جایگاه داستان در زندگی
جایگاه داستان در زندگی
این که بتوانیم در حوزه ادب و فرهنگ تولید محصول نماییم احتیاج به تلاش و پیگیری دارد. با یادداشت های کوتاه کار را دنبال می کنیم.

چرا داستان؟

یادداشتی از نازیلا نوبهاری (نویسنده- شاعر و نویسنده کتاب کودک)

نازیلا نوبهاری

در یک نگاه سطحی شاید رابطه‌ی عمیق و بزرگی میان داستان و زندگی برای عموم مردم دیده نمی‌شود، اما با اندکی تامل و مطالعه دنیای فوق‌العاده‌ی داستان و تاثیرات ژرف  و مستقیم آن بر زندگی نمایان خواهد شد.

بررسی‌ها و استفاده از الگوریتم‌ها نشان داده جرم و جنایت و بزه در میان فرهیختگان و افرادی که با ادبیات داستانی مانوس هستند بسیار کمتر مشاهده می‌شود. داستان‌ها خلاق هستند. ما را وادار به خیال پردازی می‌کنند. کمک می‌کنند تا دنیاهای متفاوتی را مجسم کنیم. جاهای نرفته. مکان های دیده نشده و قرار گرفتن در جایگاه‌های مختلف را تجربه کنیم. داستان‌ها این امکان را به ما می‌دهند تا به جای هر کسی و در هر موقعیتی قرار بگیریم. حس همذات پنداری و رویاپردازی را در وجود ما روشن می‌کند. داستان‌ها و قصه‌ها باعث می‌شوند تا ما دنیای خود را بهبود ببخشیم و با نگاهی متفاوت به جهان پیرامون خود بنگریم.

در پس هر اتفاق داستانی نهفته است. تاریخ، علم، خلق هر اثر هنری بر پایه‌ی یک داستان شکل گرفته است. درست است که لایه‌ی سطحی خواندن داستان کسب لذت است، اما نباید فراموش کنیم که قصه‌ها اولین آموزگاران بشر بوده اند. ادبیات به ما خردورزی می‌آموزد و به ما یاد می‌دهد که به انسان و زندگی از زوایای مختلف نگاه کنیم.

در سطر به سطر داستان‌ها اهرم‌های قدرتمندی نهفته است که با دقت و شکیبایی می‌بایست کشف و مورد استفاده قرار بگیرند. ادبیات داستانی تفکر انسان را دچار تحول می‌کند. ما را از روزمرگی‌ها بیرون می‌کشد. در دنیای داستان‌ها می‌آموزیم که به جامعه، آدم‌ها، طبیعت و زندگی نگاهی دوباره بیندازیم و شاهد تبلور حس‌های گوناگون در پنهان‌ترین زوایای وجودیمان باشیم. داستان سفرها و تجربیات زندگی خودمان و دیگران را بخوانیم، بنویسیم و بارها و بارها متولد شویم، عشق بورزیم، شکست بخوریم، بلندشویم، تا افق های روشن بال بکشیم و مرگ در انواع متعدد را بیازماییم.

انسان‌ها با هر نژاد و زبان، یا هر عقیده و اعتقاد، با هر رسوم و آداب، توهمات، خرافات و یا در چهارچوب هر مرزبندی نیازمند نوشتن داستان خود هستند و بیش از آن نیازمند خواندن داستان گذشتگان و پیشینیان خود. قوم و قبیله‌ای که داستان نداشته باشد محکوم به نابودی و فراموشی ست.

داستان‌ها جهان ناآرام درون ما را به سمت آرامش و آگاهی سوق می‌دهند و به آسانی تجربه‌ی زیسته‌ی صدها تمدن و فرهنگ پیش از ما را در اختیارمان قرار می‌دهند. هدیه‌ای ارزشمند که اگر قدرش را بدانیم و حواسمان را جمع کنیم می‌توانیم از بسیاری تصمیمات شتاب‌زده و عکس‌العمل‌های نامناسب جلوگیری کنیم. از شکست و موفقیت‌های دیگران درس بگیریم و بدون پرداخت هزینه‌های سنگین، یک زندگی راحت با کم‌ترین دغدغه‌ها را سپری کنیم.

شاید گمان کنیم خواندن یک داستان یا شنیدن قصه از زبان دیگران خیلی زود فراموش می‌شود، پس فایده خواندنش چیست؟… اما نکته‌ی مهم در پیچیدگی مغز و فعالیت‌های ذهنی ما نهفته است. بعضی‌ها حافظه‌ی قدرتمندی دارند و همه چیز را با جزییات به خاطر می‌سپارند. حتی اگر سال‌ها قبل کتابی را خوانده باشند نه تنها اسم کتاب و نویسنده را به خاطر خواهند داشت بلکه طرح جلد و اسم ناشر و تمام مشخصات را به راحتی به یاد خواهند آورد. ولی این به این معنا نیست که اگر شما جزو آن دسته از افراد نیستید و خیلی زود اسامی و جزییات از ذهن تان پاک می‌شود پس نباید کتاب بخوانید.   _نگذارید باورهای غلط موهبت خواندن کتاب را از شما بگیرد_  مطمئن باشد که وقتی یک داستان را می‌خوانید و یا از زبان دیگران می‌شنوید، تمام تصاویری که در ذهن شما شکل می‌گیرد، تمام حس‌هایی که در طول مدت خواندن داستان دریافت می‌کنید، تمام رویاهایی که در پس ذهنتان شکل می‌گیرد، همه و همه در حافظه‌ی شما ثبت و ضبط خواهد شد و درست زمانی که انتظارش را ندارید آن را به خاطر خواهید آورد. قدرت بازیابی حافظه را دست کم نگیرید. مغز انسان این توانایی را دارد که در لحظه آموزش را فرا می‌گیرد، پس نگران فراموش کردن آنچه که خوانده‌اید نباشید. تمام دیدنی‌ها، شنیدنی‌ها و هیچ‌کدام از  آموخته‌ها، حس‌ها، تجربه‌ها و آرزوهای ما محو نمی‌شوند بلکه همه در کنار هم شخصیت وجودی و تصویر زندگی ما از آنچه که هستیم را به تماشا می‌گذارد.

.

  • نویسنده : نازیلا نوبهاری
  • منبع خبر : خاتون شرق