آنگاه که خواننده رباعیات خیام پی میبرد این ایدهها و توصیفات دستوری، اشعار متفکری نابغه در علم ریاضی، اخترشناس ماهر، مکتشف و مخترع دقیقترین و جامعترین تقویم نجومی، فیلسوفی که جانشین ابن سینا خوانده شده و فردی موسیقیدان و مورخ است، نه تنها اهمیت و جذابیت صد چندان مییابد بلکه به آن به عنوان یک جریان فکری اصیل و بالنده اخلاقی مینگرد.
حکیم غیاثالدین ابوالفتح عمربن ابراهیم خیام نیشابوری ۲۸ اردیبهشت ماه سال ۴۲۷ شمسی در دوران حکومت سلجوقیان، در نیشابور دیده به جهان گشود.
این فرزند خراسان در پنج سالگی خواندن قرآن را آموخت و در نوجوانی و میانسالی فقه، حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و ستارهشناسی را فرا گرفت. جویایی علوم از جمله ریاضیات، نجوم و فلسفه خیام را راهی بلخ، اصفهان، بخارا، مرو و بغداد کرد که هر یک مرکزیتی خاص در علم و فرهنگ آن روزگار داشتند و محل درس و تدریس دانشمندان و اندیشمندان نامآور زمان بودند.
خیام که ظرف سالها علمآموزی، علاوه بر ریاضی و فلسفه در نجوم و اخترشناسی نیزشهره زمان شده بود، به دعوت ملکشاه مقتدرترین پادشاه سلجوقی رصدخانهای بنا کرد و “تقویم جلالی” را که تاکنون همچنان دقیقترین گاهشمار جامع جهان محسوب میشود اختراع و تنظیم و تدوین نمود.
خیام در ادامه دانشجویی خود خلاقیتهای علمی ارزشمند دیگری در عرصههای گوناگون همچون موسیقی، فلسفه و ریاضی نیز آفرید بطوری که با نبوغ عمیقش در حوزه جبر و مثلثات نخستین فرد در تاریخ این علم است که دریافت معادلات درجه سوم دارای دو ریشه هستند لذا با رسم اشکال هندسی، حل معادلات درجه دوم و سوم، مثلث خیام – پاسکال و چهارضلعی خیام – ساکری را برای آیندگان به یادگار گذاشت. مرد زاده نیشابور همچنین برای نخستین با در تاریخ، معادلات درجه اول، دوم و سوم را طبقهبندی کرد و یافتههایش را در کتاب “جبر و مقابله” ثبت کرد.
خیام نابغه نه تنها به عنوان استاد بیبدیل در فلسفه طبیعی (مادی)، ریاضیات، منطق و متافیزیک شناخته شده بلکه دستی کارستان در فقه و اصول، تاریخ، طب و فیزیک هم داشته است بطوریکه کتابهایی با نام “میزان الحکمت” در علم فیزیک و “لوازم الامکنت” را در دانش هواشناسی به رشته تحریر درآورده است. “قسطاسالمستقیم، رساله کون و تکلیف، رساله روضهالقلوب در کلیات وجود، رساله طبیعیات، رساله معراجیه و نوروزنامه” از دیگر آثار مکتوب حکیم عمر خیام هستند.
همه این خصوصیات و فعالیتهای حکیم عمر خیام در حالی ثبت تاریخ تمدن بشری در کتابهای شرح حال نویسی سرگذشتپژوهان شده که سایه دانش ادبی و عمق نگاه تحلیلگر وی در قالب ۱۴۳ یا به قولی ۱۸۷ قطعه رباعی ساده ولی نافذ و فلسفی، بر دیگر ابعاد وجودی این حکیم دانشمند سنگینی میکند.
علاقه به خیام ظرف ۸۰ سال اخیر تنها در داخل ایران توسط پژوهشگران وطنی موجب تدوین و نشر سالانه هشت مقاله و یک جلد کتاب و در مجموع ۵۳۰ مقاله و ۸۷ کتاب در طول هشت دهه شده که قابل توجه است.
