ابوالفضل یغما / به مناسبت اینکه فرماندار نیشابور در نشست خبری روز یکشنبه ۷ آبان، یادی از افلاکنمای نیشابور کرد و از هزینه ده میلیاردی محوطهسازی آن خبر داد مناسب دیدم تاریخچهی غمانگیز این بنای تاریخی! را مرور کنم بلکه گشایشی در کار افتد و این سامانه به سامان برسد.
به یاد دارم زمانی که غلامحسین مظفری در سال ۷۶ به فرمانداری نیشابور برگزیده شد، یکی از اولین پروژههایی که مطرح و دنبال کرد بحث افلاکنمای خیام بود.
آن زمان که این فرماندار دلسوز و پرکار، این بحث را مطرح ساخت، تمام منطقهی شادیاخ و خیام، ماهی ۵۰ نفر بازدیدکننده هم به زور داشت و میانگین خودروهایی که هر ساعت در جادهی خیام رفت و آمد میکردند از ۲۰ یا ۳۰ دستگاه تجاوز نمیکرد اما در حال حاضر و با گذشت ۲۵ سال از آغاز طرح این پروژه، با اینکه جادهی خیام، همان بلوار کوچک قدیمی است این منطقه به طور متوسط روزانه (با در نظر گرفتن ایام تعطیل) یک هزار نفر بازدید کننده دارد و تعداد خودروهای عبوری از این جاده در هر ساعت به ۲۰۰ دستگاه بالغ میشود.
،،میدانید که امروز تقریبا همهی شرکتهای بزرگ فناوری جهان، نرمافزارهایی برای رؤیت آسمان دارند؟ و عینکهای معروف واقعیت افزوده که میتوانید تمام آنچه را که تصور میکنید به چشم ببینید؟
همین دو قضیهی کوچک و ساده، و تفاوت فاحش این حجم ورودی خودرو و انسان در این منطقه در طول این سالها نشان میدهد که طراحان، بنیانگذاران، سرمایهگذاران و مسؤولانی که در سطوح بالا با این پروژه همکاری کردند، چقدر بیفکر و برنامه بوده و تا چه اندازه، بیهودهکاری کردهاند.
ساختمانی که پس از ۲۵ سال هنوز تمام نشده!!
فکر کنید که همین امروز که ۲۵ سال از آغاز طرح میگذرد، این پروژه به بهرهبرداری کامل برسد. هیچ در نظر گرفتهاید که اگر یک اتفاق یا حادثه در این مجموعه رخ دهد و یکباره یکهزار نفر افراد حاضر در سالن اصلی و خوشنشینان فضاهای اطراف آن به داخل بلوار بسیار کوچک و کمعرض خیام بریزند چه بلبشویی به راه میافتد؟
هیچ در نظر گرفتهاید که اگر یک باران سیلآسا در منطقه ببارد، آن گودال افلاکنما به چه مصیبتی دچار خواهد شد؟ آیا اصلا فکر کردهاید که پروژهای که اقلا ۲۰ سال پیش اسکلت و فونداسیون آن ریخته شده، امروز از نظر استحکام چه وضعیت و حالتی دارد؟ آیا میدانید این پروژه چند بار دستکاری شده و حواشی و دوایری به آن افزوده گردیده و سازههای آن چه شرایطی دارند؟
یک تفریح لاکچری به جای پروژه علمی
آیا براستی میدانید تا کنون چند صد میلیارد تومان از محل مشارکت خیرین، بزرگان نیشابور، انسانهای شریف، دوستداران علم و فرهنگ و نیشابوریان وطندوست، در این مجموعه هزینه شده و دقیقا چه کسانی در این پروژه سهیم هستند؟ آیا دانشگاه فردوسی، وزارت ارشاد، انجمن نجوم ایران و دیگر مجموعههای علمی دستاندرکار نمیدانستند و نمیدانند که در نهایت، افلاکنما یا انگاریوم یا پلنتاریوم، یک تفریح لاکچری است که فقط برای لحظاتی، قادر است با تصویرسازی الکترونیکی، شما را به میان ستارگان آسمان ببرد و بعد هم کات!
آیا اساسا صرف ایجاد یک آسماننمای مجازی کروی در یک شهرستان کوچک به عنوان یک کار تفریحی، ارزش هزینهکردن صدها میلیارد تومان از پول نیکوکارانی که قادرند زیرساختهای اقتصادی و توسعهای شهرستان را عمیقا متحول کنند را دارد؟
چه کسان و مقاماتی جوگیر شدند؟
آیا جوگیر شدن مسؤولان سیاسی و فرهنگی شهرستان، وعده و وعیدهای رنگارنگ آنان، دریافت بودجههای کلان از منابع وزارتی به نام این پروژه و صرف آن در گذرگاههای دیگر، پزدادنهای انتخاباتی و جلب آرای فرهنگدوستان، از آن سالها تا کنون، هیچ توجیهی بهجز فرصتطلبی و فرصتسوزی و حیف و میل بیتالمال دارد؟
اگر در این موارد تردید دارید، کافی است شبها سری به محوطهی افلاکنما بزنید. یک محوطهی گودال فضای سبز با صدها نفر شهروند نیشابوری که از زور بیتفریحی و بیمکانی به این فضا هجوم میآورند و بساط سیزدهبدر در این پارک کوچک پر از پله و پستی و بلندی، میچینند و رقص و آواز و تخمه خوردن و تنبک زدن و جوک گفتن و جوجه کباب درست کردن، اسباب وقتگذرانی قاطبهی آنها است.
