سودابه جعفری
مدیر مسئول
روز خبرنگار هم آمد و رفت؛ روزی که باید به پاس تلاش اهالی رسانه، فرصتی برای تأمل و بازاندیشی در جایگاه و مسئولیت این حرفه باشد، اما سالهاست به مراسمی پر از پیامهای رنگارنگ و تعارفات بیجان تقلیل یافته است. امسال نیز چند دوجین تبریک و تعریف نثار خبرنگاران شد، ولی تردید جدی داریم که تبریکگویان، عمق و اهمیت این حرفه را واقعاً درک کرده باشند.
خبرنگاری نه حرفهای فانتزی برای بازتاب تبلیغات صاحبان قدرت است و نه ویترینی برای نمایش همسویی صوری با مردم؛ بلکه نهادی نظارتی و آگاهیبخش است که بدون آزادی و دسترسی به اطلاعات، عملاً فلج میشود.
نخستین نیاز این حرفه، حق دسترسی آزاد به اطلاعات است؛ حقی که قانون آن اگرچه ضعیف، وجود دارد، اما در عمل مسکوت مانده است. حتی در شرایط خاص، محدودیت این حق باید موقتی و هدفمند باشد، نه دائمی و برای لاپوشانی عملکرد مدیران ناکارآمد.
دومین اصل، حق انتشار و بحث آزاد پیرامون این اطلاعات است؛ اما مالکیت انحصاری دولتی و حکومتی بر رسانهها، حقیقت را گروگان گرفته و بحث عمومی را به مونولوگهای رسمی بدل کرده است.
سوم، پذیرش حق خطا برای خبرنگاران است. چگونه است که مدیران دولتی میتوانند سالها اشتباه کنند و همچنان مصون و برخوردار از مزایا بمانند، اما رسانه و خبرنگار به خاطر کوچکترین خطای ناخواسته، با مجازات و فشار مواجه شوند؟
چهارم، رفع مزاحمت نهادهای غیرمرتبط که وقت خود و رسانهها را صرف خردهفرمایشها و دخالتهای بیربط میکنند، بیآنکه ارتباطی با امنیت یا وظایف اصلیشان داشته باشد.
پنجم، پاسخگویی مسئولان به رسانههای مستقل است. گریز از مصاحبه و گفتوگوی شفاف، تنها معنایی جز ضعف و شکست ندارد. اگر دولت، وزرا و مدیران را به گفتوگوهای دورهای با رسانههای مستقل ملزم کند، زمینه شایعه و خبر جعلی هم خشکیده میشود.
امسال، رئیسجمهور در پیام خود به خبرنگاران، حتی از کسانی که روزی به زندان رفته بودند، به عنوان کسانی که «پای ایران ایستادهاند» یاد کرد. اما این نگاه از منظر بسیاری از همان زندانیان، نه مدح که سوءبرداشت است؛ چراکه اغلب آنان، چه در زندان و چه بیرون، خود را همیشه وفادار به ایران دانستهاند و هرگز این وفاداری را مشروط به رفتار حکومت نکردهاند.
امروز ما با وضعیتی روبهروییم که یادآور ضربالمثل قدیمی است: «ظرف و ظروف فراوان است، اما از شام و ناهار خبری نیست.» خبرنگار و روزنامهنگار فراوان داریم، اما خبر و گزارش و مقاله جدی همچنان نایاب است؛ و این، نه فقط ضعف رسانهها، که محصول محدودیتها، انحصار و بیاعتنایی ساختار قدرت به رسالت واقعی این حرفه است.