درس‌گفتارهای ادبی(۶)
درس‌گفتارهای ادبی(۶)
از غار تاقاف

به راستی مهم ترین پرسش درباب ادبیات امروز، خصوصاً در حوزه شعر و داستان؛ این است که مصرف کنندگان ادبیات امروز چه کسانی هستند؟ جامعه مطالبه گر برای آزاد اندیشی و فضیلت های انسانی بیشتر به آزار اندیشی و حساب و کتاب مالی رسیده است وبه‌طور بی‌سابقه‌ای در خصوص جزئیات ادبی در هر ژانر و گونه‌ای اظهار نظر قطعی می‌کند. در این میان جالب ترین قسمت نظر دادن بر آثاری است که اصلاً به شکل مدون یا حتی در شکل درون ساختی مدعی ِبوطیقا یا نظریه نیستند و به سادگی بیان می‌کنند که معلول فراز و فرود ذهن در کشاکش روزگار هستند.
یک زمانی به «جیق بنفش» می خندید و حالا به انفجار اطلاعات. چه کسی در این میان می تواند درتبیین آزادی اندیشه و بیان با رعایت حقوق فردی رفتاری سنجیده و به دور از استبداد و تعصب نظر یا نظریه ای ارائه دهد که کار ساز باشد؟
تناقض های فرهنگی موجب ایجاد ناهنجاری‌ها شده است. به همین دلیل و با زبان ساده، باید تکرار کرد که «ادبیات قصد دارد به کجا برسد یک پرسش مهم است». ادبیاتی که در تاریخ تولد و وفات نویسنده و شاعر به تلاش و تکاپو می‌افتد و انگار فقط باید در همین دو زمان به شاعر و نویسنده مراجعه نمود را چگونه می توان مورد اعتماد دانست؟
رفتار ضد و نقیض مدرنیته در برابر سنت، هیجاناتی ایجاد می‌کند که تا به امروز سرانجام مشخصی نداشته و جز این که دو مقوله اتفاقاً در ادامه‌ی هم دیگر را در برابر هم بگذارد؛ خروجی دیگری نداشته است.
شاعران و نویسندگانی که در دهه‌های گذشته در نگاه مثلاً اپوزوسیون قرار می‌گیرند و با مثلاً اشعار اعتراضی سخن به میان می آورند که آی و وای، چه خروجی و محصولی داشته‌اند و خواهند داشت؟
گیرم کسی سلام کسی را پاسخ نگفت و یا آدمی در دریا غرق شود یا اهل ذوقی شروع می کند به زبان عرفانی روایت کردن از درونیات خود، یا یکی مهتاب شبی از جای و کوچه ای گذر کرد با هزار تا مثال دیگر از جهان ادبی معاصر یا کلاسیک از بوی جوی مولیان رودکی تا در این سرای بی کسی سایه؛ خب! بعد چه کار باید کرد؟
ادبیاتی که در کارگاه های نقد مچ گیری برای نبود قافیه یا از دست دادن ریتم و وزن یا عدم رعایت مراعات النظیر زمان مخاطب را می‌گیرد چه محصولی می توان داشته باشد؟
از دماوندیه بهار تا ققنوس نیما، از بوف کور هدایت تا کلیدر دولت آبادی؛ چرا هیچ کدام موجب نمی‌شود مخاطب اندکی به تغییر بیاندیشد و دست از فکر کردن و در خود فرو رفتن بردارد؟
چاپ بی رویه کتاب های انگیزشی در ادامه ادبیات تعلیمی آن هم با گام نهادن به جهان متاورس و هوش مصنوعی قرار است ختم به کدام کار خیر یا شر بشود که لازم است از یک طرف نگران بریدن درختان برای تولید کاغذ باشیم و از طرف دیگر عدم دسترسی به فضاهای مجای امن! تا بتوان با اتکا به آن دست از خرید کتاب به شکل فیزیکی کشید؟

متون ارزشی و انگیزشی موجود در زبان فارسی وقتی به شکل وارداتی به دست مصرف کننده می‌رسد با استقبال بی‌سابقه مواجه می شود و خود متن اصلی هیچ گاه حتی خوانده نمی شود. هرگوشه از این گنجینه غنی، طرح و نشانی از چهره متعالی انسان، مطابق الگوهای ذهنی دوران گذشته ارائه می‌دهد. کسانی که در مقام آدم متفکرقرار است گام بردارند یک سری خواص دارند و آدم نیز بدان گونه از غار تا قاف یک سری مصاف؛ که در پیش رویش قرار دارد. در این میان فقط تعداد معدودی هستند که درک درستی از هستن در فهمیدن و کنار هم بودن دارند.
اگر شخصی از بیست سالگی عبور کرد و نتوانست با خرد و نظم و غریزه و آیین به نتیجه‌ی درست زیستن دست پیدا کند، چه باید بکند؟ آن چه باید انجام بدهد در زمان جوانی را انجام نداده و دیگر امیدی به وی نیست و اگر بعد از سی سالگی برای آدم شدن و آدم ماندن تلاش نکرد بهترین کار این است به زندگی روزمره تن بدهد و با پذیرش تقدیر زندگی را ادامه دهد. انسان از غار تا قاف راه درازی پیموده و همچنان خیلی ها در بخش های اولیه زیست انسانی گیرکرده اند.
انسان امروز لازم است بتواند با کمک یک ابزار خود را به نظم و نظر جهانی برساند و برای این کار لازم است دست از بازخوانی نسخ نامعلوم دست بردارد و به باز نشر آثار معلوم و مکتوب ارزشی بپردازد.
با این حال باید اشاره کرد در بخش بزرگی ازجهان، قشری از جامعه با گوشت و پوست خود رنج های زیادی می برند تا مردم را به سمت آداب و سنن آسمانی و زمینی رهنمون سازند تا در آرامش و سکوت، دگرگونی‌های جهان را که تحت تأثیر نوآوری ها هستند؛ به جهتی سازنده هدایت کند، تا بتوان با عملکردی دوسویه از جانب مخاطب و مولف و برعکس یک حمایت حقیقی را رغم زد.
ادامه دارد…