دوره پنجاه ساله سلطنت ناصرالدین شاه را باید دوره شکوفایی عکاسی در دوران قاجار یا ایران قرن نوزدهم میلادی دانست. او که خود اهل ذوق و هنر بود به عکاسی علاقمند گردید و بر توسعه این فعالیت در درون دربار همت گماشت. وی با تأسیس عکاسخانه کاخ گلستان و نیز تشویق و حمایت عکاسان، توانست تصاویر یا به عبارتی اسناد هنری و تاریخی گرانبهایی از ایران آن روز را ثبت نماید.
این روزها اما با وجود پیشرفت دوربینها و عکاسها و اثبات کاربردی بودن قابل توجه عکاسی در تمامی عرصه ها از جمله صنعت، اقتصاد، هنر، فرهنگ این هنر صنعت ارزشمند آنچنان که شایسته است حمایتی از سوی مردم و مسئولین دریافت نمی کند و فعالان این عرصه به انواع گوناگون در سایه بیمهری قرار گرفته اند.
در این شماره به گفت و گو با حمیدرضا هلالی عکاس نیشابوری پرداخته ابم تا به مسائل مبتلابه عکاسان در این روزها بپردازیم.
جناب هلالی تا کنون در چند نمایشگاه داخلی و خارجی شرکت داشتهاید؟
درود بر شما و ممنون از فرصتی که فراهم کردید، در پاسخ به سوالتان حدود ۱۲ سال است که عکاسی را به صورت حرفهای دنبال میکنم و طی این سه نمایشگاه انفرادی داشتهام و در حدود ۸۰ نمایشگاه جمعی در داخل ایران و در حدود ۶۰جشنواره بینالمللی موفق به کسب هشت مدال طلا، دوازده مدال نقره، پانزده مدال برنز و چندین دیپلم افتخار و روبان افتخار و تندیس شدهام.
اخیرا یکی از آثار شما درجشنواره دوسالانه بین المللی عکس هنر مینیمالیسم سال ۲۰۲۱ برگزیده شد. لطفا در این باره توضیح بدهید.
جشنواره بینالمللی عکس هنر مینیمالیسم به صورت ۲سالانه برگزار میشود و آثار برگزیده توسط هیات داوران در مجله این جشنواره که از مجلات قدیمی عکاسی در دنیا است به چاپ میرسد و هدف از این جشنواره پرداختن به آثار عکاسی مینیمالیسم یا کمینهگرا است.
این جشنواره در چند شاخه از جمله بخش آزاد مفهومی است که در این بخش عکاس باید با استفاده از کمترین عناصر موجود؛ مفهومی را به مخاطب انتقال دهد.
من در این جشنواره در این بخش با عکس جدایی شرکت کردم و این عکس را در کویر رضاآباد سبزوار گرفتم.
موضوع عکس درباره جدایی خانوادهها است و برای رساندن مفهومی که در ذهن داشتم از فضای کویر استفاده کردم زیرا به اعتقاد من فضای کویر یک فضای مینیمالیستی است در این فضا عناصر بصری کمتری وجود دارد اما صرفا استفاده از کویر نمیتواند به شما یک پیام خاص را منتقل کند و باید عناصر دیگری را به فضای کویر اضافه کنید تا مفهوم مورد نظر شما را کامل کند و من در این عکس با استفاده از یک زن و مرد و درختی خشکیده در وسط عکس سعی کردم ایده ذهنیام را منتقل کنم. در این عکس درخت نماد خانواده و بچههایی است که پس از جدایی پدر و مادر دیگر سرزندگی و شادابی ندارند و ضربه اصلی جدایی متوجه آنها میشود هرچند بدسرپرستی هم مشکلزا است و گاهی طلاق آخرین راه است و به همین خاطر باید سعی کنیم آگاهانه وارد این راه بشویم و بپذیریم با گفتوگو و تعامل و مشاوره میتوانیم اختلافات را حل کنیم و تا حد امکان از پدیده جدایی که تاثیر منفی روی بچهها دارد جلوگیری کنیم.
آیا به غیر از عکاسی در زمینه هنری دیگری هم فعالیت میکنید؟
قطعا کسانی که در یک رشته هنری فعالیت میکنند با سایر رشتههای هنری بیارتباط نیستند و سعی میکنند از سایر رشته های هنری هم الهام بگیرند اما من به صورت تخصصی رشته عکاسی را دنبال میکنم و در کنار عکاسی به تدریس هم میپردازم و به آن علاقه دارم تا بتوانم راهنمای کسانی باشم که به تازگی وارد این رشته شدهاند. سینما ادبیات و موسیقی هم از دلمشغولیهای دیگری است که خیلی به آنها علاقمند هستم.
درباره سبک آثارتان کمی توضیح بدهید.