نویسندگان و پژوهشگران ایرانی این مقالهها و کتابها به ترتیب فراوانی، زندگی، شخصیت و شعر خیام، زیباییشناسی شعر خیام، نسخهشناسی آثار خیام و بررسی آثار کلامی و فلسفی خیام را مورد توجه و تشریح قرار دادهاند.
تاثیر بسیار عمیق اشعار خیام بر ادبیات جهان، از شرق تا غرب عالم سبب شده او به عنوان نماد فلسفه شرق، شاعر محبوب همه روشنفکران و حکیم خردگرا شناخته شود.
“ادوارد فیتز جرالد” انگلیسی نخستین ادیب غربی بود که رباعیات خیام را به زبان انگلیسی ترجمه کرد و زمینهساز شناخت و شهرت جهانی این فرزند ایران زمین از خطه ادیبپرور خراسان و نیشابور شد.
رباعیات خیام نه تنها تاکنون به دفعات به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، اردو، عربی، ایتالیایی، ترکی، روسی، دانمارکی، سوئدی، نروژی، اسپانیایی، پرتغالی، لاتین، چینی، هندی، ارمنی، ژاپنی، یونانی، چک، اسپرانتو، هلندی، مجاری، گالیک، گجراتی، صربی، کاتالان، کردی و ازبکی ترجمه شده بلکه هنوز نهضت ترجمه و تعمق در اشعار وی در جهان ادامه دارد.
عمر خیام در سن ۸۳ سالگی به سال ۵۱۰ شمسی در موطن خود به دیار حق شتافت و در نیشابور به سینه سرد خاک سپرده شد.
به افتخار این دانشمند بزرگ یکی از حفرههای ماه به نام عمر خیام نامیده شده و در سال ۱۹۸۰ نیز سیارکی به نام وی نامگذاری شده و در تقویم ملی ایران هم بیست و هشتم اردیبهشت ماه به نام روز بزرگداشت خیام نامگذاری شده است.
در رباعیات خیام گذر سریع زمان و لزوم توجه به این مسئله به اشکال مختلف مورد توجه و تاکید قرار گرفته است.
مکتب خیام یک جریان بالنده است
یک پژوهشگر متون ادبی به خبرنگار ایرنا گفت: مکتب خیام در رباعیات فارسی یک جریان بالنده است که به نام حکیم عمر خیام نیشابوری شهرت پیدا کرده و عالمگیر شده است اما جریان رباعیات خیامانه اندکی پیش از زمان خیام شروع شده و زمانی که خیام وارد عرصه میشود این جریان تعریف و تثبیت میشود و چارچوبی پیدا میکند.
سیدعلی میر افضلی افزود: با شاعران همعصر خیام و پس از وی تا سدههای متمادی این مکتب به بالندگی میرسد که در این مکتب خیام نیشابوری با تعداد محدودی رباعیِ اثرگذار و عمیق سهمی بزرگ دارد و تاثیر شاعران قرن پنجم تا دهم نیز در رشد و اعتلای این مکتب چشمگیر بوده است.
نویسنده کتاب “رباعیات خیام و خیامانههای پارسی” ادامه داد: بنا به شرایطی که به دلیل یک سری محدودیتها برای شاعران در نقل رباعیاتشان بوده بسیاری از آنها در گذر زمان به حکیم عمر خیام منسوب شده است به طوری که اگر خیام را سراینده کمتر از یکصد رباعی بدانیم بالغ بر ۲ هزار رباعی تا به امروز به نام خیام شهرت یافته و این اتفاق بیشتر در قرن نهم زمانی که تدوین رباعیات خیام شروع شده اتفاق افتاده است.
