قانون کپی‌رایت هم حقوق ناشر و هم حقوق مؤلف را تضمین می‌کند
قانون کپی‌رایت هم حقوق ناشر و هم حقوق مؤلف را تضمین می‌کند
علی امیدیان، متولد ۱۳۶۴، دزفول، فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک، فعالیت ادبی ایشان از دوران نوجوانی با نوشتن شعر آغاز شد؛ جناب امیدیان در گفت و گو به ما گفتند که: در سال ۹۶ اولین مجموعه‌ی شعرم با عنوان «با سیلی سرخ او» که یک مجموعه رباعی بود از سوی نشر شانی چاپ شد. در سال ۹۸ هم مجموعه غزلم با نام «آسمان بی‌نقطه" بود. رمان «سه‌شنبه‌ها با موری» اولین تجربه‌ی ترجمه‌ی ایشان است که امسال توسط نشر شانی منتشرشده است.

چرا سه‌شنبه‌ها با موری …با اینکه چندین ترجمه از آن موجود است؟

خیلی اتفاقی بود. اولین بار سال ۹۳ بود که یکی از همکارانم این کتاب را به من معرفی کرد. همیشه‌ی گوشه‌ی ذهنم بود که آن را بخوانم تا این‌که سال گذشته تصمیم گرفتم به سراغش بروم. در سال‌های اخیر خیلی روی ترجمه‌ها حساس شده بودم. کتاب‌هایی که بد ترجمه‌شده بودند اذیتم می‌کردند. نمی‌توانستم با آن‌ها کنار بیایم. دچار نوعی وسواس در انتخاب ترجمه‌شده بودم. چند ترجمه معروف را خواستم شروع کنم. در همان چند پاراگراف اول زده می‌شدم. ترجمه‌ها فوق‌العاده مکانیکی بودند. دل‌زده شدم. با خودم گفتم کتاب را با زبان‌اصلی می‌خوانم. من انگلیسی را خودآموز بیشتر یاد گرفته‌ام. نه اینکه هیچ کلاسی نرفته باشم. رفته‌ام ولی نه آن‌قدر زیاد و جدی که معمولاً مترجمان جدید می‌روند، یا اینکه تحصیلات دانشگاهی‌ام در این زمینه باشد. در دوران دانشگاه کتاب‌های درسی را زبان‌اصلی می‌خواندم و کارم چون فنی است تمام متن‌هایی که با آن‌ها سروکار دارم انگلیسی ست. با خودم گفتم من که این توانایی رادارم چرا تن به خواندن ترجمه‌های دیگران بدهم. شروع به خواندن کردم. چند صفحه که خواندم با خودم قرار گذاشتم هر چه برداشت می‌کنم بنویسم. بعد نتیجه کار را خواندم و خوشم آمد. به یکی از دوستان شاعر و نویسنده‌ام جناب جوانی نشان دادم و ایشان هم تائید کردند. قبلاً با نشر شانی برای چاپ اولین کتاب شعرم همکاری داشتم، آن زمان فقط شعر چاپ می‌کرد. وقتی متوجه شدم حوزه‌ی کاریشان را گسترش داده‌اند و رمان هم چاپ می‌کنند، موضوع را در میان گذاشتم و نشر شانی هم از چاپ اثر حمایت کرد.

به نظر شما چرا دراین‌باره حساسیت‌ها کم شده است؟

برای جواب دادن به سؤال شما باید به دو بخش تقسیمش کنم، اول به‌طور خاص درباره‌ی سه‌شنبه‌ها با موری باید جواب بدهم. من فکر می‌کنم جامعه ادبی ما این کتاب را جدی نگرفته. شاید بیشتر به‌عنوان یک کتاب بازاری روانشناسی یا انگیزشی به آن نگاه می‌کند، طبیعی ست مترجمان جدی به سراغ آن نمی‌آیند. ولی حتی اگر این‌گونه باشد، این اثر چون زیاد خوانده می‌شود پس مستحق داشتن یک ترجمه‌ی خوب است. به جامعه باید خوراک فکری و فرهنگی سالم رساند. ترجمه خوب احترام به مخاطب است.

علی امیدیان، مترجم سه شنبه ها با موری

اما اگر بخواهم کلی جواب بدهم که چرا حساسیت کم شده باید بگویم که مختص الآن نیست. همیشه کار ضعیف وجود داشته است. فقط الآن به علت رغبت عمومی بیشتر چه از طرف مخاطب و چه از طرف تولیدکنندگان محتوا این‌جور ضعف‌ها در مقیاسی بزرگ‌تری به چشم می‌آیند. دلیلش به نظرم این است که اولاً خیلی از ناشران خودشان فرق کار با کیفیت و بی‌کیفیت را نمی‌دانند و طبیعتاً کسانی را هم که دور خود به‌عنوان کارشناس جمع می‌کنند از جنس خودشان هستند و دوم سودجویی. خیلی‌ها می‌خواهند کتاب‌های پرفروش را به هر قیمتی و با هر کیفیتی چاپ کنند تا از این بازار بتوانند سهمی داشته باشند.

