یادداشتی بر تجزیه نیشابور و پیشنهادی برای به حداقل رساندن زیانهای آن
یادداشتی بر تجزیه نیشابور و پیشنهادی برای به حداقل رساندن زیانهای آن
خاتون شرق - اخیرا بخش میانجلگه نیز از نیشابور جدا و به شهرستان ارتقا یافت. پیشتر نیز بخشهای زبرخان و تحت جلگه این جدایی را تجربه کرده بودند.

 

امید مجد استاد دانشگاه تهران

اینگونه که پیش میرود بعید نیست بزودی ارغیان باستانی و سرولایت امروزی نیز از نیشابور جدا شود. عاملان این امر معتقدند با اینگونه جداییها که نام ارتقا بر آن نهاده اند بودجه بیشتری جذب این مناطق شده و بر پیشرفت و رونقشان خواهد افزود. حتی اگر چنین سخنی راست باشد،تقسیم یک شهرستان بزرگ به چند شهرستان کوچک نه تنها از نظر توسعه در دراز مدت، به زیان نیشابور خواهد بود بلکه از نظر فرهنگی نیز لطمه ای بر نیشابور کهن وارد خواهد کرد.
نخست اینکه هم اینک نیشابور از همه سو محدود شده و قابلیت توسعه در سطح خود را از دست داده. یعنی بین کوه و زبرخان و فیروزه و عشق آباد محصور گردیده و جایی برای رشد باقی نمانده. شهرک صنعتی و معدن فیروزه و کارخانه کهن قند و بسیاری مناطق زرخیز کشاورزی از آن جدا شده و دیگر نام نیشابور بر خود ندارد و امکان توسعه نیز بسته شده چون از هر سو که بخواهد گسترش یابد به یکی از شهرستانهای جدید برمیخورد.
اما مصیبت فرهنگی بیش از این است. تجربه تجزیه های پیشین تاریخی نشان داده که بخشهای جدا شده،پس از گذشت مدتی دیگر خود را متعلق به آن ناحیه نمیدانند. امروزه کدام بغدادی و ارمنی و افغانستانی و قفقازی حاضر است خود را ایرانی بداند؟ امروزه کدام سرخسی و سبزواری و تربتی و طوسی حاضر است با استناد به گذشته ، خود را نیشابوری بداند؟ اطمینان دارم همین اتفاق بزودی باز هم رخ خواهد داد و دیگر زبرخانی و فیروزه ای و میانجلگه ای خود را نیشابوری نخواهند دانست کما اینکه هم اینک کدکنیها اصرار دارند بجای شیخ عطار نیشابوری بگویند شیخ عطار کدکنی ! و ریوندیها خود را سبزواری میدانند و کوهسرخیها کاشمری.
راه چاره نسبی چیست؟ به نظر نگارنده این سطور حالا که جلو این ارتقاها( تجزیه ها) را نمیشود گرفت و مجلسیان و دولتیان راه خود را میروند بهترین چاره برای حفظ نام نیشابور و تداوم انتساب جداشدگان به آن ، این است که نام نیشابور را بر روی شهرستانهای جدا شده گذاشت یعنی نیشابور مرکزی و نیشابور شرقی و نیشابور جنوبی و نیشابور غربی تا این نام نیشابور حفظ شود. این شیوه مشابه قبلی نیز دارد مثلا در تقسیم خراسان نام خراسان حفظ شد و امروزه بیرجندی و مشهدی و بجنوردی همه خود را خراسانی میدانند اما در تجزیه آذربایجان شرقی این اتفاق نیفتاد و امروزه اردبیلیها خود را آذری نمی‌شمارند و اصرار دارند به اردبیلی خطاب شوند. هم اینک تمام ایرانیان بهبهان را که روزگاری از استان فارس بوده شهری از خوزستان میدانند چرا که در تقسیمات جدید کشوری آن را به خوزستان داده اند حال اینکه هزاران سال لرهای بهبهان و فارس و کهکیلویه، نام ارجان بر خود داشته اند.
نتیجه اینکه برای جلوگیری از یک فروپاشی فرهنگی که سالهای بعد قدمگاهی وخوری و عشق آبادی و فیروزه ای نگویند ما نیشابوری نیستیم نام نیشابور را بر شهرستانهایشان بگذارید.
بعنوان یک چهره فرهنگی شناخته شده در شهرستان و مولف دانشنامه نیشابور بزرگ، انتظار دارم این پیشنهاد مورد بررسی مسئولان اجرایی و نمایندگان محترم مجلس قرار گیرد.