سعید صفارائی
شنبه گذشته برنامه نشست و مناظره جمعیت جوانان انقلابی نیشابور با غلامحسین مظفری فرماندار و نماینده اسبق نیشابور در مجلس شورای اسلامی برگزار شد.
این سومین نشست این گروه، طی ماههای منتهی به انتخابات آتی مجلس با عنوان «کرسی بهارستان، فرصتها و چالشها» با هدف تاثیرگذاری و گرم کردن تنور انتخابات است.
هشتمین کنگره ملی حزب جمعیت جوانان انقلاب اسلامی، مهرماه امسال برگزار شده بود و جمعیت جوانان انقلابی، نسل سوم فعالان جناح اصولگرا محسوب میشود.
نخستین تجربه شاخه نیشابور این جمعیت به انتخابات شورای شهر فعلی بازمیگردد که توانست اکثریت اعضای شورای شهر را به دست آورد اما کارنامه عملکرد آن طی ۲سال گذشته قابل قبول نبوده است.
حال با این تجربه ناموفق، جمعیت جوانان انقلابی نیشابور دوباره برای انتخابات مجلس آینده قدم به میدان گذاشته و تلاش میکنند در این مسیر با برگزاری سلسله نشستها و مناظرهها با نامزدهای انتخابات و نمایندگان سابق از ظرفیت نخبگانی نیشابور بزرگ استفاده کنند.
در آخرین برنامه نشست این گروه غلامحسین مظفری نماینده دوره هفتم مجلس شورای اسلامی مهمان جمعیت جوانان انقلابی نیشابور بود و به بیان تجربههای خود پرداخت و پرده از گوشهای از ناگفتههای خود برداشت.
جمعیت دانشجویان نیشابوری و سراسر کشور، نخستین گروه سیاسی نیشابور
وی در این برنامه گفت: درباره نیشابور، انتخابات و اتفاقاتی که طی این سالها افتاده، ساعتها میتوان حرف زد و من پیشنهاد میکنم بخشی از تاریخ شفاهی نیشابور با این عنوان و از طریق نقل خاطرات نمایندگان ادوار تهیه و تدوین شود تا نسلهای آینده از اتفاقاتی که در این سالها افتاده آگاه شوند و این یکی از کارهایی است که باید به طور ویژه مورد توجه قرار بگیرد.
من در نیشابور به طور مستقیم بالغ بر یک دهه در سمتهای اجرایی و نمایندگی، حضور مستقیم داشتهام و پیش از آن هم در کنار جوانان بسیجی و انقلابی حضور داشتم و پس از آن هم که به تهران رفتم ارتباطم قطع نشد و از دیدگاههای گوناگون، شرایط مختلفی را تجربه کردم.
در اوایل انقلاب که دانشآموز بودیم محور فعالیتهای ما اتحادیه انجمن اسلامی دانشآموزان در مسجد بخشعلی و مسجد جامع نیشابور بود که به بچههای در مسجدی معروف شدیم و بعدها که بسیج در ساختمان ۱۰طبقه تشکیل شد و پس از آن به ساختمان آقای توکلیزاده روبروی ۱۷شهریور منتقل شد، جذب آن شدیم.
جنگ که شروع شد سال اول دبیرستان بودم و برای نخستین بار در سال ۱۳۶۰ عازم جبهه شدم و تقریباً تا سال ۱۳۶۷ رفت وآمد مستمر داشتیم و گروهی بودیم که در همان دوران رشد کردیم و دانشجو شدیم و من به دانشگاه فردوسی رفتم.
دوره جنگ برای ما دوره خاصی بود زیرا هم جنگ بود و هم درگیر انتخابات و سایر مسائل بودیم البته همه چیز تحت تأثیر جنگ بود و ما به عنوان دانشجویان نیشابوری و دانشجویان سراسر کشور فعالیت داشتیم البته باید خاطرنشان کنم آن گروه از بچههای در مسجدی هیچ وقت گروه سیاسی محسوب نمیشدیم و بعدها هسته مرکزی انصارالحسین را تشکیل دادیم و هیچگاه تفکیک سیاسی نداشتیم.
