ابوالفضل یغما – جانشین مدیر مسؤول خاتون شرق
هر سال عید که نزدیک میشود رسانههای مجازی، روزنامهها و خبرگزاریها، به دنبال مقالاتی میگردند که نوروز را با عقاید و دیدگاههای آنها مطابقت داده باشند و میخواهند با چاپ و بازنشر این مقالات، از این سنت ایرانی و بسیار دیرپا، به نفع ایدئولوژی و نگاه فکری خود استفاده کنند.
به عنوان مثال، دیدگاههای پانایرانیستی و وطنپرستانهی افراطی، نسب نوروز را به اوستا و زرتشت میرسانند و تلاش میکنند مباحث خیلی قدیمی را که سندهای دقیقی هم در تاریخ ندارد دوباره زنده کنند و خلاصهی مطلب اینکه بگویند این سنت ایرانی خالص است و اعراب یا مسلمانان و مسیحیان و ترکها و مغولها و غزها و اقوام ایرانی و غیر ایرانی در طول تاریخ، هیچ نسبتی با آن ندارند و نمیتوانند آن را به نفع خود تملک کنند و حتما حتما فقط مال ماست.
همین طور مسلمانان معتدل، بعضیهایشان با گذر از فرهنگ باستانی ایران و چسبیدن به موضوع ورود اسلام به ایران، دعای تحویل سال نو را که به عربی انشا شده ملاک قرار دهند و خلاصه اینکه این آیین را به اسلام وصل کنند و ایرانیت را در آن کلا منکر شوند.
مسلمانان افراطی هم که از هر چه سنت ایرانی و باستانی است بیزاری میجویند و سنتهایی مانند چهارشنبه سوری و عید نوروز و جشنهای تیرگان، مهرگان، سده و سایر مباحث فرهنگی ایران قدیم را بعضا کفرآمیز و حرام میشمارند و به آنها یا اعتنایی ندارند و یا به آنها خصومت میورزند.
این مقاله بر آن است که یک مقدار این دیدگاهها و مباحث سطحی و افراطی را تعدیل کند و در بارهی سنتها و اینکه چه جایگاه و وضعیتی در فرهنگ دارند و چه وجوه و جوانبی بر آنها حاکم است، اندکی روشنگری کند.
محض اطلاع دوستان خیلی وطنپرست افراطی که ورود اسلام به ایران یا حملهی اعراب به کشور در حدود ۱۵۰۰ سال قبل را عاملی برای نفرتپراکنی از اسلام و مسلمانان در ایران امروز تلقی میکنند عرض میکنیم که بر اساس برخی اسناد و شواهد تاریخی، آنچه امروز نوروز مینامند و جشن سال نو به مناسبت آن برگزار میشود مربوط به قبل از تاریخ باستانی ایران و پیش از آمدن آریاییها به ایران میباشد و مربوط به اقوام بدوی است که در این سرزمین زندگی میکردهاند و در آن روزگار، هنوز نه از زرتشت و اوستا خبری بوده نه از اعراب و مسلمین.
شاهد عقلی مطلب هم این است که نوروز یک سنت کشاورزی و گرامیداشت بهار است به این معنا که از زمانی که انسان به قول حراری، به دوران انقلاب کشاورزی رسید، فرا رسیدن بهار، رویش گیاهان، سبز شدن دشتها و کوهها و تولد دوباره در جهان طبیعت را گرامی داشت و این اختصاص به ایران هم ندارد و در همهی اقوام و ملل جهان، اسطورههای بسیار و خدایان مختلفی دارد.
اما به عقیدهی ما، دعوا بر سر این مسائل که فلان سنت و بهمان مناسبت، فقط و فقط مال یک گروه و عقیدهی خاص است، کار عاقلانهای نیست و بهتر است بپذیریم که نوروز، یک سنت ملی است که حدود ۵ هزار سال در کشور ما سابقه دارد و هر حکومت و دولتی که در طول تاریخ بلند ایران بزرگ، در نقطه یا نقاطی از کشور بر سر کار بوده، اعم از پادشاه و سلطان و پیامبر و مهاجم ترک و مغول و مسلمان و غیر آن، این سنت را گرامی داشته و همپای مردم در این مراسم و جشنها شرکت کرده و آن را با یک سری مراسم گاه جدید نیز همراه ساخته است.
