سعید صفارائی/ عبدالحسین کلانتری در مراسم آغاز دومین جشنواره ملی سالانه خیام و ششمین همایش علمی خیام اظهار کرد: هویت و گمشده ما در میان آثار این بزرگان می شود پیدا کرد و وقتی این بزرگان و مشاهیر شناخته میشوند چاره ای جز تعظیم و سرفرود آوردن در مقابل اینتاریخ و تمدن نداریم و هنگامی که عناصر هویتی را در کنار هم می گذاریم چارهای جز ستایش نداریم و همه متفکراین که در تاریخ ایران و حوزههای مختلف معرفتی این فرهنگ تحقیق و تفحص کردند جز ستایش چاره ای نداشتند.
وی با بیان اینکه خدمت همه دستاندرکاران این جشنواره مهم و ضروری خداقوت عرض میکنم و به فضلا و فلاسفه نیشابور درود می فرستیم و این نشان از زایایی و مولد بودن فرهنگ نیشابور دارد اظهار کرد: در نگاه کلی این سوال مطرح است که تاریخ و تمدن ما چه نسبتی با دانشگاه امروز ما دارد و معطوف به موضوع این جشنواره خیام چه نسبتی با ما و دانشگاه ما دارد؟ ردپای این جشنواره و مشاهیر در نظام آکادمیک ما کجاست؟
وی گفت: در غرب دانشگاه مانند یک نظام آموزشی جدید به تعبیری بر خاکروبههای سنت و نمادهای سنتی بنا شد اما پس از رنسانس صورتبندی جدیدی از علم ایجاد شد که نسبتی با نظام قدیم نداشت اما این روایت اغراقآمیز است اما اصل ماجرا این بود که نسبتی میان دانشگاه و نظام کهن علم در غرب وجود دارد و هنوز متفکران معاصر غرب در دیالوگ با متفکران قرون وسطی و پیش از آن نظام تفکری خود را سامان داده و مطرح می کنند که تا امروز امتداد یافته است و این در فلاسفه بنیانگذار تمدن جدید غرب مانند دکارت، کانت و هگل و نیچه دیده میشود و گفتگویی میان قدیم و جدید شکل گرفت و اگر گسستی هم از سنت شکل گرفته در گفتوگو شکل گرفته است نه در بی توجهی اما امروز ما به سنت خود بیتوجه هستیم، توجه ما نوستالژیک و گردشگرایانه و توریستی است اما چه کسی می پرسد این بزرگان که مورد تقدیس جامعه غرب است و در صورتبندی علم جهان غرب به این بزرگان ارجاع می شود در نظام آکادمیک ما چه جایگاهی دارند؟
وی اظهار کرد: نظام آکادمیک دانشگاهی ایران به معنای جدید آن بیتعارف وارداتی است، نظام علمی قدیم ما در حوزه های علمیه تجلی پیدا کرده بود که همه علوم را پوشش می داد اما مهمان ناخوانده ای به ایران با نام مدرنیته با منطق نظام سرمایهداری وارد شد و این آشنایی و مواجهه نابهنگام و عدم درک درست آن موجب شد دچار دوگانگی و تشتت شویم و برای رفع آن پیشنهاد وحدت حوزه و دانشگاه مطرح شد.
وی گفت: این مدرنیته نه تنها نسبتی با ما نداشت بلکه بسیاری از دانشهای سنتی ما را سرکوب کرد ان هم در عصری که بنبستهای مدرنیته مشخص شده بود و غرب در حال بازگشت به دانش سنتی بود اما در ایران این دوگانگی مانع از بهرهوری درست شد و امروز در حوزه معدود افرادی هستند که نجوم و ریاضی تدریس کنند در صورتی که اینها جزو دروی اصلی حوزههای علمیه بود و تولیدی حوزهها علامههای ذوالفنون مانند خیام بود که ترکیب عجیبی از ریاضیدان، منجم، حکیم، فیلسوف بود اما ما درگیر نظام آموزشی شدیم که افراد را مُثله و متخصص میکند و این متخصصهای یکوجهی گرچهدهز جهاتی به نفع جامعه است اما برای خود شخص مضر است زیرا تخصص موجب یکجانبهنگری میشود که سری به تاریخ و فلسفه و هنر نزده است در حالیکه دانشگاه باید انسانپرور باشد و از تمام وجوه انسانی ادارک داشته باشد.
کلانتری گفت: در ایران این مهمان ناخوانده نظام آکادمیک ما دچار تلاطمی شد و حوزههای ما را هم که علامهپرور بود دچار آسیب کرد و امروز باید گفتوگو بین دانشگاه و حوزهها شکل بگیرد و این آسیب را بشناسیم و انروز در حوزه اشخاصی مانند شاگردان علامه حسنزاده آملی حصکر دارند که در این حوزهها کار میکنند.
وی خاطرنشان کرد: اگر می خواهیم دانشگاه حکمت بنیان بنا نهیم چارهای جز شکل گرفتن گفتوگو بین دانشگاه و حوزه نداریم و باید به تاریخ حودمان به عنوان یک منبع و نظام معرفتی نگاه کنیم که براساس آن استدلال کرد و اگر بخواهیم در ریلگذاری غرب با جهان غرب رقابت کنیم توفیقی نخواهیم داشت و این ظرفیت در فرهنگ و تمدن ما وجود دارد.
وی تصریح کرد: باید داشتههای ویژه خودمان را بشناسیم و این ظرفیت وجود دارد و ریشههای شعورمند بودن عالم را غربیان از آثار فلاسفه ما مانند مولانا استخراج کردهاند در حالی که ما به این آثار و منابع معرفتی فقط به چشم شعر و داستان نگاه کردیم و نیشابور از ظرفیتی عظیم و شکفتانگیز برای استفاده از این ظرفیت برخوردار است.
در این مراسم از تندیس حکیم عمر خیام نیشابوری ساخته استاد جعفر نجیبی رونمایی شد.