منتشر شد
رمان: تا بهار صبر کن باندینی
نوشته: جان فانته
آذر تقی یار
سالها پیش یکی از دوستان پدرم داستان زیر را برایم تعریف کرد… یک روز بعد از ظهر آخرِ وقت، جان فانته بیپروا، در حالی که تبسم بیپایان بر لبانش میدرخشید و یک بسته سیگار لاکی استرایک در جیب پیراهنش بود، از پلههای دفترِ روزنامهی محلی با سرعت بالا رفت. او در اتاق تایپ از یک کارمند پرسوجو کرد که آیا اجازه دارد برای عصر از ماشین تحریری که خالی و بیکار است، استفاده کند. فانته توضیح داد که داستانی برای نوشتن دارد. یک داستان عالی؛ یک داستان برجسته و درخشان. یک داستان افسانهای با چنان گستردگی و ژرفایی که ممکن است صبح با طلوع خورشید، ماهیت واقعی ادبیات آمریکا را دگرگون کند. آنطور که دوست پدرم تعریف میکند، گزارشگر سرش را خاراند، با اشاره میز کار خالیای را به فانتهی جوان نشان داد و گفت: «برو خودت رو نشون بده.»
صبحِ روز بعد، نه تنها جان فانته یک تایپیستِ دو انگشتی شده بود بلکه صفحات نوشته شدهاش در یک پاکت پست هوایی، به مقصدِ دفتر مجلهی مرکوری امریکن در مسیر بالتیمور بود.
به عنوان یک نویسندهی جوان، پدرم مشعل روشنی از انرژی بود. در همان روزهای اولیه اگر شما از او پرسیده بودید چه کسی بهترین نویسنده در امریکاست، سریعاً به شما میپرید و میگفت: «یا مسیح، معلومه جان فانته، چه کس دیگری میتواند باشد؟»
حالا کتاب تا بهار صبر کن باندینی، اولین رمان جان فانته در دستان شما است. این آغاز حماسهی ادبیِ «آرتورو باندینی» است. کتاب به خودیِ خود ممتاز است. به نقل از پدرم: «…، تا زمانی که لبها میتوانند بخوانند، و چشمها میتوانند ببینند، این سطور زنده خواهند ماند و این به تو جاودانگی میبخشد.» ، لذت ببرید.
?️پخش کتاب:صدای معاصر
?️فروش اینترنتی:۳۰book
⭕️انتشارات دوات معاصر
?️خرید مستقیم از انتشارات:پیام بگذارید
?️قیمت(سیصدصفحه):پنجاه و سه هزار تومان