سودابه جعفری مدیر مسؤول
در هفتهای که گذشت، فیلم درگیری یک روحانی جوان با یک خانم در درمانگاهی در قم، خیلی بحث برانگیز شد و به پربینندهترین و پرواکنشترین ویدیوی هفته در شبکههای اجتماعی و نهادهای خبری تبدیل شد.
محور موضوع، عمل فیلمبرداری یا عکسگرفتن روحانی از زنی بود که بر اساس محتوای آن فیلم و ویدیوهای بعدی، برای شیر دادن به فرزندش، گوشهی دنجی در آن درمانگاه را انتخاب کرده بود که دست کم از انظار عمومی دورتر باشد و معلوم نیست روحانی جوان با چه انگیزهای از این زن فیلم یا عکس گرفته بود.
معمولا وقتی مردم یک مادر را میبینند که برای شیر دادن به فرزندش به گوشهای میرود و سعی دارد به شکلی این کار را انجام دهد که احیانا بدنش در معرض دید نامحرمان قرار نگیرد، مردانی که در اطراف هستند به حرمت مادر بودن این زن، نگاه خود را از او برمیگیرند و او را آسوده میگذارند تا با آسایش به کار تغذیهی فرزند دلبندش برسد و نگران وضعیت پوشش خود نباشد.
این زن هم دقیقا همین کار را کرد و به گوشهای رفت تا بچهاش را شیر بدهد و ناگهان یک روحانی جوان که بعدا در ویدیوهایی در فضای مجازی مشخص شد که فرزند خانوادهی مؤمنی هم هست و گویا در سنین نوجوانی به توسط مادرش تشویق به حفظ آیات الهی شده و لذا وضعیت تربیتی خوبی از لحاظ دینی هم داشته، در گوشهی دیگری از درمانگاه کمین کرده و از این زن فیلم یا عکس میگیرد.
آیا این روحانی جوان، قصد غیر اخلاقی از گرفتن این فیلم داشته است؟ درست نمیتوان دانست ولی ظن و گمان در این مورد باقی است چون اگر قصد مخبری برای حجاببانان یا نهادهای مرتبط با امر به معروف را داشت قاعدتا سوژهی دیگری در جای دیگری مییافت و درگیر یک خانم میانسال که غرق در احوال بیماری خود یا نوزادش سرش به کار شیردادن بچهاش بوده و احیانا روسریاش از سرش افتاده نمیشد، کما اینکه در رسانهها از قول روحانیون قم زیاد شنیدهایم و دیدهایم که در قم، بیحجابی و بدحجابی به وفور دیده میشود و نیازی نیست که روحانی متعصب یا کنجکاو، به گوشهی یک درمانگاه برود و در حالی که احیانا هم خودش و هم این خانم، مشتریان این مرکز درمانی بوده و لابد درد و مرضی هم داشته و مشغول مداوای خودشان بودهاند، از این خانمی که برای لحظاتی که مشغول التفاتات عاطفی با فرزند دلبندش بوده و روسری از سرش افتاده، عکس بگیرد!
حالا این داستان عکس گرفتن و انگیزهی آن بماند برای پلیس و دادگاه و مراجع قانونی، ولی اینکه این کار روحانی جوان، چه تأثیری بر وضعیت روحانیون در جامعه دارد و چه تصویر منفی و زشتی از روحانیون در ذهن مردم ایجاد میکند، خیلی جای بحث دارد.
حالا ما هم نگوییم، خود روحانیون دیده و شنیدهاند که در سالهای گذشته و بخصوص در یکی دو سال اخیر، چقدر نگاه مردم به روحانیت تغییر کرده و چه قدر اعتقادات و باورهای عمومی نسبته به معارف دینی، تحت تأثیر برخی عملکردهای مردان و زنان روحانی، کمرنگ شده است.
در شمارهی گذشتهی خاتون شرق، مقالهی مفصلی در باره زوال اخلاق و دنیاگرایی روحانیت چاپ شد که محتوای آن همین معضل اجتماعی بود و در آن تأکید شده بود که مردم به اخلاق و روحانیون پاک نهاد، رویگردان از دنیا و امتعهی آن، مهربان با مردم و محرم اسرار خلق نیاز دارند و برای بهبود اخلاق عمومی، باید چنین روحانیونی در جامعه داشته باشیم.
حالا که وضعیت عمومی روحانیون به اینجا رسیده که حتی ائمه جمعه، خطبا و سخنرانان مراسم مذهبی هم اینجا و آنجا به زبان میآورند که مردم نسبت به روحانیون بدگمان و ظنین و بد بین هستند و معتقدند مشکلات کشور به خاطر نکردهکاری آنها است، کارهایی از این دست که این روحانی جوان انجام داد و یا کار دیگری که روز بعد از این در مترو توسط یک روحانی دیگر انجام شد یا در درمانگاه دیگری در جای دیگر، نشان میدهد که در، متأسفانه بر همان پاشنه میچرخد و خبری از تنبه این بزرگواران و تغییر مسیرشان به سمت صلاح و صواب نیست.
به نظر میرسد باید روحانیون عزیز که در اصل باید هادیان و راهنمایان گمراهان با زبان نرم و دل مهربان باشند با این جور عملکردها و کارهای نسنجیده و ناپخته که شأن آنها را تا حد یک مخبر کممایهی بهانهگیر و ستیزهجو تنزل میدهد به شرایط بدتری از این دچار خواهند شد و رفته رفته شاید به آن جملهای نزدیک شویم که در تلویزیون رسمی کشور در بارهی تیر برق و فاصلهی دو روحانی در دو طیف سیاسی کشور، گفته شد. امیدواریم روحانیون، عاقلانهتر عمل کنند و واقعا آن طور که شایستهی راهنما و هادی مهربان مردم بودن است رفتار داشته باشند تا امیدی به بهبودی اخلاق و رفتار عمومی مردم نیز بوجود آید.