امروز در هنر معاصر دیگر به عکاسی را با دیدگاه سابق دنبال نمیکنیم زیرا هنر عکاسی بیشتر به عنوان هنر بیانی در نظر گرفته می شود و سعی میکنیم این نحوه بیانمان در چارچوب ساختاری هنری قرار بگیرد تا بتواند ارتباط بهتری با مخاطب برقرار کند و تاثیرگذار باشد.
هنر معاصر با امکاناتی که در اختیارمان میگذارد ما را محدود نمیکند تا در آثارمان تنها از یک ژانر یا ساختار استفاده کنیم و این اجازه را با هنرمند میدهد تا از چندین ژانر و سبک و تکنیک در آثارشان استفاده کنند و به یک بیان عمیقتر برسند.
من سبک فتومونتاژ را بیشتر میپسندم زیرا این آزادی را به هنرمند میدهد که خلاقانهتر و نوگرایانهتر موضوعات را در آثارش به مخاطب منتقل کند و در جارچوبهای قدیمی گرفتار نشود. وقتی عکاسی را به عنوان عکاسی کاربردی و هنری از یکدیگر متمایز میکنیم باید بدانیم در عکاسی هنری محدویتهای عکاسی کاربردی و کلاسیک معنای خود را از دست میدهد زیرا تکنولوژی و امکانات توسعه یافته علاوه بر این اگر هنرمند بخواهد خودش را در قالب عکاسی کلاسیک محدود کند به بیان و نگاه جدید نمیرسد و حتی اگر هم برسد فرم و ساختار اثرش آنقدر شبیه آثار قدیمی میشود که آشنایی زدایی برای مخاطب اتفاق نمی افتد و مخاطب میل چندانی به اثر هنرمند پیدا نمیکند. عکسی که میخواهد نگاه و بیان متفاوتی را مستقل کند در عکاسی معاصر محکوم است به آشناییزدایی و خودش را از عکسهایی با نگاههای تکراری بتواند متمایز کند تا محصولی خاص را ارائه کند.
به نظر شما چه عواملی موجب موفقیت عکاس در انتقال مفاهیم مورد نظرش به مخاطب می شود؟
نگاهی در عکاسی وجود دارد که هنرمند اگر تنها بخواهد بازتاب یک موضوع را در عکسش منتقل کند این بازتاب میتواند حتی بدون تکنیک فتومونتاژ در همان ابتدا توسط دوربین عکاسی انجام شود به عنوان مثال یک عکاس از لنز تله هزار استفاده میکند و عکاس دیگری از لنز واید ۱۲ و در هر دو حالت آنچیزی که چشم ما میبیند با آنچیزی که به تصویر کشیده میشود دارای تفاوتهایی است.
معمولا چشم انسان مانند یک لنز ۵۰ است و لنزهای بالاتر و پایینتر از این باعث تغییر در عینیت معمولی ما میشود.
در تکنیک فتومونتاژ این تغییر عینیت با افزودن یکسری عناصر بصری اتفاق میافتد که به محتوای عکس، نشانهشناسی و خوانش عکس کمک میکند و امروز این تکنیک مورد استفاده عکاسان زیادی قرار گرفته اما بهتر است زمانی که سراغ این تکنیک یا هر تکنیک دیگری میرویم سعی کنیم استفاده از آن در جهت بهتر رساندن ایده ذهنی باشد. در واقع هر وسیله خوبی را به درستی استفاده کنیم به نتیجه مطلوب میرسیم در عیر این صورت به نتیجه توبی نخواهیم رسید.
من در عکسهایم از تکینیکهای مختلفی استفاده میکنم و اعتقاد دارم تا زمانی که این تکنیکها موجب افزایش کیفیت بصری، مفهومی و نشانهای عکس شود و مخاطب را بیشتر درگیر کند هیچ مانعی در استفاده از آنها وجود ندارد.
اینموضوع را هم نباید فراموش کنیم گاهی اوقات امکان رساندن برخی مفاهیم و ایدهها در دنیا واقعی وجود ندارد و در اینجا با تکنیک فتومونتاژ میتوانیم آثاری را خلق کنیم که در دنیای واقعی امکان ایجاد آن وجود ندارد و این یکی از ویژگیهای عکاسی معاصر است که این یکی از ویژگیهای عکاسی معاصر است.
زاویه نگاه شما در عکاسی بیشتر بر روی انسانها در موقعیتهای خاص متمرکز است آیا با این نظر موافقید؟
در تاریخ، جامعهشناسی، روانشناسی، پزشکی و اقتصاد و بسیاری از علوم دیگر انسان در کانون اصلی توجه قرار دارد زیرا ما درگیر ارتباطات انسانی هستیم و بسیاری از مسائل فرهنگی ما در خلال همین ارتباطات بوجود میآید و اصولا مسئله فرهنگ خارج از دنیای انسانی مورد توجه قرار نمیگیرد مگر در برخی از شاخههای علوم پزشکی یا بیولوژیکی یا روانشناسی که بر روی روابط بین حیوانات مطالعه میشود اما این مطالعات هم برای درک بهتر مسائل طبیعی و در راستای کمک به زندگی انسانها است.
