سعید صفارائی
جناب وزیر ارشاد فرمودند: «بدنه نیروی انسانی این وزارتخانه با یک کار سخت و پرمانع در آستانه یک تحول جدی قرار گرفته و ۴۰۰نیروی جوان حزبالهی بعد از ۲سال کار جدی تا پایان تابستان وارد وزارتخانه میشوند تا تغییر در بدنه به وجود آید.»
در روزهای نخستین پیروزی انقلاب تغییرات گسترده در سازمانها و ادارهها با رویکرد تسویه و تصفیه باعث شد بسیاری از نیروهای متخصص کنار گذاشته شوند که البته در هر انقلابی این یک روند طبیعی است اما حالا که ۴۴سال از آن زمان گذشته توجیهی برای تکرار دوباره آن داستان وجود ندارد به خصوص حالا که همه نیروها پرورش یافته نظام جمهوری اسلامی هستند.
صحبتهای آقای وزیر ارشاد من را به یاد خانمی انداخت که در برنامه صداوسیما بی پروا به منتقدان میتاخت و هشدار می داد هرکس ناراضی است میتواند جمع کند و برود و ظاهرا به زودی با آمدن این ۴۰۰نفر عدهای باید بروند همانطور که در آستانه روز خبرنگار ۲سال قبل که امروز هم در آستانه آن قرار داریم ۵۰۰خبرنگار ایرنا اخراج شدند تا جا برای دیگران باز شود.
امروز هم وزارتخانه ارشاد در آستانه یک خانه تکانی قرار گرفته اما هنوز دامنه این خانه تکانی که قرار است تغییری جدی در بدنه وزارت ارشاد به وجود بیاورد معلوم نیست.
در صحبتهای وزیر ارشاد این نکته مبهم است که براساس چه متر و معیارهایی شاخصه جوانی و حزبالهی بودن این اشخاص تعیین شده است آن هم برای وزارتخانهای مانند ارشاد که حتی در پایینترین ردههای آن باید کارشناسان متخصص و باتجربه و صاحب اندیشه برای اجرای صحیح سیاستهای فرهنگی حضور داشته باشند.
روند استخدام اشخاص برای سازمانهای دولتی تابع اصول و فرایندی شفاف و مشخص و شامل همه افراد جامعه است و منحصر به یک قشر، گروه و جناح خاص نیست اما با این روش خطر غلبه تکصدایی که سایر فرهنگها را به حاشیه براند در وزارت ارشاد شدت گرفته است.
اگر جز این باشد تولیدات فرهنگی هر روز بیش از پیش دچار کاستی در کیفیت و فاصله با مخاطب میشود و بودجه کشور صرف تولید محصولات مخاطب گریز میشود.
سوال دیگر اینکه اگر طی ۲سال گذشته روند شناسایی و جذب ایننیروها آغاز شده چرا هیچ اعلام و فراخوانی نشده است؟ تا این شائبه که گزینش این افراد از بین یک قشر خاص انجام شده از بین برود.
وزارت ارشاد یک سازمان تخصصی است که با فکر و اندیشه سروکار دارد و مهمترین عامل در پرورش و اعتلای اندیشه از گذشته تا به امروز تضارب آرا، ترویج گفتوگو و پرهیز از تکصدایی است.
حضور اشخاصی که در یک روند غیرشفاف و تنها برای ایجاد تغییری که آن هم معلوم نیست از چه نوع و برای چه چیزی است در مناصب این وزارت بیش از هر چیزی باعث دوری اهل فرهنگ و هنر که خانهای جز اداره ارشاد ندارند خواهد شد و تنها نتیجه این نوع تصمیمها برای خالصسازی و یکدستسازی دوری هرچه بیشتر اهل فرهنگ و مردم از سیاستهای دولت است.
اگر از تاریخ عبرت نگیریم ناچار از تکرار آن به بدترین شکل خواهیم بود، مگر به تعطیلی کشاندن نشریات و رسانهها چه دستاوردی جز کوچ خبرنگاران و انتقال مرجعیت رسانه به آن سوی مرزها داشت که حالا به جای جبران اشتباهات گذشته در پی تکرار آن هستیم.
در روزگاری که محدودیتهایی از جنس ممنوعیت فعالیت و بازداشت و حبس طی ماههای اخیر گریبانگیر خبرنگاران شده سخنان وزیر ارشاد وعده روزهایی سختتر و محدودیتهایی سختگیرانهتر را میدهد.
گرچه سختگیریهایی از این جنس دایره کوچکتری از شهروندان را در برمیگیرد اما آثار آن مستقیم بر اعتماد عمومی جامعه به رسانهها اثر می گذارد و مرجعیت رسانههای داخلی را تحت تاثیر قرار میدهد به نحوی که رسانههای خارجی تبدیل به منابع خبری میشوند و بزرگترین خطر برای یک جامعه انتقال مرجعیت اخبار به آن سوی مرزهای سیاسی است.
امروز سوال اصلی در رابطه با اظهارات آقای وزیر این است آیا اینچهارصد نیروی جوان و حزب الهی منطبق با نیازها و با درک صحیح خواست امروز جامعه جذب وزارت ارشاد شدهاند تا بحران مخاطب را برای محصولات فرهنگی با استفاده از راهکارهای واقعگرایانه حل کنند یا این تغییر جدی منجر به یک آپارتاید فرهنگی در بدنه وزارت ارشاد و به حاشیه رفتن صداها و نگاههای منتقد خواهد شد؟
در هر صورت با محقق شدن این وعده وزیر ارشاد در آینده نهچندان دور آثار و نتایج آن را در کیفیت محصولات فرهنگی و اعتماد مردم به رسانهها خواهیم دید.