بزرگترین افلاکنمای خاورمیانه؟!
آیا این همان رؤیای آسمان نما و آموزش نجوم و دانش ستارهشناسی در مجموعهی بزرگ افلاک نمای خیام است؟ آیا کسانی که بعد از ۲۵ سال دروغگویی، هنوز هم این آسماننما را بزرگترین مجموعه خاورمیانه معرفی میکنند میدانند که دست کم ۵۰ افلاکنما در آسیا فعال هستند که دست کم ۱۲ تای آنها بسیار بزرگتر از افلاکنمای خیام است؟
آیا تصور میکنید جمع شدن مردم برای تفریح و گردش و تخمه خوردن و جمعهگذرانی، همان علم نجوم است؟ آیا منظورتان از تأسیس کتابخانه و رصدخانه در این مجموعه، کسب علم نجوم توسط مراجعین است؟ میدانید دانشجویان رشتههای مرتبط که سال پیش به افلاکنما آمدند در گفتگو با خبرنگاران چه گفتند؟ گفتند در افلاکنما، لحظات تفریحی خوبی برایشان رقم خورد! همین دوستان عزیز! فقط همین!
میدانید زمانی که غلامحسین مظفری پیشنهاد تأسیس این افلاکنما را در نیشابور مطرح کرد اینترنت در نیشابور به سختی و از طریق دایالآپ در دسترس بود و جستجوگر گوگل به زحمت و در ساعات محدودی جواب میداد؟ و میدانید که امروز تقریبا همهی شرکتهای بزرگ فناوری جهان، نرمافزارهایی برای رؤیت آسمان دارند؟ و عینکهای معروف واقعیت افزوده که میتوانید تمام آنچه را که تصور میکنید به چشم ببینید؟
هر کودک یک افلاکنما در خانهاش دارد
آیا میدانید که امروز افلاکنما حتی در اروپا هم مشتری علمی ندارد و صرفا یک مبحث تفریحی برای خانوادهها است؟ آیا نیک میدانید که امروز تمام کودکانی که شما رصدخانه آماتوری را در جنب این افلاکنما برای آنها میسازید، در خانههایشان یک افلاکنمای مانیتوری دارند؟ آیا میدانید که سوخت و سوز کردن صدها میلیارد سرمایهی ملی در طول ۲۵ سال، از شما مجرمینی ساخته که باید در دادگاه ملت محاکمه و به جرم بیبرنامگی و هدر دادن بیتالمال و ساخت یک مجموعه باستانی بیمصرف که از قرار معلوم تا ده سال دیگر هم به بهرهبرداری کامل نمیرسد، محاکمه و زندانی شوید؟
راستی چند تای دیگر از این پروژههای حیاتی، زیربنایی، توسعهای، علمی، فرهنگی و اقتصادی برای شهرستان در نظر دارید؟ شما
را به خدا، حالا که کسی به کسی نیست و هیچکس به هیچکس جواب نمیدهد، محض رضای پروردگار، دست از سر این ملت خدازده بردارید و این پروژههای ابلهانه را رها کنید. این بنای تاریخی آسماننما را هم به یک سازمان خصوصی بسپارید که از آن یک مجموعه تفریحی و رستورانی چیزی درست کند و اجارهای هم به شهرداری بدهد بلکه شهرداری از محل این درآمد به بلوار خیام و خیابانهای آن دور و بر، سر و سامانی بدهد.
روح حافظ شاد باشد که گفت:
نه هر که چهره برافروخت، دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و راست نشست
کلاهداری و آیین سروری داند
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
گناه دانستگان بیشتر است
در این میان، دانستگانی هم بودند و هستند که از سر فرصت طلبی یا برای شهرت یا برای مال دنیا، دست همکاری به این پروژه دادند و نان خوردند. از این دانستگان، بعید بود که دانش و فرهنگ خود را به مال دنیا بفروشند. آنها باید مسؤولان بیخردی را که بنا به مطامع سیاسی یا نادانستگی فرهنگی، دست به چنین اقدام بیهوده و ویرانگری زدند، آگاه میساختند.
این پروژه، دست بلندش به درد مدیر یک مجموعهی تفریحی خصوصی میخورد که یک سرمایهگذار غیر دولتی را جذب میکرد و ظرف یکی دو سال مجموعه را راهاندازی میکرد و در طول این ۲۵ سال روغنش را میکشید و هم مردم شهر و هم گردشگران را از این نوشانوش لاکچری در جنب آرامگاه فیلسوف، ریاضیدان، منجم و شاعر بزرگ ایرانی، متمتع میساخت. نه اینکه بعد از بیست و پنج سال یعنی ۹ هزار و ۱۲۵ روز که هر روزش انقلابی در جهان علم اتفاق میافتد، تازه به فکر محوطهسازی و کتابخانهسازی و رصدخانهسازی در آن بیفتند و تازه، کار بین دو سازمان دولتی گیر باشد و دنبال تفاهمنامه باشند.
و انشاءا.. تعالی، فصلی هم در باب این تفاهمنامهها خواهم پرداخت تا گوشهای از داستانهای بسیار اندوهبار این نظام اداری فشل و بیبازده را برای مخاطبان خاتون، بازگویم.