دانشجویان نیشابور و سراسر کشور، نخستین گروهی بودند که در نیشابور با زمینه انتقادی شکل گرفت و در همان زمان ما به مرحوم شیخ علی شوشتری نماینده نیشابور حملات تندی میکردیم و ایشان هم علاقه خاصی به ما داشت و حداقل من رابطه نزدیکی با ایشان داشتم.
وی اظهار کرد: در آن زمان هنوز دانشگاه آزاد واحد نیشابور شکل نگرفته بود اما با این وجود تأثیرگذاری گروه دانشجویان نیشابوری و سراسر کشور که جمعیت زیادی هم نداشت بسیار زیاد بود و پاتوق ما هم در مشهد خیابان سعدی یک بود که خانه بزرگی کنار مسجد جوادالائمه اجاره کرده بودیم و هرشب جمعیت زیادی در آن مکان جمع میشد به طوری که از فر مانده و شهردار دعوت می کردیم تا به سوالات بچهها پاسخ بدهند. واقعاً تأثیرگذار بودیم.
در همان زمان کانون شهید باهنر هم در خیابان شریعتی بود و آقای نصیری نماینده روزنامه کیهان در آنجا حضور داشت که منتقد بسیار تند و نقطه مقابل آقای سروش بود و اگر تاریخ شفاهی آن دوران تهیه شود نکات بسیار جالبی برای علاقمندان دارد و ما یکی از انتقاداتمان این بود که چرا همیشه جنگ بین فقرا و اغنیا وجود دارد.
سرمایه اجتماعی سیستم به شدت کاهش یافته است
مظفری گفت: نخستین دوره مجلس آقای انصاری از نیشابور راهی مجلس شد. سن و سال زیادی نداشتیم اما در جریان کلیات بودیم تا اینکه در مجلس۶ به عنوان فرماندار نیشابور، برگزار کننده انتخابات بودم و در مجلس هفتم نماینده نیشابور و در دوره هشتم هم ردصلاحیت شدم و پس از آن تصمیم گرفتم دیگر در انتخابات شرکت نکنم و یک دوره دیگر هم مصادف با برگزاری انتخابات فرماندار نیشابوربودم.
وی افزود: اتفاقات مجلس همیشه خاص بوده و هست و هر دوره و هر شرایط یکسری الزامات داشت و هر شخصی که تلاش کرده برای جلب مردم برای شرکت در انتخابات تأثیر داشته باشد باید دارای روحیه انقلابی باشد و حرف مردم را بزند.
امروز باید بپذیریم که سرمایه اجتماعی سیستم به شدت کاهش یافته است، چرا نگران شرکت مردم در انتخابات هستیم؟ چون خیلی جاها کارهایی که باید میکردیم را نکردیم، حرفهایی که باید میزدیم را نزدیم و سکوت کردیم.
همین حالا چرا نمایندگان مجلس در برابر یک اختلاس سه و چهار دهم میلیارد دلاری سکوت کردهاند؟
آن زمان برای اتفاقاتی که میافتاد و احساس میکردیم به نفع شهر یا کشور نیست از طرف دانشجویان نیشابوری و سراسر کشور بیانیه صادر میکردیم، مثل امروز موبایل و شبکههای اجتماعی نبود، چند تا کاغذ که کپی میکردیم و در تابلو اعلانات مسجد جامع نصب میکردیم کل شهر ملتهب میشد و امام جمعه مرحوم غرویان موضع میگرفت اما امروز یا عادت کردهایم با بد عادتمان کردهاند و دیگر به این ارقام و آمار اختلاسها واکنش نشان نمیدهیم.
در ژاپن چند وزیر به خاطر اتهام گرفتن ۵۰۰میلیون ین معادل سه میلیون دلار معادل یکهزارم این مبلغ اختلاس استعفاء میدهند.
من خودم در عرصه مدیریت هرچه یاد گرفتم در بسیج آموختم و نخستین تجربه مدیریتم پایگاه بسیج مسجد صاحب الزمان بود.
به عنوان نسلی که خود را انقلابی و بسیجی میدانیم، بیتفاوت شدهایم اما مردم باید احساس کنند کسانی هستند که حرف آنها را میزنند.