این تعصب که نوروز متعلق به قوم یا دین خاصی بوده مثل این است که گروهی بخواهند امام حسین یا امام علی را تصاحب و تملک انحصاری کنند و بگویند مراسمات عزاداری یا جشن تولد آنها متعلق به یک گروه خاص است در حالی که همه ایرانیان از گذشتههای دور تا حالا همیشه، این مراسم را گرامی میداشتهاند و اکنون نیز سنتهای مربوط به آن را برگزار میکنند.
کما اینکه در مورد مثلا عاشورا یا عزای امام حسین هم این مطالب مطرح است در حالی که خیلی از مورخین معتقدند این مراسم با آیینها و یادبودهای ایرانی تعزیه سیاوش یا برخی قهرمانان دیگر مخلوط و ترکیب شده و خیلی حوادث و رویدادهای دیگر هم در این مراسم و ایام، تأثیرگذار بودهاند.
به هر حال، بحث کلی این مقاله آن است که سنتها داستان خیلی مفصلی دارند و به لحاظ علمی، باید مباحث گستردهای در بارهی آنها مطرح کرد تا واقعیات موضوع روشن شود و تأثیر و تأثر فرهنگی در طول تاریخ در این گونه آیینها مشخص گردد.
ولی فایدهی این کار فقط برای علما و مورخین و دانشمندان علوم انسانی یا پژوهشگران است و عموم مردم نه کاری به این کارها دارند نه وقعی به این امور میگذارند و آنچه برایشان مهم است این است که این سنتها در حال حاضر وجود دارند. اساسا فرایند ایجاد و تحول یک سنت، خیلی فراتر از یک سال و یک دهه و یک قرن است و گاه صدها سال طول می کشد که یک سنت شکل بگیرد، فربه شود، تأثیرات تاریخی بر آن مترتب گردد و تأثراتی هم از سایر رویدادها بر آن بار شود.
به هر حال، عجالتا نوروز یک سنت ایرانی است که برای همهی مردمی که در چهارچوب جغرافیایی ایران زمین بزرگ زندگی میکرده و میکنند (افغانستان، بخشی از پاکستان و هند، تاجیکستان، ازبکستان، ارمنستان، کشور آذربایجان، بخشهایی از عراق و بحرین و ممالک عربی و حتی ترکمنستان و ترکستان و قفقاز و …) مقدس و افتخارانگیز و دوستداشتنی است و جالبتر اینکه گروههای مهاجر ایرانی به هر کجای جهان که رفتهاند اعم از مهاجران ایرانی امریکا، اروپا، شرق دور و افریقا، همه و همه، فرهنگ گرامیداشت نوروز را با خود به آنجاها برده اند و در همان سرزمینها به عنوان یک نهاد فرهنگی اتحادانگیز و همسوکننده، آن را گرامی میدارند کما اینکه در مورد مثلا عاشورا نیز بسیاری از زنان و دخترانی که در نگاه افراطیون مذهبی، هیچ ربطی به اسلام ندارند در تاسوعا و عاشورای حسینی شرکت میکنند و خیلیهایشان در سوگ امام حسین به عنوان یک قهرمان ملی و دینی، اشک میریزند.
سنتها، رویدادهای فرهنگی تاریخی بالنده، گسترده، تحولآمیز و عمیقا اجتماعی هستند و علیرغم میل کسانی که چه امروز و چه در گذشته تلاش کردهاند که با توپ و تشر و جلوگیریهای فیزیکی، مردم را از گرامیداشت سنتهای ملی باز دارند همچنان مورد تکریم و ستایش مردم قرار دارند و در مقابل، کسانی که سعی کردهاند بدون توجه به روانشناسی اجتماعی و پایههای جامعهشناختی و فرهنگی یک سنت، بعضی رسوم و آیینهای موقتی و گذرا را به عنوان سنت در بین مردم جاری سازند نیز نتیجهای نگرفتهاند چون سنتها خارج از ارادهی حکومتها و در روان جمعی جامعه شکل میگیرند و در بطن فرهنگی ملتها پیش میروند و متحول میشوند و هیچگاه، حاکمان، متعصبان و افراطگران فرهنگی، نتوانستهاند بر این فرایند اجتماعی فرهنگی، تأثیر قابل توجهی بگذارند، از ارزش آنها بکاهند یا تحول عمیقی در آنها ایجاد کنند.