یحیی شکفته / درودهای فراوان بههمراهان همیشگی نیشابور شهر تمدنهای کهن.
در بخش پایانی حضورمان در منطقه دروازه یا همین کوچه ی شیردار فعلی رسیدیم به خود ملک کاروانسرا ی شیردار که الان دیگر وجود خارجی ندارد و با تخریب شدن آن دیگر در نقشه نیشابور نیست و آنچه که به آن خواهیم پرداخت صرفا بر اساس اندک نوشته ها و صحبتهای شفاهی و یا مثلا با پرداختن به صورت داستان و رمان که از نویسندگان نیشابور ی مثل استاد محسن درجزی در یکی دو کتاب از ایشان بر جای مانده و دیگر چیزی من ندیدم که منبع موثق تاریخی داشته باشد جز در یکی دو تا سفرنامه جهانگردان که از این کاروانسرا یاد کردند و البته گفته های محلی های با صفا ی آن منطقه که بیشتر به معاصر مربوط است .
در لابلای هیاهوی روزانه کسبه و بازاریان رسیدیم به در بزرگی چوبی دو لک ؛ قدیمی و زوار در رفته ، طرف راست شما دو سه مغازه ی پیر و فرتوت که با سقفهای چوبی و کاهگل شده هنوز نفس های آخر را میکشند مرحومان جلال آبادی و ضعیفی ها همسایگان این ملک قدیمی بودند که با تخریب آن در روبروی آنجا ملکهایی جایگزین به انها داده شد و در طرف دیگر سه چهار مغازه ی مشابه به این ها که کاربرد انباری و غالبا تا مدتهای مدیدی مخروبه بودند در امتداد تا پایان دیوار کاروانسرا بود و مغازه موتور سازی علی میر لب لب پایانش بود.
هنوز محو تماشای سر در قدیمی و کهنسال این بنای باشکوه خواهید ماند اگر کسی شما را به خود نیاورد و محصور دست ساخته های بشری میمانید از اجرای تندیس ماهرانه دو سر شیر با چهره ایی جنگجو در جدال با مار افعی که خیلی استادانه مار در جدال با شیر بهدندان افتاده و گویی این هنر دست که زبانزد نیشابوریان قدیم بوده نه که باید به دست قهر طبیعت و بی مهری مسولان زمانش تخریب که چه بسا با نگهداری و مرمت اکنون خود جاذبه توریستی میبود برای نیشابور شهر تمدنهای کهن و البته داستانها و روایات گوناگون که حتی برای ساخت آن دو مجسمه وقتی از استاد کارش پرسیدند چرا برای چشمان مجسمه شیر اینقدر وقت میگذاری در حالی که شاید اگر در بین این همه آدم فقط دو نفر توجه کنند وی با پاسخی رندانه اذعان میکند که دیدن همان دو نفر کافیست و چه بسا شاید این وسواس در ساخت سردیس ها باعث شده که همکنون از پس سالها ؛ حسرت دیدن این گفتهٔ ها و تعریف ها به دل شنونده هایش باشد ؟!
القصه .. با کمی شیب ملایم به داخل کاروانسرا هدایت میشویم و چشم انداز فعلی مجموعه فنی حرفه ای است که همه اش فضای از بین رفته کاروانسرای شیردار است و عجبا از این وسعت زیاد و ساختن بناهای قدیمی درونش که مامنی بوده برای مسافران و عابران
آنچه از گفته ها حاکی است بنای داخلی کاروانسرای شیردار بی شباهت به کاروانسرای شاه عباسی کنونی نبوده البته با قدمت بیشتر و کارکردی کاربردی تر با توجه به حجم بالای تردد مسافران و عابران و اینکه دور تا دور حجره هایی که بوده مثل همانجا فقط اینجا دو طبقه هم بوده و چه باشکوه و زیبا که تصور کنید وارد همچین فضایی شوید…
پشت همان حجره ها اسطبل برای نگهداری حیوانات نیز بوده و تا مدتها بعد که فرسوده و با ساخته شدن مجموعه فنی حرفه ایی به مرور زمان با تخریب روبرو شد .
ساکنان بسیاری آمد و شد داشتند و بنا بر داستانهای رسیده حتی محل تجمع دوره گردها و سیاه بازی ها و ژانگولر ها و سیرک بازان نیز بوده روایت ضرب المثل ((بِجی کی خیرس عابث اَمَه ( فرار کن که خرس عابث آمد) تداعی کننده عابث و فرار خرس سیرک اوست))
در ادامه افراد مختلف سالیانی را اینجا گذراندند و تا همین اواخر خاندانی از نوروزها با تعداد بالای ایل و قبیله شان اینجا سکنی گزیده بودند
خب زیبایی های ندیده و البته قابل تصویر کشیده شدن کاروانسرا را در فضای خودش میگذاریم و به ادامه راه در مسیرمان میپردازیم بعد از همین دیوار کاروانسرا و مغازه تعمیرگاه علی میر میدانگاهی بود تا به سر کال برسیم و آنجا محل توقف ماشینهای روستا و مینی بوس هایشان بود روستاهای قلعه یزدان و بتو و ماروسک و رستم آباد و جلال آباد و رنگان
میرآباد و ..
البته هنوز هیاهو ی رانندگان روستاهای اطراف نیشابور و صدا زدن و دعوت مسافرانشان تا برای سوار شدن و از قافله جمع دیگر همولایتی ها جا نمانند در گوش درختان و چنارهای قد به فلک کشیده که دیگر آثار ی از آنها نیست زنگ میخورد .
خب نقل حکایت ماشینهای روستا و رانندگان آن را و مشخصاتش را برای ثبت و یادگاری موکول میکنیم به دفعه بعد که پس از پیج کنار کال و از کنار ماشین های روستا برویم و در امتداد خط کال منوچهری به سمت حیاط مزار و معرفی آن بخش از منطقه نیشابور که به نوعی روزگاری انتهایی ترین مرز از جبهه غربی نیشابور بوده .
پس تا فرصت بعدی شما را به خدای بزرگ میسپارم و البته اگر نظرات خود را در بستر فضای مجازی به آدرس الکترونیکی
زیر در بستر اپلیکیشن اینستاگرام ارسال کنید ممنونم
@yahya_shekofteh