وی گفت: تدوین رباعیات خیام از ۸۶۵ هجری قمری آغاز و تا به امروز ادامه یافته و در این میان بسیاری از رباعیات به خیام منتسب شده به عنوان مثال حدود ۴۰ رباعی از عطار به کاروان رباعیات خیام افزوده شده و در این جریان پژوهشگران با ۲ خیام روبرو هستند، یکی خیام تاریخی که همان حکیم عمر خیام نیشابوری است و دیگری خیامی که روح اندیشههایش در رباعیات مکتب خیام حضور پررنگ دارد و موجب رشد و اعتلای این مکتب شده است و به این سبب باید بین رباعیات خیامانه و رباعیات خیام تفکیک قائل شویم.
میرافضلی افزود: رباعیات خیام آن دسته از رباعیاتی است که مستقیم به خیام منتسب شده و در تعداد آن بین محققان اختلاف است و رباعیات خیامانه کل رباعیات این مکتب طی قرن پنجم تا دهم هجری قمری را شامل میشود و حیطه اثرگذاری بخش دوم بیشتر از بخش نخست است اما تفکیک این بخشها از یکدیگر در پژوهشهای ادبی بسیار دشوار است و شاعران بسیار در قالب رباعی و سایر قالبها متاثر از این مکتب هستند گرچه معانی موجود در رباعیات خیام در آثار پیش از وی مانند شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی و اشعار رودکی سمرقندی، فرخی سیستانی و منوچهری دامغانی نیز مشهود است.
وی ادامه داد: پس از خیام هم این معانی یکی از شاخههای بالنده شعر پارسی در قالب رباعی و سایر قالبهای شعری و سایر انواع آثار هنری بوده است.
این پژوهشگر متون ادبی گفت: آثار شاعرانی همچون انوری، کمال اسماعیل اصفهانی، مجد شیرازی و حتی عطار در بخشهایی از مختارنامه که مجموعه رباعیات عطار است در همان سبک و سیاق و اندیشههای خیامانه است اگرچه عطار منتقد خیام هم بوده و در مثنویات خود فلسفیون را مورد انتقاد قرار میدهد و در الهی نامه هم عطار داستانی در نقد حکیم عمر خیام نقل میکند، اما معانی خیامانه در مختارنامه فروان به چشم میخورد به نحوی که بیش از یکصد رباعی عطار در مکتب رباعی خیام میگنجد و در مثنویات عطار هم این معانی حضور پررنگ دارند و با توجه به اینکه عطار همشهری خیام بوده این تأثیرپذیری طبیعی مینماید.
وی افزود: حوزه معانی خیامانه در چند بخش قابل ارزیابی است که یک بخش آن مربوط به نظام هستی، مرگ و زوال دنیا و زیباییها است که دارای زبانی تند و اعتراضی میباشد و بخش دیگر نشاندهنده حیرت انسان در باره هستی و جهان است و این حیرت فلسفی با حیرت عرفانی که یکی از منازل هفتگانه عرفان است مرزهای مشترک پیدا میکند و این شباهتها چشمگیر بوده به طوری که باب حیرت در مختارنامه عطار با آن چیزی که حیرت در رباعیات خیامانه است از نظر برونداد اندیشهگانی یکسان است اگرچه خاستگاه این دو متفاوت است.
میرافضلی ادامه داد: این تأثیرپذیری در شاعران سدههای بعدی نیز مشهود است که معروفترین آن حافظ میباشد و این تاثیر را در اهلی شیرازی شاعر نیمه نخست قرن دهم هجری در مجموعه رباعیات ساقینامه وی میبینیم که برخی از این رباعیات در متون متاخر به حکیم عمر خیام منسوب شده است و در قرن نهم هم آصفی هروی رباعیات خیامانه قابل توجهی دارد، البته حضور و نمود اندیشههای خیامانه در سایر قالبها و آثار هنری نیازمند تحقیق و پژوهش گسترده است تا سهم کسانی که در این مکتب نقش موثری داشتهاند روشن شود.
