سعید صفارائی
در تاریخ جمهوری اسلامی ایران سه رئیسجمهور نتوانستهاند دوره ریاست جمهوری خود را به پایان برسانند، ابوالحسن بنیصدر، محمدعلی رجایی و سیدابراهیم رئیسی و در هر یک از این موارد انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری برگزار شده است.
ابوالحسن بنیصدر
ابوالحسن بنیصدر نخستین رئیسجمهور ایران بود که در سال ۱۳۵۹ انتخاب شد و در خرداد ۱۳۶۰ مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت سیاسی او رأی داد و بنیصدر از سمت خود برکنار شد. پس از برکناری وی، محمدعلی رجایی به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد و میزان مشارکت مردمی در انتخابات ریاست جمهوری بعد از بنیصدر بسیار بالا بود.
محمدعلی رجایی
محمدعلی رجایی دومین رئیسجمهور ایران پس از برکناری بنیصدر بود اما تنها دو ماه بعد از تصدی ریاست جمهوری در شهریور ۱۳۶. در یک حمله تروریستی در دفتر نخستوزیری به همراه محمدجواد باهنر نخستوزیر وقت، کشته شد. پس از شهادت رجایی انتخابات ریاست جمهوری در مهر ۱۳۶۰ برگزار شد و آیتالله سید علی خامنهای به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد. میزان مشارکت مردمی در این انتخابات نیز بالا بود.
سیدابراهیم رئیسی
آیتالله سید ابراهیم رئیسی که در ۱۲مرداد ۱۴۰۰به عنوان هشتمین رئیسجمهور ایران انتخاب شده بود در اردیبهشت ۱۴۰۳ در سانحه هوایی به شهادت رسید.
در هر دو مورد پیشین، یعنی پس از برکناری بنیصدر و شهادت رجایی، انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری با مشارکت بالای مردمی برگزار شد.
انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری ۱۴۰۳ در ایران نیز احتمالاً یکی از انتخاباتهای رقابتی و پرشور تاریخ جمهوری اسلامی خواهد بود و می تواند موجب افزایش سرمایه اجتماعی نظام در داخل و خارج باشد.
اما به طور قطع حضور چهره های مختلف در این دوره از رقابت ها در میزان حضور مردم و طیف های مختلف اجتماع موثر خواهد بود و با نگاهی به این لیست تحلیلها و پیشبینیهای مختلفی میتوان ارائه داد.
اگرچه پیشبینی نتیجه نهایی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ دشوار است، اما با توجه به تجربههای گذشته و وضعیت کنونی جامعه، احتمالاً میزان مشارکت مردمی بالا خواهد بود و انتخابات با رقابت شدید بین جناحهای مختلف سیاسی همراه خواهد بود.
وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور، برنامههای نامزدها و توانایی آنها در جلب اعتماد و حمایت مردم نقش تعیینکنندهای در نتیجه نهایی انتخابات خواهد داشت.
البته در انتخابات ریاست جمهوری همواره باید آمادگی و انتظار اتفاقات غیرمنتظره و شگفت انگیز را هم داشت و نقش عواملی مانند اینترنت و رسانههای اجتماعی را نباید نادیده گرفت زیرا استفاده گسترده از فضای مجازی و رسانههای اجتماعی میتواند نتایج انتخابات را به شکلی غیرمنتظره تحت تأثیر قرار دهد و بر سیاستها و نتایج آن تأثیرگذار باشد.
انتخابات ریاست جمهوری جذاب می شود
یکی از شگفتی های انتخابات این دوره ورود سیدوحید حقانیان بود که هیچکس ورود او را پیش بینی نمی کرد.
با ورود حقانیان، خانم الهیان و زاکانی به جرگه داوطلبان ریاست جمهوری در روزهای گذشته انتخابات پیش رو جذاب و جذاب تر می شود.
