بایگانیهای فوریتهای اجتماعی - نشریه فرهنگی اجتماعی خاتون شرق
دلنوشتهای از یک کارشناس فوریتهای اجتماعی
این منم؛ توکیستی؟
خاتون شرق- از جایش که بلند شد سنگینی قامتش آزارش میداد. با سختی بلند شد. گامهایش خسته بود. با آهی از عمق سینهاش دوباره بر روی صندلی ولو شد. به آیینه نگاهی کرد. خودش را دید، خودی که هیچ نمی شناخت، یک خود بی هویت. که بود؟ دنبال چه بود؟ چه کسی مقصر بود؟ روح زنگار گرفتهاش حکایت از چه داشت؟ کدام خاطره آزارش میداد؟ کدامین سنگ، شکسته بودش؛ کدام دست رهایش کرده بود؟ دوباره به آیینه نگاهی کرد. او بود و تنهایی و قلبی که هزار تکه شده بود. به دنبال کدام کلمه بود که در زندگیش گم شده بود؟ پدر یا مادر؟