وی گفت: تاثیرگذاری این مکتب تا زمان ما هم ادامه دارد و برخی از شاعران نوپرداز از این مکتب متاثر هستند و منوچهر آتشی در مقالهای که اوایل دهه هفتاد در باره منصور اوجی نوشته بود به او لقب خیام زمانه داده بود و البته این جریان به صورت مستمر و بالنده در شعر پارسی ادامه یافته و در ذهن و زبان شاعران امروز ما جریان دارد.
خیام به کمیت و کیفیت زمان توجه دارد
عضو هیات علمی دانشگاه گیلان نیز گفت: در رباعیات خیام مسئله زمان یا همان عمر انسان از ۲ دیدگاه کمیت و کیفیت قابل بررسی است که در بخش نخست به کوتاهی زمان و در بخش دوم به توسعه و گسترش کیفیت آن اشاره دارد و تمام ساختار اندیشه خیام بر این اساس بنا شده و به کمیت و کیفیت زمان توجه دارد.
دکتر علی تسلیمی افزود: در این بخش خیام وارد حوزه اگزیستانسیالیسم شده و پس از آنکه در قرن هفده رباعیات خیام توسط ادوارد فیتزجرالد ترجمه و به جهانیان معرفی شد متفکران و اندیشمندانی مانند هایدگر تحت تاثیر اندیشههای خیام بودهاند.
وی ادامه داد: زمان از دیدگاه اگزیستانسیالیسم برای هایدگر به این معنا است که موقعیت زمانی خود را در زمان اکنون بشناسیم و بدانیم با توجه به محدودیتهایی که داریم قادر به انجام چه کارهایی هستیم و از جهت فلسفی هم هایدگر حقیت را به هستیشناسی اکنون محدود میکند بدینمعنا که همان چیزی را که در زمان کنونی حقیقت میدانیم همان حقیقت است که معروفترین روایت در این باره داستان شخصی است که از بیم یک شتر در بیابان به یک چاه پناه میبرد غافل از اینکه در دل چاه یک اژدها خفته و همزمان ریشههای گیاهانی هم که از آنها آویزان شده توسط موشها در حال خورده شدن است و در این لحظه یک کندوی زنبور عسل میبیند و شروع به خوردن عسل میکند، در اینجا حقیقت همین است که از مدت زمان باقی مانده عمر لذت ببرد.
این استاد دانشگاه گفت: البته نصرالله منشی و سنایی معتقد بودند در این تفکر زمان کنونی مورد توجه قرار میگیرد ولی در باره آینده و توشه آخرت غفلت میشود اما خیام معتقد بود انسان مانند زر نیست که پس از آنکه به زیر خاک رفت دوباره بیرون بیاید بلکه پس از آنکه فوت کرد دیگر رفته و تمام شده است بنابراین مدت زمان باقی مانده عمر را باید غنیمت شمرد، خیام معتقد بوده زمان سبب رنج و دلهره آدمی میشود و شادمانی مهمترین راه برای مقابله با آن است.
وی افزود: اگر بخواهیم رباعیات خیام را از رباعیات منسوب به خیام تفکیک کنیم باید پیوندهای قطبی آنها را در بخش کیفیت و کمیت زمانی مشخص کنیم و در این زمینه ۱۴ رباعی خیام که در مرصادالعباد از نجمالدین رازی و مونس الاحرار از محمدبن بدر جاجرمی آمده و در انتساب آنها به خیام بیشتر محققان اتفاق نظر دارند به عنوان مرجع و معیار قرار میگیرد و صادق هدایت هم از همین روش استفاده کرده است.
تسلیمی ادامه داد: صادق هدایت در کتاب «ترانههای خیام» رباعیهایی را انتخاب کرده که بیشتر جنبههای پوچ گرایانه و مرگ آمیز بودن زمان را دارد و محمدعلی فروغی هم رباعیاتی را انتخاب کرده که در تعدادی از آنها به نظر هدایت نزدیک شده و در تعدادی دیگر هم رباعیهای عرفانی را مدنظر قرار میدهد.