گفت و گو از مسعود اصغرنژادبلوچی
***
برای شروع خودتان را برای خوانندگان خاتون شرق معرفی بفرمایید؟
مریم ناظمی هستم متولد ۱۸ بهمن سالهای نه چندان دور. کارشناس زبان و ادبیات فارسی و ارشد مدیریت اجرایی حدود بیست و پنج ساله که درگیر ادبیات هستم.
به نظر شما ادبیات در ذیل جنسیت مرد یا زن تقسیم پذیر است؟
به نظر بنده تقسیم ادبیات به دو قسمت ادبیات زنانه و مردانه در هر جامعه ای امری اجتناب ناپذیر می باشد. زیرا بر اساس تفاوتهای ظاهری و روحی میان زن و مرد، زبان و بیان مشکلات و اولویت دادن در سوژه پردازی و پرداختن به مضامین و حواشی قطعاً برای زن و مرد متفاوت می باشد. بر خلاف تمامی نظریههای فراجنسیتی که در خصوص ادبیات عنوان شده است از قضا ادبیات معاصر شدیداً درگیر جنسیت مؤلف می باشد و این اتفاق بیشتر به دلیل تغییر شرایط فرهنگی و آگاهی جامعه می باشد که زنان نیز مقتدرانه در ادبیات صدایشان را به گوش مخاطب می رسانند. نمونههای بارز این تفاوتها را می توان در آثار سیمین دانشور و فروغ فرخزاد به وضوح لمس کرد.
تا کنون چند اثر تألیف نموده اید؟
آثار بنده عبارتند از ((رأس ساعت هرگز)) مجموعه اشعار سپید نشر سارات، ((حضرت باران )) مجموعه غزل نشر آنیما، مجموعه ی رباعیات و مجموعه ی اشعار کلاسیک که در دست چاپ است.
شعر با چه شاخصههایی می تواند مخاطبی را که دچار بحران فرهنگی است راهنمایی کند؟ اصلاً این کار شدنی ست؟
فرهنگ و ادبیات همیشه رابطهی تنگاتنگی با همدیگر دارند و در مباحث فلسفی این دو منبع زایش یکدیگر هستند پس به طور حتم بر یکدیگر تأثیر گذار می باشند. شعر با شاخصههای حقیقت محوری و اخلاق مداری می تواند در باور فرهنگی مخاطب تأثیر مطلوب بگذارد و ما با پشتوانهی فرهنگی و ادبیاتی قوی و غنی گذشته، وظیفه داریم از ذهن مخاطب زنگار زدایی کنیم و با پرداختن به مشکلات فرهنگی و اجتماعی عصر حاضر و پرهیز از شعاری بودن پیامهای ِمان، ذهن سرگشتهی مخاطب را به آرامش برسانیم.
مانند پائولو کوئلیو که در کتاب کیمیاگر از داستان عرفانی مرد و گنج در دفتر ششم مثنوی مولوی بهره مند شده است.
باز تولیدات داخلی آثار ادبی به نسبت تولیدهای خارجی چرا کمتر مورد توجه است؟
نویسندگان داخلی ما با معضلی بنام ممیزی مواجه هستند و این باعث می شود مؤلف نتواند خیلی از حرفها و موضوعات را در اثرش جا دهد و ناچار به خودسانسوری می شود و مخاطب با این پیش ذهنیت که کلیهی کتابهای داخلی دچار ممیزی و سانسور هستند در انتخاب برای خرید یک اثر ترجیح می دهد که ذهن باز و عریان یک نویسنده را بخواند و بi خاطر همین به خواندن کتابهای ترجمه ترغیب می شود. معضل بعدی که نویسندگان ما دچار آن هستند عدم امکان تبلیغات برای اثرشان می باشد در ایران کتابها از طریق رسانههای عمومی تبلیغ نمی شوند و معرفی گسترده از طریق انتشارات به دلیل بودجهی زیاد عملاً امکان پذیر نیست و به همین علت بین مؤلف و مخاطب اغلب تاریک می ماند چون چراغهای ارتباطی بی نورند. اما در خارج قضیه کاملاً برعکس می باشد و هیچ کدام از مشکلات مؤلفان داخلی برایشان وجود ندارد و قدرت تبلیغاتشان جهان شمول می باشد.