در مجلس هفتم که بودیم یک بار ساعت ۱۲شب جلسه کمیسیون تلفیق مجلس بود و معمولاً هرچه در کمیسیون تلفیق مصوب میشد فردا در صحن علنی به آن رأی میدادند و مصوب میشد. اتفاقی که در آنجا افتاده این بود که ۷۸۰میلیارد تومان بودجه در حال تصویب بود و به نظر من بسیار عجیب میآمد برای پولی که به ظاهر وجود ندارد هزینه جاری پیشبینی میشود و وقتی این بودجه تصویب شود از فردا یک ردیف پرداخت به آن اختصاص پیدا میکند. اعتراض کردم و یادداشت نوشتم اما کسی توجه نکرد و تقریباً هرکدام از اعضای کمیسیون تلفیق در بخشی که فعالیت میکردند سهمی از این بودجه را گرفته بودند و من واقعاً گیج شده بودم که چه اتفاقی دارد میافتد؟!
در اعتراض به این مصوبه من و مرحوم دکتر جبارزاده نماینده تبریز و دکتر اسماعیلزاده نماینده یک شهرستان دیگر جلسه را ترک کردیم و جلسه از اکثریت افتاد.
فردا در مجلس سر یک ۲راهی قرار گرفتم از طرفی منافع ۸۰میلیون نفر بود که ما نماینده آنها بودیم و از سوی دیگر میتوانستیم سکوت کنیم.
طبق بررسی که انجام دادم تنها راهی که می توانستم صدایم را برسانم این بود که درخواست استعفاء کنم چون مطابق آئیننامه مجلس تنها موضوعی که میتواند به غیر تصویب بودجه در اولویت دستور کار مجلس قرار بگیرد موضوع استعفای نماینده است و باید همان روز اعلام وصول و در نخستین جلسه مطرح شود.
اول صبح یک یادداشت نوشتم بدین مضمون که چون من احساس میکنم وظایف نمایندگیام را نمیتوانم به خوبی انجام دهم از نمایندگی استعفاء میدهم و آن را به آقای حداد رئیس مجلس دادم و کمکم صدایش بلند شد و آقای باهنر گفت: فلانی اینقدر شلوغ نکن شما جوانی و رأی هم داری. حاشیه درست نکن و کوتاه بیا.
من در پاسخ ایشان گفتم: برای من این مهم است که این اتفاق که به نظرم درست نیست نیفتند و از خیر ۲سال دیگر نمایندگیام هم میگذرم.
آقای حداد هم که با هم دوست بودیم، صدایم زد و گفت: نزدیک عید است و کام مردم را تلخ نکنیم و این مصوبه را اصلاح میکنیم.
در پاسخ گفتم: اصلاً شما اصلاح هم بکنید و به فرض این ۷۸۰میلیارد تومان نصف هم بشود اما اصل آن خلاف است و نباید کشور به سمتی برود که فردا گرفتار هزینههای جاری شود.
دوباره آقای ابوترابی را که با ایشان صمیمی بودم فرستادند و آقایان افروغ، خوشچهره، بلوریان و عسگری هم بودند و گفتند خواهش میکنیم این استعفاء را پس بگیرید. من از ایشان پرسیدم: آیا شما اطلاع دارید چه اتفاقی دارد میافتد؟ ۷۸۰میلیارد تومان مصوبه داریم که اصلاً وجود خارجی ندارد و زمانی که برایشان توضیح دادم تأیید کردند کار درستی نیست اما آقای ابوترابی اصرار کردند و گفتند استخاره بگیریم و قرار شد آقای عبادی نماینده بیرجند استخاره بگیرد و نیت کردیم و ایشان استخاره گرفت و گفت : آقای مظفری این تصمیمی که شما گرفتهاید تصمیم بسیار سختی است اما محکم و استوار بمان چون نتیجهاش خوب است.
