چرا ادبیات!(۲)
قسمت دوم
چرا ادبیات؟
قسمت اول
حس شگفتی
کتابی سرشار از جنگل و دریا و شعر و موسیقی
شرمشان باد که نمیدانند شهرت جهانگیر نیشابور به فرهنگ و ادب آن است
خاتون شرق - هر سال نزدیک دوم اسفند که میشود خیلیها به من زنگ میزنند و میپرسند: برای سالگرد یغما برنامهای ندارید؟ نمیدانم چرا فکر میکنند من رئیس ارشادم؟ واقعا کدام فرزند را سراغ دارید که بعد از سی و شش سال از مرگ پدرش، به فکر برگزاری سالگرد برای پدرش باشد؟
از آتش انجمنهای هنری ارشاد، آبی برای کسی گرم نمیشود
خاتون شرق - یک روز عصر که طرفهای ارشاد رفته بودم، با مسعود سلیمانی سپهر صحبت میکردم راجع به وضعیت انجمن سینمای جوان و حال و هوای اعضای امروزی انجمن. دل پر دردی داشت و از کمبود اعتبارات و نیروی انسانی و تغییر شرایط فکری و خواستهها و تمایلات نسل جدید میگفت.
حرام لقمه عددنشناس
خاتون شرق - ما از این به بعد خیال داریم وقتی قرار مصاحبه با مدیری یا مسؤولی میگذاریم، به جای قلم و دفتر، پتک و اره و گاوآهن با خودمان ببریم که به جای نوشتن صحبتها، اول با گاوآهن، مغز این مدیر را شخم بزنیم و بعد با پتک، یک دو تا ضربهی اساسی به «گودهاش» بزنیم بعد هم با اره، حافظهاش را قطعه قطعه کنیم، شاید یک خمیازهای چیزی بکشد و قد راست کند و کش و واکشی به خودش بدهد، و بیدار که شد بپرسد: ها؟ کی بود؟ کجا بود؟.
اندر احوالات ابوالمشاغلان نیشابور / نخبگان بیکار بشتابید
خاتون شرق - آن معتکف اداره ارشاد، آن نقطه اجماع متولدین مرداد، آن که دوست و دشمن با دیدنش میشوند دلشاد، آن باقر واقف به اسرار، آن سید منور به انوار، آن شهرام سنگین وزن و دوستان را غمخوار، کعب الاخبار نیشابوری باقر ابن شهرام ابن سید میرعلمدار حفظه ا... تعالی که در مراقبه و محاسبه صاحب کمال است چهارشنبه شبی در صوراسرافیل دمید و ندا داد: ای نخبگان بیکار چه نشستهاید وزارت معارف و صنایع مستظرفه به منظور جذب نیروی انسانی (در اینجا نگارنده در پسوند انسانی متحیر مانده که آیا منظور از تاکید بر انسانی برای جلوگیری از تداخل نیروهای حیوانی و فرازمینی است؟!) از میان جوانان نخبه از طریق بنیاد نخبگان اقدام به انتشار فراخوان کرده است.
اسلامی ندوشن در آخرین روزهای حیات: جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است
خاتون شرق - مراسم یادبود و تدفین امانی دکتر اسلامی ندوشن در کانادا، در اردیبهشت 1401 و شاید چند روز پس از درگذشت این استاد ادبیات فارسی برگزار گردید. زمان برگزاری این مراسم، با نیمه شب ایران مقارن بود و خیلیها در ایران این مراسم را از طریق یوتیوب به صورت زنده دیدند و بعضی هم چون اینترنت در ایران ضعیف است به صورت ویدیویی، بعدا آن را تماشا کردند. فضای برگزاری مراسم، جایی شبیه به لابی یک هتل یا یک سالن رستوران معمولی بود و البته با اینکه حدود ساعت 5 بعد از ظهر مراسم آغاز شد محیط نور کافی نداشت.
و داستان غمانگیز انبار کتاب!
خاتون شرق - تقریبا همه اسم زندان باز را شنیدهاند. در این نوع مجازات، محکوم، روزها را آزاد است که برود کار کند و به فعالیت عادی زندگیاش برسد اما شب باید خود را به زندان معرفی کند و احیانا شب را در زندان بسر برد.