در دوران اخیر با توجه به کثرت مترجمین و چاپ غیرقابل کنترل از لحاظ دقت نظر در ترجمه آیا این فضا دچار بحران نیست یا نخواهد شد؟

قطعاً خواهد شد، در کشور ما هیچ نظارتی بر کیفیت هیچ اثر و گونه‌ی ادبی وجود ندارد. البته در سایر حوزه‌ها هم فکر می‌کنم به همین روال باشد. ممیزی کتاب فقط به چند کلیدواژه اخلاقی و سیاسی حساسیت دارد. مطلقاً هیچ اثری به لحاظ محتوی بررسی نمی‌شود. البته این وظیفه‌ی ناشران است که این مهم را به عهده بگیرند که متأسفانه به دلایل گوناگون از زیرش شانه خالی می‌کنند. من فکر می‌کنم تعداد ناشرانی که به کیفیت کار اهمیت می‌دهند امروز به‌سختی به عدد انگشتان دست برسند. این کثرت کار باعث می‌شود که خوب و بد در هم گم شود. مخاطب عام معمولاً سر از این‌جور چیزها در نمی‌آورد و در بهترین حالت سراغ معروف‌ترین اسامی می‌رود؛ مثلاً وقتی اسم سه‌شنبه‌ها با موری به میان می‌آید با یک سرچ به این نتیجه می‌رسد که باید ترجمه‌ی مهدی قراچه داغی را که از همه معروف‌تر است بخواند، گو اینکه مترجم نه چندان مشهوری مثل راضیه عبدلی کاری به مراتب بهتر ارائه داده است. این کثرت هم فرصت است هم تهدید.

چه راه‌کاری پیشنهاد می‌شود؟

ساز و کار پیچیده‌ای ندارد، ولی در کشور ما قابل اجرا نیست. ناشران برای ترجمه معمولاً حقوق مؤلف را رعایت نمی‌کنند. به طبع و تبع هیچ امتیازی برای ترجمه انحصاری در کشور ما رسمیت ندارد. این سهل‌الوصول بودن افراد را ترغیب می‌کند که به راحتی با هر امکانات و بضاعت مالی و فرهنگی و فکری به این بازار ورود کنند. حال آنکه اگر مجبور شوند اثری را بخرند، اول اینکه تن به هر ترجمه‌ای نمی‌دهند چون باید فروش کتاب و جذب مخاطب و پذیرش از سوی نخبگان تضمین شود، ثانیاً با ایجاد یک حق انحصاری هر کس از راه برسد نمی‌تواند یک نسخه‌ی ترجمه را چه خوب یا بد روانه‌ی بازار کند. آن موقع است که ناشران مجبور می‌شوند برای حراست از سرمایه‌گذاری خود به بهترین شکل ممکن عمل کنند.

یعنی می‌رسیم به قانون کپی‌رایت؟

بله قانون کپی‌رایت هم حقوق ناشر و هم حقوق مؤلف را تضمین می‌کند. پیامد این محترم شمردن حقوق قطعاً ارتقاء کیفی آثار است که به‌نوعی حقوق خوانندگان آثار را هم تضمین می‌کند.

با سیلی سرخ او علی امیدیان؛ نشر شانی

چه رابطه‌ای با این ازخودبیگانگی و رفتارهای اخلاقی و ضد فرهنگ می‌توان یافت آن‌هم در شرایطی که بیشتر تلاش را شاهد هستیم، به زبان دیگر چرا این‌گونه رفتارها از اجتماع سر می‌زند؟

دیروز مطلبی از محمود فرجامی راجع به ناشر کتاب بی‌شعوری می‌خواندم. احتمالاً این درد نامه را شما هم خوانده باشید. موضوعات جالبی را درباره‌ی کتاب بی‌شعوری مطرح کرده بود. به نظرم اخلاق در جامعه با موعظه جاری نمی‌شود. بشر قرن‌هاست که پای نصیحت هیچ‌کس نمی‌نشیند و کسانی که فکر می‌کنند با خطابه‌های مجازی و حقیقی می‌توانند جامعه را اخلاق‌گرا کنند بر عبث می‌پایند. قانون یگانه راه نجات اخلاق است. همه جای دنیا با جبرِ قانون مردمشان را اجتماعی کرده‌اند. حالا اگر قانون‌گذار ما خودش به‌حق مؤلف اعتقادی نداشته باشد وقوع این اتفاقات بعید نیستند.

یعنی از ماست که بر ماست؟

قطعاً

چه راهکارهای پیشنهادی در حوزه ترجمه می‌توان ارائه نمود؟

راه‌کار زیاد است اراده نیست، قبلاً هم اشاره کردم، قانون کپی‌رایت بهترین راه‌حل است؛ اما اگر از این مسئله عبور کنیم با دو مقوله سروکار داریم، سرقت ترجمه و کیفیت ترجمه، تنها مرجع بررسی کیفیت ترجمه‌های ارائه‌شده ناشران هستند که وقتی خودشان ذینفع باشند مطمئناً نمی‌توان از آن‌ها انتظاری داشت؛ اما برای مقابله با کپی کاری نرم‌افزارهایی هستند که کارهای کپی را تشخیص می‌دهند، حتی جملات مشابه را در متون، بر اساس بانک اطلاعاتی‌شان پیدا می‌کنند. امروزه در دنیا از این تکنولوژی برای مقابله با سرقت علمی در حوزه‌ی چاپ مقالات علمی و پژوهشی استفاده می‌شود و چیز پیچیده‌ای هم نیست.

به‌عنوان سخن پایانی اگر نکته‌ای هست در خدمت شما هستیم؟

نه نکته‌ی خاصی ندارم، از شما و مجموعه‌ی کاری‌تان متشکرم که ترتیب این مصاحبه را دادید، به امید اینکه اوضاع نشر در کشورمان سر و سامان بهتری پیدا کند. همچنین از کلیه‌ی دوستان و همکارانم در نشر شانی که برای چاپ این اثر زحمت‌کشیده‌اند کمال تشکر رادارم.

  • نویسنده : مسعود اصغرنژادبلوچی
  • منبع خبر : خاتون شرق