به هر حال من سر حرف خودم ماندم و فردا در کمیسیون تلفیق این رقم را حذف کردند اما در مجلس بعدی من را رد صلاحیت کردند و دلیل آن را هم این ذکر کردند که ایشان جزو نمایندههای مستعفی بوده در حالیکه جریان نمایندههای مستعف مربوط به مجلس ششم بود و من را هم قاطی آنها کرده بودند و تا ثابت کردیم کار از کار گذشت.
هیچ امامجمعهای یک کلمه درباره فساد چای دبش حرفی نزده!
امروز شرایط مردم بسیار سخت است و باید بپذیریم که اشکال داشتهایم و من واقعاً نمیفهمم چرا وقتی سه و چهار دهم میلیارد دلاری اختلاس میشود کسی چیزی نمیگوید؟ هنوز رقم جنگ اوکراین اینقدر نشده و ما همه نشستهایم و فقط نگاه میکنیم. ۲هفته است که هیچ امامجمعهای در هیچ جای کشور یک کلمه درباره فساد چای دبش حرفی نزده است، سازمان بازرسی کل کشور گزارش رسمی داده، آقای اژهای به عنوان رئیس قوه قضائیه اعلام کرده و بانک مرکزی هم اعلام کرده است.
وقتی که ما علاقمندیم مردم در انتخابات شرکت کنند نباید ابهامی باقی بگذاریم.
مردم باید راحت حرفشان را بزنند، در زمان مجلس سوم و چهارم میزگردهای خوبی در مسجد ارگ برگزار میکردیم و مردم میآمدند و حرفشان را می زدند و انتقاد میکردند و حالا هم باید فصاحت را آماده کنیم اما در حال حاضر فضای عمومی جامعه برای انتخابات سنگین و سرد است و این وظیفه شرعی و ملی همه ما است که فضا را برای انتخابات آماده کنیم و شما هم قبل از اینکه موضعتان را برای حمایت از یک شخص خاص اعلام کنید جلسههای مناظره برگزار کنید و فضای عمومی را بسنجید.
دیگر بحث بودجه نیست، اصل درآمد وجود ندارد
مظفری در بخش دیگری از سخنانش در پاسخ به سوالات مطرح شده گفت: وقتی دوره مجلس تمان شد و برای مجلس بعدی هم رد صلاحیت شدم عصبانی بودم و یک دوره حدود ۶ماهه با وجود پیشنهادهای مختلف کاری قبول نکردم و در این مدت شروع به خواندن تاریخ کردم. بسیاری از ما تاریخ را نخواندهایم و خواهش میکنم تاریخ معاصر را مطالعه کنید. خیلی از اتفاقاتی که میافتد به خاطر این است که تاریخ را نخواندهایم.
سرگذشت شخصیتهایی را که طی ۵۰سال گذشته بر سرنوشت بشر تأثیر گذاشتهاند بخوانید زیرا بسیار در دیدگاه کلی شما و دید شما نسبت به مسائل جاری و آینده تاثیرگذار است.
امروز گرههایی که در کشور ایجاد میشود گرههای سادهای نیست، دیگر بحث بودجه نیست چون اصل درآمد وجود ندارد و پولی نیست که بخواهیم هزینه بکنیم و الان برای اداره کشور داریم دچار مشکل میشویم.
زمانی که مدیرعامل منطقه آزاد کیش شدم و به آنجا رفتم حقوقی برای پرداخت نداشتیم و دولت هم پولی نمیداد چون خودگردان بود. در ماه اول ۳۰میلیارد تومان از بانک سامان و ماه دوم از بانکملت وامگرفتیم تا حقوق پرسنل را بدهیم و در همین مدت جلسه گذاشتیم و منابع درآمدی پیدا کردیم و بالاخره کار راه افتاد اما مدتی که گذشت کسانی پیدا شدند که سهمخواهی میکردند.
زنگ می زدند که فلانی را در فلان جا بگذارید و آقای فریدون هم چند بار زنگ زد و که کی کجا باشد و باز تماس میگرفت که چرا این اتفاق نیفتاده و در نهایت من تلفن ایشان را قطع کردم و دیگر جواب ندادم و پیامکی هم برایشان فرستادم که آقای فریدون من مدیرعامل سازمان منطقه آزاد کیش هستم و وظایف و اختیارات خودم را هم می دانم. خداحافظ
بعدها که به خاطر همین بحثها از سازمان منطقه آزاد کیش برکنار شدم هشتهزار و ۵۰۰میلیارد تومان پول در حساب و ۲۳هزار میلیارد تومان ملک آماده فروش داشتیم و الان کشور دچار چنین وضعی شده است.
