باید باور کنیم
باید باور کنیم
خاتون شرق - امروز همه ما در معرض اخبار هستیم.

سعید صفارائی
امروز همه ما در معرض اخبار هستیم.
وقتی باران می‌بارد می توانی با چتری سیاه خود را پنهان کنی اما هیچ قدرتی قادر به محافظت از ما دربرابر ابرهای آبستن امواج ماهواره‌ها و اینترنت نیست و دشمن (این واژه موهوم) به خوبی از قدرت این غول چراغ جادو آگاه است تا آنجا که طالبان این علمداران سیاه‌پوش خشم و خون و خشونت در میدان های کابل دست می‌برند، چهره زنان را غیرتمند‌تر از خدا می‌پوشانند و از رفتن به مکتب و دانشگاه منع می‌کنند و از ماهواره‌ها هم هیچ هراسی ندارند.
داعش فرزند ناخلفش که پا را از این هم فراتر گذاشت و برای ثبت و ضبط جنایاتش با کیفیت عالی از بهترین امکانات و منابع مادی و انسانی استفاده می‌کرد تا ایدئولوژی‌اش را در چشم دنیا فرو کند. از رسانه‌های آمریکا و اروپا و رسانه‌های فارسی از نوع خارج نشین هم نیاز نیست ذکری کنم و شاهد مثال بیاورم که چطور در غیاب رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران و خبرنگاران مستقل میدان‌داری می‌کنند و خبری را که خبرنگاران خودمان برای انتشارش باید از صد نوع فیلتر بگذرانند در کمتر از ساعتی پس از وقوع آن با انواع و اقسام تحلیل‌ها منتشر می‌کنند.
وجه مشترک همه این‌ها از طالبان و داعش گرفته تا گروه‌های مخالف و برانداز و سلطنت‌طلب و تجزیه‌طلب در آگاهی از و اعتقاد به قدرت رسانه برای اقناع افکار عمومی است.
مدتی قبل با پزشکی درباره علت پدیده مسمومیت‌های دانش‌آموزان صحبت می‌کردم و طبق توضیحات او عامل ویروسی در این حوادث نمی تواند دخیل باشد (به دلایلی که ذکر آنها در اینجا باعث طولانی شدن مطلب می‌‌شود) و با توجه به‌ علائمی که دانش‌آموزان حادثه‌دیده نشان می دهند احتمال عامل شیمیایی بسیار زیاد است.
او هم از اینکه پس از گذشت چند ماه هنوز علت این حوادث کشف نشده متعجب بود و جای شگفتی بیشتر آنکه نتایج آزمایش‌های به عمل آمده از دانش‌آموزان حادثه دیده هم منتشر نمی‌شود.
وقتی که راه بر بیان حقایق و واقعیت‌ها به هر دلیل و بهانه‌ای بسته شود راه شایعه‌ها و اظهارنظرهای غیرکارشناسی باز می‌شود و سودجویان از همین راه با گرم کردن بازار شایعه چنان قلب واقعیت می‌کنند که دیگر واقعیت خریداری نخواهد داشت.
در معرض همین شایعه‌ها و در غیاب حقیقت است که برخی می‌پندارند در جریان این حوادث مدیران مدرسه و اورژانس و نیروی انتظامی انگار همه از قبل خبر داشته‌اند که چه اتفاقی خواهد افتاد و شنیدن این قبیل اظهارنظرها برای خود من که در جریان مستقیم ۲مورد از این حوادث بودم شگفت‌آور بود و نکته تاسف‌بار اینکه حتی گفته‌های من به عنوان یک شاهد عینی و بی‌طرف درباره تلاش مدیران مدرسه و اورژانس و نیروی انتظامی در این حوادث با سد بزرگ بی‌اعتمادی مخاطب روبرو می‌شود زیرا همان زمانی که من تلاش می‌کردم اخبار دست اول این حوادث را منتشر کنم پیش از من رسانه‌ای فرسنگ‌ها دورتر در آن سوی آب‌ها با یک توئیت یا پست اینستاگرامی مدیرت افکار عمومی را با می‌گیرد و سر رسانه‌های داخلی بی‌کلاه می‌ماند و امروز به جایی رسیده‌ایم که کاستن از دیوار بی‌اعتمادی مخاطب هر روز مشکل تر از دیروز می‌شود.
باید باور کنیم در هر حادثه امنیتی کردن و بستن منافذ انتشار اخبار بهترین راه برای باورناپذیرتر کردن حقایقی است که بعدها خواهیم گفت چون دیگر خریداری ندارد.
باید باور کنیم ولی ظاهرا به این زودی‌ها باورمان نمی‌شود.