از سویی اصلاح طلبان امسال می گویند که بر خلاف دوره پیشین در انتخابات مشارکت فعال خواهند داشت و نیز اعلام کرده اند که از کاندیداهای «مشابه» حمایت نمی کنند چون معتقدند حسن روحانی که به عنوان کاندیدای جانشین یا مشابه، مورد حمایت قرار گرفت، عملکرد خوبی از خود نشان نداد و قول هایی که به اصلاح طلبان داده بود، عملی نشد و در نتیجه پایگاه های اصلاح طلبان در میان مردم، به قهقرا رفت و حالا بازسازی بنای فروریخته، خیلی هزینه خواهد داشت.
از سوی دیگر، اصولگرایان آنقدر چهره های متنوع با گرایش های درون اصولگرایی گوناگون روانه میدان کرده اند که آدم می ماند مگر اصول گرایان چند گروه و دسته اند که چنین طیف وسیعی از دیدگاه ها را برمی تابند.
البته نخبه های سیاست معتقدند این چند کاندیدایی یک نمایش سیاسی است و در نهایت، پس از جلب مشارکت، ابرها کنار خواهند رفت ولی همان طور که در مقاله شماره قبل یادآور شدیم، شرایط به سرعت تغییر می کند و اصلا قابل پیش بینی نیست که چه کسی با چه گرایش و تفکری، گوی اصولگرایان را به میدان خواهد برد.
شعله حجاب پایین آمده
از این که بگذریم، انتخابات ریاست جمهوری یا اصولا هر پدیده ی جاندار سیاسی دیگری در کشور ما، یک سری جوانب فرهنگی هم دارد. به عنوان مثال با توجه به انتخابات پیش رو، ظاهرا برخوردهای گشت ارشاد در خیابان ها کم رنگ تر شده و سخنرانی های داغ تریبون داران اصولگرا مثل برخی امامان جمعه و مداحان در خصوص حجاب در هفته های اخیر، اندکی فروکش کرده است.
ظاهرا پدیده ای که در ماه های گذشته، پر بسامدترین رویداد اجتماعی ایران بوده و بیشتر ماه های سال پیش و امسال محور بحث های مفصل داخلی و خارجی بوده و احیانا هزینه های زیادی هم برای مردم داشته، یک باره متوقف یا مسکوت شده و به جز گشت های گهگاهی مأموران پیاده یا برخی حجاب بان ها و تذکرات لسانی محدود، اقدام و عملیات دیگری در روزهای گذشته و احتمالا تا یکی دو ماه آینده مشاهده نشده و نمی شود.
اگر چه برخی جوانان هیجان طلب و نسل زدی ها همچنان در را بر همان پاشنه ی سابق می چرخانند و هنوز با همان تیپ و قیافه و لباس دلخواه در معابر ظاهر می شوند و شاید تعجب هم می کنند که چرا در این روزهای اخیر برخوردها کم شده و بگیر و ببند کاهش یافته است؟
البته سکه یک روی دیگر هم دارد و نیروهای بازدارنده یا مجری قانون هم منتظر نتیجه انتخابات هستند تا ببینند باید بعد از این چه عملکردی داشته باشند یا چگونه با این پدیده اجتماعی روبرو شوند.
بحث دیگری هم هست و آن اینکه شاید کلیت نظام و حاکمیت تصمیم گرفته یک مقدار شعله را پایین بکشد و بگذارد طبیعت جامعه، خودش مدارش را تنظیم کند و همان طور که عقلای کشور و جامعه شناسان بارها گفته بودند، خود مردم، جوانان و خانواده ها به طریق طبیعی، راه درست را انتخاب کنند.
حالا جواب برخی از این سؤالات روشن نیست و ما نمی دانیم واقعا کدامیک از این فرضیه ها درست است اما هر چه هست همین که یک مقدار شرایط آرام اجتماعی بر کشور حکم فرما شود و مردم فقط در عمق گرفتاری های اقتصادی شان درگیر باشند خودش امر مبارکی است هر چند موقت باشد.
پشت پرده هم خبرهایی است
در پشت پرده هم چنان که برخی منابع می گویند مباحث سطح بالای حاکمیتی جریان دارد و بعضی کاندیداها خود را برای فضای سیاسی آینده آماده می کنند که بتوانند با شرایط جدید بهترین کارآمدی را داشته باشند.