فساد، یکشبه شکل نمیگیرد
مدیرعامل اسبق باک شهر گفت: در قضیه چای دبش هم چنین وضعی حاکم است و من هم متأسفانه یک سال و نیم قبل از طریق یکی از مدیران شعب بانک شهر که من قبلش مدیرعامل آنجا بودم در جریان بخشی از ماجرا قرار گرفتم و به جایی که لازم بودم اطلاع دادم و آن مدیر را هم چون همکاری نکرد عزلش کردند.
آن مدیر بانک شهر به من زنگ زد که از من ضمانتنامه بانکی برای چای دبش میخواهند و اسنادشان هم کامل نیست و مشورت خواست و من هم گفتم اگر کامل نیست امضا نکن.
فردا تماس گرفتم و گفت تهدید کردهاند که اگر امضا نکنم اخراجم میکنند و همین مدیر را از معاون یکی از شعبههای ممتاز تهران به یک کارمند معمولی در یافتآباد تغییر وضعیتش دادند و هنوز هم این شخص کارمند است.
همان زمان مکتوب نوشتم که حتماً پشت این جریان چیزی هست و این فسادها یک شبه شکل نمیگیرد و این یک فرایند است و جلو این فسادها را هم گرفتن و روشنگری کردن، حتماً هزینه دارد و نمونههای زیادی داریم که اتفاقات بدی افتاده است و هرکسی هم گردن دیگری میاندازد.
زمانی که حادثه قطار نیشابور اتفاق افتاد من در مصاحبهای گفتم آقای خرم وزیر وقت همواره باید استعفاء بدهد و ایشان هم ناراحت شده بود و گفتم اگر ایشان به حرف من گوش بدهد به نفع ایشان است و حتی باید به احترام کشته شدهها استعفاء بدهند و باید این فرهنگ را جا بیندازیم. عصر همان روز در مصاحبه تلویزیونی آقای خرم میگفت: ما این حادثه را مدیریت کردیم و اگر این قطار در ایستگاه کاشمر منفجر میشد برای شهر کاشمر خسارت جبرانناپذیری داشت و من همان جا تماس گرفتم و گفتم شما که نمیدانید ایستگاه کاشمر با شهر کاشمر یکصد کیلومتر فاصله دارد اگر استعفاء ندهی جای سؤال دارد.
امروز اقتصاد کشور بانک محور و پولی است و صنعت و تولیدشان اقتصاد بازار سرمایه نیست و در این وضعیت بانک به هرکسی وام بدهد با تورم ۵۰درصد ۳۰درصد رانت میدهد.
بانک تجارت در حال حاضر ۳۰میلیاردتومان کسری دارد و بابت این کسری هر روز ۳۲درصد به بانک مرکزی جریمه میدهد و تنها ۲_۳ بانک دارای منابع و بقیه منفی هستند و تنها با ارزیابی دارییهایشان سرمایهشان را بالاتر میبرند و صورتهای مالیشان را درست میکنند.
زمانی که در بانک تجارت بودم تصمیم گرفتیم استانداردهای بینالمللی را درباره بانک تجارت اجرا کنیم و یک مشاور هم استخدام کردیم، طبق ارزیابیهای انجام شده اگر همه بانکهای ما در هم ادغام بشوند به سطح استاندارد یک بانک هم در سطح بینالمللی نمیرسند و حتی اگر همه تحریمها هم برداشته شود نمیتوانیم با بانکهای بینالمللی کار کنیم.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: من خودم را هیجگاه در اختیار سیستم سیاسی قرار ندادم، در سال ۱۳۶۰ بیسیمچی آقای شوشتری و تقریباً همه سالهای جنگ با آقای قالیباف بودم و پس از مجلس هم به دعوت آقای قالیباف در هیأت مدیره بانک شهر بودم و به خاطر اختلاف نظر هم عزل شدم.
