حســین صــومعه
پژوهشگرونویسنده
بخش پایانی
طنینانداز جاینامهای نشابور
چنین جغرافیا؛ این اقلیم نازَنده و نوازنده؛ این خاک مهربان؛ خانه شاعر که اگر از آن دور است، اما چنان شیفتگانهْ دلتنگ؛ که یار را در دیار میجوید و گلریزان مزارش را از همدیار میخواهد:
بِبی اَوَ٘رَ اَز شَهر ـُ دیارُم
نِشُد قِسمَت بِبینُم رویٛ یارُم
اگٛر موردُم عزیزان مُ دٛ غُربَت
بیارِن گول بِرِزِن سرٛ مُزارُم
(سر کوی بلند، ۱۹)
باری؛ گوییا یاز، یار نخواهد بود مگر آنکه در وطن! و شاعر ما آنگاه که باشنده دیار یار است، هیچ جای را چون آگوش رامشگر مام وطن نمیشناسد. همانا در نگاه او هم وطن، مهرآفرین و زیباست؛ و هم وطنیان، مهرورز و باوفا. او چه دلنشین بر وطنش مینازد!
ادامه مطلب را در متن پی دی اف ضمیمه بخوانید
بخش نخست این مطلب را در لینک زیر بخوانید
بازتاب زادبوم در شعر گویشی