اما حساب انتخابات ریاست جمهوری، ارقام و ترازهای دیگری هم دارد که از نگاه سیاسی، یک مقدار پیچیده است. مثلا اینکه اصلاح طلبان با آن تواصیفی که می دانیم، بالاخره همای سعادتشان را بر شانه چه کسی خواهند نشاند؟
آیا اگر هیچ یک از کاندیداهای مد نظرشان تأیید صلاحیت نشود همان طور که گفته اند به صورت مشروط می آیند و شاید اگر کاندیداهای مد نظرشان تأیید صلاحیت نشود بار دیگر با صندوق رأی قهر کنند؟ معلوم نیست و باید صبر کنیم تا ببینیم در روزهای پیش رو، چه برنامه و سیاستی توسط اصلاح طلبان دنبال می شود.
مباحث دیگری هم که در روزهای آینده بیشتر مورد توجه قرار می گیرد شعارها، سخنرانی ها و مناظره های کاندیداها است که ببینیم با این همه داستانی که در مورد کاندیداهای دور قبل نوشته شد، این بار چگونه ظاهر می شوند.
دو نماینده پیشین نیشابور هم کاندیدای ریاست جمهوری شدند
احساس تکلیف یا حقوق ۲۱ هزار دلاری!
هاجر چنارانی و سید علی حسینی، نمایندگان پیشین نیشابور هم برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردند.
این خبرها نیشابوریان را تا حدودی شوکه کرد و نیز در فکر عمیق فرو برد.
شوکه از این بابت که این انتخابات با ویژگی هایی که دارد، شرایط بررسی صلاحیت داوطلبان، عدم قابلیت اعتراض کاندیداها، محدودیت شدید شانس تأیید صلاحیت، یگانه بودن کاندیدای مورد نظر و برخی شرایط دیگر، هر عاقلی را گوشزد می کند که «ای مگس، عرصه ی سیمرغ نه جولانگه توست».
و فکر عمیق از این جهت که آدم با خودش می گوید این دوستان، چه تجربه ی اجرایی بالایی در کشور داشته اند که فکر می کنند می توانند ریاست جمهوری را برعهده بگیرند. بعد اینکه کدام یک از این دوستان در سطح ملی شناخته شده اند؟ خانم چنارانی را حداکثر نیشابوری ها و شاید برخی سبزواری ها و آقای حسینی، معاون سابق استاندار خراسان رضوی می شناسد!
آقای حسینی را هم دست بلند نیشابوری ها، تعدادی از مشهدی های ارشاد، مجلسی ها و چند نفری اینجا و آنجا در سطح کشور. آیا این سطح از شهرت و معروفیت برای کاندید شدن ریاست جمهوری، کافی است؟ قطعا پاسخ منفی است.
پس نتیجه می گیریم که کاندیدا شدن این دوستان، به هر قصد و نیتی که باشد به قصد رئیس جمهور شدن نیست. چون اصلا نه ردای ریاست جمهوری بر تن این دوستان می نشیند، نه سطح اطلاعات و عملیات آنها اجازه این کار را می دهد، نه جایگاه فکری و دانشی شان چنین سمتی را برمی تابد و نه کسی در سطح عموم رأی دهندگان آنها را می شناسد.
از اینها مهم تر همین چند هفته پیش بوده که یکی از این دو نفر برای مجلس رد صلاحیت شده و دیگری هم در برابر رقبای نه چندان جدی اش در شهرستان به وزن ۸ هزار رأی!، قافیه را باخته است. لذا بدیهی است که برای انتخابات ریاست جمهوی هم به طریق اولی، رد صلاحیت شوند. حالا باید بگردیم و پرتقال فروش را پیدا کنیم که آیا می توانیم بفهمیم دلیل کاندید شدن این دو آقا و خانم، در مهم ترین انتخابات کشور، چیست؟
البته به آقای حسینی و خانم چنارانی برنخورد، همه ی نمایندگان فعلی و قبلی مجلس که رفته و ثبت نام کرده اند همین وضعیت را دارند و کاملا مطمئن هستند که نه تأیید می شوند نه جایی در این معادله دارند. بنا بر این دلیلی که برای کاندید شدن این دو نماینده پیشین خودمان پیدا کنیم احتمالا در مورد سایر دوستان هم مصداق دارد.
