یحیی شکفته / در ادامه سیر و سفر شیرین خود به محلات قدیمی نیشابور بر بال سیمرغ خیال ؛ ضمن بررسی دقیق محلات و افراد ساکن در آن هدف دیگرمان شنیدن از وقایع مختلف در اعصار گذشته است که برای هر محله و گذر و کوی و برزن این سرزمین چه ها که نگذشته است ؟..
حال با این ذهنیت همچنان سیمرغ خیال ما با بالهای گشوده بر فراز آسمان نیشابور شهر تمدنهای کهن پرواز خود را برای سفر به زمانهای گذشته ادامه میدهد ….
در شمارگان قبلی نشریه از خاطرات محله ی سر تلخ نوشتیم تا رسیدیم به معبری قدیمی که راه مواصلاتی دو محله سرتلخ و سعیدشاه یا سعدشاه بوده است که اکنون در بخشی از این مسیر طولانی تابلو کوچه ی شهید عبداله عمرانی نصب است و البته میدانیم که کشیده شدن خیابان فردوسی جنوبی فعلی یا همان خیابان خاکی زمان پهلوی باعث از هم گسستگی برخی معابر مثل همین گذر سعد شاه شده ..
حال اینکه …
قدمت این محل و گذر را میتوان در لابلای خاطرات جرج کرزن به سال ۱۸۵۵میلادی در سفرنامه اش برای نیشابور فعلی با حدود ششصد سال قدمت جستجو کرد.
جایی که وی از چهار محله نیشابور بالاگودال(میدان باغات) ، سرسنگ ، استخر (سرتلخ) و گذر سعدشاه(خواجه روشنایی فعلی) نام برده و بیشتر اهالی را در آنزمان کشاورز و کارگر و شریف تبارها (سادات) معرفی نموده ؛ حال با این ذهنیت تاریخی کمی جلو تر خواهیم آمد و این راه بقول نیشابوریها: ” پی بره” (پای بارو) که همان دیوار بلند دور شهر به ارتفاع ۸ متر داشته و دژی محکم در برابر حمله یورشگران و مهاجمان بوده را به سمت محله سعیدشاه و خواجه روشنایی کنونی ادامه خواهیم داد و کمی ورق میزنیم روزگاران گذشته را و یادی خواهیم کرد از قبل ترها آنهنگام که حاج غلامرضا درویش و بعدتر غلامرضا انگاشته سرنبش کوچه منزل داشتند و در همسایگی مرحوم رهباریان و رنجبر و کربلایی محمد مهماندوست (لخه دوز) بوده اند و یادی هم از “بیبی کور “کنیم زنی سیده و نابینا که اهالی محل به وی ارادت داشتند . غالبا حضور افراد ی با اینگونه ناتوانی جسمی و شرایط سنی بالا در کوچه ها ی قدیمی معمولا منشا خیرات و برکات بوده بدین سبب که مردمان آنزمان ضمن داشتن احترام اینگونه همسایه ها اگر در باب معیشت با سختی روبرو بودند گاه و بیگاه مورد حمایت همان اهالی محله قرار می گرفتند و قطعا ضمن رعایت شئونات تکریم و احسان اغلب به سبب تجربه ایشان از راهنمایی های آنان بهرمند و صله ایی را بعنوان هدیه در راه خیر به دجله انسانیت سرازیر میکردند چه بسا تداعی کننده : تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز ..
القصه تا بخواهید ؛ دوستیها و حلاوت بازگو کردن آنها فراوان است در لابلای همین کوچه پس کوچه های نیشابور ؛
خب .. بگذریم و به سمت چپ راهتان که از پایین ادامه میدهید کوچه ی بن بست کوچکی است با خاطرات آدمهای بسیار از شکراللهخان علی آبادی و صفر علی چوبداری تا شیخ مراد علی معصومی ، شیخ کریم و اصغر چوچلیک (خاکشور) که قصاب دوره گرد با خانواده ایی اصیل و دوست داشتنی بود سرنبش هم منزل حسین بابایی بوده و بعدتر حاج حبیب حلاج که از قدیمی ترین کارکنان راه آهن بود زندگی میکرده و اکنون نیز خانواده حلاج از قدیمی های این محله به حساب می آیند .
حال که در گذران تاریخ این محله دوستداشتنی با تاریخچه و اهالی آن آشنا شدیم مجال نگارش برای ادامه این قسمت دلنشین را برای بعد تر خواهیم گذاشت
جایی که در ادامه بیشتر از همسایه ها و آدم های خوش نشین انجا با شما خواهم گفت ..
لطفا در فضای مجازی و در بستر اپلیکیشن اینستاگرام به آدرس
@yahya_shekofteh
نگارنده متن را همراهی و با نظرات خویش در بهتر شدن مطالب یاری نمایید