محبوبه ذالیانی
بیش از ۵ میلیون از پسرهای ۲۰ تا ۳۰ ساله در ایران مجردند
بر اساس آمارهای موجود، بیش از ۶۰ درصد پسرهای ۲۰ تا ۳۰ ساله در ایران مجرد هستند؛ این یعنی بیش از ۵ میلیون پسر ۲۰ تا ۳۰ ساله زندگی مجردی دارند و رویای تشکیل خانواده را در سر دارند. همچنین، آمار جوانان ۱۵ تا ۲۹ سال کشور که در سرشماری سال ۱۳۹۰، ۲۳ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر شمارش شده بود، در سال ۱۳۹۵ به ۲۰ میلیون و ۵۰ هزار نفر کاهش و در سال ۹۹ به ۱۷ میلیون و ۸۲۷ هزار نفر رسیده است که یک آمار کاهشی است؛ در خصوص سالمندان بالای ۶۰ سال، آمارها نشان میدهد که در سال ۱۳۹۰، ۶ میلیون و ۲۰۵ هزار نفر سالمند داشتهایم که در سال ۱۳۹۵ به ۷ میلیون و ۴۱۴ هزار نفر و در سال ۱۳۹۹ به ۸ میلیون و ۵۴۲ هزار نفر افزایش پیدا کرده است، بهعبارتی در سال ۹۹ سهم سالمندان بالای ۶۰ سال ۱۰٫۲ درصد از جمعیت کل کشور برآورد شده است و ما از مرز ۱۰ درصد عبور کردهایم! رشد جمعیت سالمندان هم ۳٫۶۲ درصد برآورد شده است.افزایش جوانان مجرد در سن ازدواج به این معنی است که دولت تدبیر و امید در طول ۸ سال هیچ اقدام موثری را برای ازدواج جوانان انجام نداده است؛ ۸ سال جوانی از بهترین سالهای عمر انسان است که با ازدواج میتواند پربار و سازنده شود؛ از طرفی بیتوجهی به تشکیل خانواده جوانان در دو دولت اخیر، یعنی دولت سیزدهم رسالت سنگینی در ایجاد اشتغال و تسهیل ازدواج دارد.
افسردگی و احساس تنهایی
دکتر سارا صوری جامعه شناس در این خصوص می گوید: «وضعیت جمعیتی کشور به گونهای است که کشور به سمت پیری جمعیت در حرکت است و در آینده در این مورد با یک وخامتی مواجه خواهیم شد. اگر روند جمعیتی همینگونه ادامه پیدا کند در آینده دیگر نیروی کار و سرمایه اجتماعی برای جامعه باقی نخواهد ماند. زیرا آمار زاد و ولد در کشور پایین است و در کنار آن مهاجرت به وفور در جامعه ما در حال اتفاق افتادن است. بخش دیگر از دلایل به وجود آمدن این مشکلات آن است که جوانان رغبتی به ازدواج ندارند و از نیاز فطری خود یعنی تشکیل خانواده دوری میکنند. این لذت از جوانان که به سن تجرد قطعی نزدیک هستند گرفته شده است و این امر بسیار خطرآفرین است. از سوی دیگر افسردگی شدید یکی دیگر از پیامدهای ازدواج نکردن در جوانان است. جامعه ما به اندازه کافی درگیر افسردگی است و این نوع تجردها به افزایش آمار افسردگی در جامعه ما دامن میزند. الان جوانانی که در سن ازدواج هستند دچار افسردگی و حس تنهایی هستند و دلایل زیادی را هم برای تن ندادن به ازدواج ذکر می کنند.»
روی آوردن به زندگی جدا از خانواده
صوری ادامه می دهد: «بخش عمده این اتفاق به دلیل مسائل اقتصادی است زیرا هزینهها بسیار بالا است. در یک شهری مانند تهران یک دختر و پسر اگر بخواهند زندگیای را شروع کنند از پس هزینههای حداقلی سرسامآور زندگی بر نمیآیند. عدهای از جوانان نیز با رواج لاکچری گری در جامعه به دنبال افرادی با تمکن بالا برای ازدواج هستند اما این نوع انتخاب نیز انتخاب درست نیست. انتخاب درست آن است که فرد با همسر خود بتواند همدلی داشته باشد.همدلی میتواند همراهی ایجاد کند و این همراهی است که در زندگی شور و شعف ایجاد میکند. از سوی دیگر جوانان مجرد تا زمان مشخصی کنار خانواده باقی میمانند و پس از آن به سمت زندگی مستقل و مجردی روی میآورند که این نوع زندگی نیز خود ایجادکننده مشکلات زیادی است.جدا زندگی کردن خطرات و ریسک پذیریهای زیادی مانند سوءاستفاده از مواد مخدر دارد. بنابراین تجرد در بعد شخصی خود افسردگی، تنهایی و بدخلقی به همراه دارد و در بعد اجتماعی نیز در درازمدت مشکلات جمعیتی را به وجود میآورد. مسئولین باید به جای سایت همسریابی و اعطای وام به جوانان فرصت برای شناخت یکدیگر بدهند و نباید همه چیز را به این نوع کارهای کمکی تقلیل داد.»
جامعه بیمار
دکتر محمدمهدی توشه جامعه شناس نیز در این خصوص می گوید: «دلایل عدم ازدواج و تشکیل خانواده بسیار متعدد است.یعنی بقای نسل، تهیه و پرورش نیروی انسانی ساده و ماهر،انتقال میراث فرهنگی، بهبود وضع اقتصادی و امنیتی کشور و… به تشکیل خانواده بستگی دارد.خانواده و تشکیل خانواده محور خیمه جامعه است. یعنی وقتی خانواده تشکیل نمیشود یا به عبارتی ازدواج شکل نمیگیرد اقتصاد شکوفا نمیشود. اقتصاد زمانی شکوفا میشود که زن و شوهر در کنار برای آینده برنامه ریزی و سرمایهگذاری کنند. علاوه بر آن با عدم شکلگیری ازدواج جامعه از لحاظ روحی و روانی دچار بیماری میشود. زمانی که افراد ازدواج نمیکنند دچار اختلالات روحی و روانی میشوند و حتی خودکشی افزایش پیدا میکند. مسئله تامین انسانی که مهمترین عامل توسعه اقتصادی است به خطر میافتد.بهترین سن ازدواج بازه ۲۰ تا ۳۰ سال و اگر در این سنین ازدواجها شکل نگیرند جامعه با مشکلات متعددی مواجه میشود و نظام اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به خطر میافتد.در نتیجه جامعه به انواع مشکلات اجتماعی دچار میشود و از لحاظ اجتماعی چنین جامعهای بیمار تلقی میشود.»
انهدام خانواده
این جامعه شناس در پایان خاطرنشان می کند:« وقتی فرد ازدواج نمیکند وابستگی اجتماعی او ضعیف میشود و افراد مجرد به همین دلیل همواره بیش از متاهلین خودکشی میکنند. بنابراین میبینیم که به تاخیر افتادن ازدواج صدمات زیادی برای فرد و جامعه دارد.به همین دلیل میگویند که خانواده مهمترین نهاد جامعه است زیرا بر سایر نهادها تاثیر بسزایی دارد.پس رشد جامعه به خانواده و ازدواج مربوط است به همین دلیل جوامع مختلف بر افزایش میزان ازدواج متمرکز شده است و تلاش میکند شرایط را برای ازدواج مهیا سازند. جامعه شناسان سال هاست که مسئله انهدام خانواده را مطرح کردهاند به همین دلیل دولتها در این راستا تلاش کردهاند که تداوم نهاد خانواده را افزایش دهند.»