یکی از رفقا می گفت: یحتمل، این دو نفر برای انتخابات آینده مجلس دارند برنامه ریزی می کنند و علاوه بر اینکه خود را به محک شورای نگهبان برسانند، سابقه ای برای خودشان درست می کنند که مثلا بله، ما کاندیدای ریاست جمهوری هم شده ایم و حالا نمایندگی مجلس برای ما چیز پایینی است ولی به خاطر شما مردم همیشه در صحنه! قبول می کنیم.
یکی هم اینکه خلاصه با این انتخابات و کاندید شدن، یک چند صباحی، اسم و رسمی توی صدا و سیما و روزنامه ها و خبرها پیدا می کنیم و چند گاهی هم تبعات و واکنش ها و سخنرانی های دیگران و حواشی داستان، همچنان اسم ما را زنده نگه می دارد تا خدا بزرگ است بعدا چه کنیم.
حالا از این داستان که بگذریم، یک مطلبی را یکی از کانال های تلگرامی شهرستان که ما نتوانستیم صاحبش را پیدا کنیم و پلیس فتا هم با وجود چند هفته پیگیری، تا این لحظه، اطلاعی به ما نداده که بالاخره صاحب و ادمینش کیست، خیلی وقت است پیله کرده که چرا خانم چنارانی یا حامیان ایشان، دلیل یا دلایل رد صلاحیت ایشان را اعلام نمی کنند؟ البته ما بدون سوگیری خاص در این زمینه، فقط به قصد کنجکاوی روزنامه نگارانه، همان طور که از آقای ارکانی پرسیدیم دلیل رد صلاحیت شما چیست و ایشان هم علی رغم قولی که در نزد ارباب جراید داد تا امروز چیزی اعلام نکرده، از خانم چنارانی هم می پرسیم که واقعا دلیل رد صلاحیت شما چه بود؟ آیا نمی خواهید با موکلان خود در میان بگذارید؟ آیا واقعا آن طور که این کانال می نویسد و ظاهرا ابایی هم ندارد که برخی مقامات اجرایی و نظامی را هم درگیر کند، مسئله ی خاصی پشت پرده هست؟
آیا این دلیل هر چه که هست، آن قدر مهم نیست که خانم چنارانی، از بحث در باره ی آن هراسی ندارد و حتی حاضر می شود با وجود این نقطه ضعف بزرگ، در انتخابات سطح بالای کشور کاندید شود؟ نمی دانیم، واقعا نمی دانیم.
برای آقای حسینی هم تصورمان این است که ایشان با توجه به اینکه کارمند مجلس است و سابقه ی اجرایی هم در سطح استان دارد، دلیل محکمی برای کاندیداتوری در این انتخابات ندارد و مطمئن هستیم که تنها انگیزه اش انتخابات آینده مجلس است با همان تواصیف که ذکر کردیم.
ولی یک چیز کلی در باب انتخابات ریاست جمهوری هست که لابد خیلی کشش بالایی دارد و خیلی ها را به هوس می اندازد که البته از آرمان های امام، توصیه های شهید بهشتی، فرمایشات رهبری و مبانی انقلاب، فاصله ی بسیار دارد. ولی اینها ظاهرا باعث نمی شود که ۸۰ نفر از بزرگان کشور در فاصله ۵ روز تصمیم بگیرند وارد این رقابت شوند.
این دلایل هر چه باشد مطمئنا شهرتی و مالی است و اگر شهیدان انقلاب زنده بودند حتما به اینها ایراد می گرفتند که مثلا آیا به حقوق ۲۱ هزار دلاری که اخیرا برای رئیس جمهوری ایران اعلام شده یا حقوق ۳۵۰ میلیونی که آقای روحانی در آخرین روزها، چکشش را زد چشم دارید؟ البته احساس تکلیف را هم نباید از نظر دور داشت! شاید این دو بنده خدای نیشابوری هم که یکی از ولایات شرق و یکی از غرب نیشابور است نظرشان همین احساس تکلیف است!