برای رسانه ای کردن مطالب به نظر باید چیزی بنویسد که همه مطالبه گری آن را دارند و نویسنده هم کارش به نظر شما همین است، پس به نظر باید نویسنده با استفاده از تکنیک ها و تألیف ها با وجود مشکلات بتواند یک به هر شکل ممکن پیام خود را به گوش مخاطب برساند آیا نویسندگان معاصر ما توانسته اند اثری خلق کنند که دارای چنین خصوصیاتی باشد؟
این که رضایت و مطالبه گری همه ی مردم تأمین شود عملاً وجود ندارد اما اگر بگوییم اکثریت مردم منطقی تر خواهد بود و به عقیده ی من با توجه به شرایط فیلترینگ ها و ممیزی ها، ما نویسندگان و شاعران اندکی داریم که از گذشته تا هنوز آثار به یادماندنی و منطبق با خواسته های عموم خلق کرده باشند. مانند شاملو، فروغ، عباس معروفی، علی محمد افغانی و ….خیلم کم داریم.
چالش های زبانی در حوزه ارزش گزاری محتوا در دوران معاصر حول کدام محورها بیشتر می چرخد؟ به زبان دیگر ادبیات معاصر از زبان ِزنان چه می خواهد بگوید؟
با حضور پر رنگ زنان در ادبیات معاصر علی الخصوص بعد از دوران مشروطه باورهای ادبیات مطلق مردانه کم کم رنگ باخت .با ظهور فروغ فرخزاد، سیمین دانشور، زویا پیرزاد و… بانوان ادیب دیگر ادبیات مردسالار از قدرت و یکه تازی ساقط شد و به مخاطب مجال دیگر اندیشی و بهتر اندیشی نسبت به جنس زن داده شد .
ادبیات معاصر زن را موجودی دارای هویت انسانی و فراجنسیتی معرفی می کند و خواسته هایش و حقوق مسلم او را فریاد می زند.
به نظر شما شعر امروز کجا را هدف قرار داده است؟ البته هدف ادبیات در نگاه کلی واضح است اما شعر امروز را عرض می کنم؟
شعر امروز بسیار فراتر از وصف معشوقه های فرا زمینی قرون هفت و هشت می باشد و شاعر امروزی می بایست با نگاه شاعرانه و زبانی فراخور حال حاضر تمام رویکرد ها و مشکلات جامعه را به تصویر بکشد. هدف شعر امروز بیان واقعیت هاست و شاعر عضوی از مردم جامعه ست که با مسائل روزمره و عادی سرکار دارد هر موضوعی را می تواند با زبان شعر فریاد بزند.
چند شعر از مریم ناظمی:
**
در من زنانی
با چشم های شیشه ای براقشان
در انتظاری طبیعی
خاک می خورند…
من اما
زنی را در خودم دوست دارم
که شعر بگوید
و قلب های سنگی جهانی را
به طبیعت رودها
به گلهای طبیعی پیوند بزند..
********
یک زخم عمیق و کاری ام بعد از تو
از دست خودم فراری ام بعد از تو
آبستنِ فریادِ سکوتی تلخم
من مادر بی قراری ام بعد از تو
********
جامانده ام در ازدحام تنگ زالوها
در منطق کم نور و بی رحم ترازوها
دارد مدارا می کند با زندگی جانم
شایدبه امید محال نوش داروها
دنیای من یک چهره ی مغموم وافسرده است
زندانی ام کرده میان چین ابروها
هرجا که باشم از سرازیریِ آرامش
سُر می خورم در مرکز ثقل هیاهوها
تقدیر من طغیان بی پایان دریا بود
آشفتگی در اضطرابِ ساز جاشوها
موجی که با ساحل سریاری نمی بیند
قفل سکونت میزند برپایِ پاروها
باید شکستن را کمی بهتربلدبودم
باید رهاتر میشدم از بند تابوها