
رسانه، به ذات باید نهاد پرسشگر باشد؛ چشم و گوش جامعه و زبان مردم در برابر قدرت. اما حالا در ایران، رسانه‌ها از فرط توسعه‌نیافتگی و فشارهای بیرونی، گرفتار وضعیتی شده‌اند که توان اثرگذاری‌شان به‌شدت کاهش یافته است. بسیاری از ظرفیت‌هایی که باید پشتوانه دموکراسی باشند، در همین فضای آشفته اجتماعی و اقتصادی تحلیل رفته‌اند.
در چنین شرایطی بود که یکی از مدیران ارشد حوزه اجتماعی دولت، در روز خبرنگار، روایتی به‌غایت تلخ و هشداردهنده مطرح کرد: حکایت قدرت گرفتن باج‌نیوزها و فیک‌نیوزها. رسانه‌های موازی و سایه‌ای که با بازی‌های آلوده‌شان نه‌تنها امنیت روانی جامعه را برهم می‌زنند، بلکه فضای تصمیم‌گیری مدیران و فعالان اقتصادی را هم تیره و تار می‌کنند.
پیش‌تر، صاحب‌نظران زیادی نسبت به رشد خطرناک این جریان‌های آلوده هشدار داده بودند. اما این‌بار احمد میدری، وزیر کار، رفاه و تعاون اجتماعی، در روز خبرنگار، زنگ خطر را رسماً به صدا درآورد. او خطاب به مدیران رسانه و سیاست‌گذاران گفت: «چاره‌ای جدی برای مهار باج‌نیوزها و فیک‌نیوزها بیندیشید.»
این هشدار در یک جامعه نظام‌مند می‌توانست مبدأ حرکتی تازه باشد. اما در ایران، مدیران و بنگاه‌های اقتصادی که قربانی باج‌خواهی این شبه‌رسانه‌ها می‌شوند، اغلب پشت‌وپناهی پیدا نمی‌کنند و تنها می‌مانند.
واقعیت این است که وقتی نظام حقوقی و نظارتی شفافی برای مهار باج‌نیوزها وجود ندارد، آن‌ها با جسارت بیشتری میدان‌داری می‌کنند. نه قانونی بازدارنده وجود دارد، نه نهاد پشتیبان. در چنین خلأیی، طبیعی است که فساد ریشه بدواند و رسانه‌های جعلی هر روز بیشتر رشد کنند.
اما چاره کار کجاست؟ شاید در نبود حمایت کافی از سوی حاکمیت، این خود خانواده رسانه باشد که باید دست‌به‌کار شود. خبرنگاران، روابط عمومی‌ها و فعالان رسانه‌ای اگر تجربه‌های خود از باج‌نیوزها را با هم به اشتراک بگذارند، اگر برای افکار عمومی روشنگری کنند و نشان دهند که پشت پرده این رسانه‌های آلوده چه می‌گذرد، می‌توانند تا حدی نقش بازدارنده ایفا کنند.
باج‌نیوزها و فیک‌نیوزها چیزی جز محصول مستقیم نبود شفافیت و ضعف قانون نیستند. آن‌ها فرزندان نامشروع فضایی‌اند که در آن، رسانه‌های واقعی تضعیف شده و میدان برای خبرفروشان و باج‌گیران باز گذاشته شده است. اگر قرار است این فرزند نامشروع سرنوشت جامعه را تعیین نکند، باید شفافیت را جدی گرفت و رسانه‌های اصیل را تقویت کرد؛ وگرنه بازی همچنان در زمین کسانی ادامه خواهد داشت که نه دغدغه حقیقت دارند و نه تعهدی به جامعه.