یکی از دلایل عزل من هم از سازمان منطقه آزاد کیش این بود که زمانی که آنها بودند، آقای قالیباف به خانه من آمده بود و آقای روحانی از این موضوع نارحت شده بود اما مسئله این نیست ما باید در چرخه سیستم سیاسی، خودمان را گم نکنیم، من باید خودم باشم و گرفتار این بازیها نشوم.
جناحهای سیاسی بیشتر از آنکه دغدغه مردم را داشته باشند به فکر حفظ خودشان هستند و این مجلس در رأس امور نیست و مردم دیگر نمیخواهند ابزار باشند.
در نیشابور نتوانستیم انسانهای بومی توانمند را حفظ کنیم
مظفری در پاسخ به خبرنگار خاتونشرق درباره مهمترین دلایل عقبماندگی نیشابور گفت: نیشابور زیاد از متوسط کشور عقب نیست و خیلیها حسرت نیشابور را میخورند.
وی افزود: مطابق چشم انداز ۲۰ساله در سال ۱۴۰۴ باید در منطقه اول میشدیم اما نشدهایم، آن زمان که در مجلس بودیم و سند چشمانداز تصویب شده بود و یک خبرنگار زبل از روزنامه خراسان آمده بود و از نمایندگان میپرسید این چشمانداز توسعه ۱۴۰۴ چند صفحه است؟ نمایندگان جوابهای مختلفی داده بودند و این جوابها را روزنامه خراسان در یک ویژهنامه چاپ کرد و معلوم شد ۹۰درصد نمایندگان این سند را ندیدهاند.
وی گفت: نیشابور ظرفیتهای زیادی دارد و متناسب با آن ظرفیتها، بسیار عقب هستیم و همه تلاش من این بوده که این خلأ ها را احیاء و به روز کنیم ولی مهمترین اشکال ما هم این بوده که هیچگاه نتوانستیم آدمهای بومی توانمند خودمان را حفظ کنیم.
من اولین و آخرین فرماندار بومی نیشابور بودم، چرا باید این طور باشد؟
مهمترین اولویت توسعه نیشابور منابع انسانی است. ما انسانهایی را در نیشابور داریم که اگر کنار هم قرار بگیرند کارهای بزرگی شکل خواهد گرفت و این یک هنر است که اینها را گرد هم بیاوریم.
در فضای عمومی شهر باید اختلاف نظرها را برای توسعه شهر کنار بگذاریم و اولویت نیشابور بدون تردید فرهنگی است و یکی از طرحهایی که در دوران دوم فرمانداری نیشابور پیگیرش بودم این بود که نیشابور منطقه آزاد فرهنگی و گردشگری بشود و طرحش را هم نوشتیم تا گردشگران خارجی بدون ویزا از فرودگاه مشهد به نیشابور بیایند و از این طریق سرمایه عظیمی وارد نیشابور شود.
منطقه شادیاخ میتواند به بزرگترین موزه تاریخی کشور و دنیا تبدیل شود، مسجد تاریخی مسلم که ۲هزار نفر در آن نماز میخواندند مربوط به سال ۲۰۰هجری حدفاصل خیام و امامزاده هنوز زیر زمینش با ستونهای ۲متری و سرستونهای طلا موجود است و خوشبختانه الان این امکان وجود دارد که به طور کامل و سالم از زیر زمین خارج شوند.
ما این ظرفیتها را داریم و از آنها غافلیم در حالی که دوبی تلاش میکند برای خودش تاریخ بسازد، از ورود امامرضا با آن چیزی که در نظر داشتیم، سالها فاصله داریم، ما میخواستیم مانند ایالت باواریا آلمان به مناسبت ورود حضرت مسیح به آنجا که هر ۲سال یک بار ۱۸میلیون نفر از آنجا بازدید میکنند که اقتصاد محل را متحول کرده و قرار بود ورود امام رضا(ع) به نیشابور، مصادف شود با یک اتفاق بزرگ فرهنگی و اقتصادی، در صورتی که در حال حاضر بیشتر تبدیل به شبیهخوانی شده است.