در سایه ارتباطات انسانی, فرهنگ، تمدن و تاریخ شکل میگیرد و من هم از این قاعده مستثنی نبوده و تلاش میکنم درک خودم را از انسان بودن و چگونه انسان بودن با سایر انسانها با اشتراک بگذارم. گاهی اوقات این با اشتراک گذاری موفق و گاهی ناموفق است اما اگر بخواهیم انسان را در سیستم فعلی حذف کنیم به طور طبیعی چیزی برای برقراری ارتباط باقی نمیماند.
حتی زمانی که یک منظره را به صورت لنداسکیپ عکاسی میکنیم به طور ناخودآگاه متوجه این مسئله هستیم که این عکس را برای نشان دادن به چند انسان دیگر میگیریم تا حسی را که خودمان ازاین آن منظره داریم به آنان منتقل کنیم.
در اصل هنر، بدون انسان امکانپذیر نیست و امروز هم که با پدیدههای جدیدی مانند هوش مصنوعی در تولیدات هنری روبرو هستیم که اتفاقا آثار انر خوبی هم تولید میکنند که تمایزشان از آثار هنری خلق شده توسط انسان بسیار مشکل است اما در حال حاضر هنوز چیزی به عنوان درک مصنوعی در علوم رایانهای نداریم. هرچند انسان موفق شده که هوش مصنوعی را بیافریند اما پدیده ای به عنوان درک مصنوعی وجود ندارد و صرفا در اختیار شخص انسان است البته امکان دارد در آینده با پدیده درک مصنوعی هم مواجه بشویم ولی در حال حاضر چنین چیزی وجود ندارد و هر چیزی که در حال حاضر در دنیای دیجیتال و حقیقی تولید میگردد صرفا با مخاطب انسانی درگیر میشود البته امیدوارم این شرایط باقی بماند و ما هیچ زمانی به درک مصنوعی نرسیم زیرا پدیده ورک صرفا مخصوص انسان است و حتی الگوریتمها نتوانسته اند پدیده درک را در انسان مشابهسازی و بازسازی کنند بنابراین حتی اگر تولید هنر به سمت هوش مصنوعی برود درک آن در انحصار انسان است و طبیعتا هرآنچه تولید میشود برای مخاطب انسانی تولید میشود و به همین خاطر باید انسان، دغدغههای انسانی، شرایط زندگی و بسیاری مسائل دیگری که بر انسان تاثیر میگذارد را در نظر گرفت و آن را بوسیله مدیومهای مختلفی که در زمینه هنر وجود دارد بررسی و عرضه کرد و مورد قضاوت دیگران قرار داد.
آثار و دیدگاههای کدام عکاسان بر شما بیشترین تاثیر را داشته است؟
در عکاسی سعی کردهام آثار عکاسان بسیاری را ببینم اما همواره سعی کردهام نگاه شخصی خودم را دنبال کنم. عکاسان ایرانی و غیر ایرانی بسیاری هستند که آثار بسیار خوبی دارند و جهت پرهیز از نام به صورت کلی اشاره کردم.
اگر مجبور بودید فقط یک لنز برای عکاسی انتخاب کنید کدام لنز را انتخاب میکردید؟
اگر مجبور باشم فقط یک لنز را انتخاب کنم قطعا همان لنز ۵۰را انتخاب خواهم کرد زیرا از لحاظ ساختاری به چشم انسان از لحاظ میدان دید، عمق و فوکوس نزدیکتر است.
مهمترین چالشی که تاکنون در عکاسی با آنمواجه بودهاید چه بوده؟
چالشهای فراروی هنر بسیار زیاد و متنوع است و در عکاسی هم به عنوان یک هنر این چالشها وجود دارد و نمیشود تنها روی یک چالش متمرکز شد اما هنرمندان خوبی داریم که در مقابله با همین چالشها آثار خوبی خلق میکنند و بخش فرهنگی و تمدنی ایرانزمین را حفظ میکنند.
کدام یک از آثارتان را بیشتر دوست دارید و فکر میکنید ببشتر از سایر آثارتان نشاندهنده تفکر و دیدگاه شما است؟
سوال سختی برای یک هنرمند است . هنرمند تنها خودش انتخاب نمیکند چون در انزوا زندگی نمی کند بلکه در تعامل و تضارب با مخاطب قرار میگیرد و نمیتواند مخاطب را در نظر نگیرد و به تنها در گوشه خلوتی به کار خودمان بپردازد. اثر هنری زمانی معنا پیدا میکند که با مخاطب ارتباط پیدا کند اصولا هنر با وجود این که به ذات تعریف خاصی ندارد اما یکی از کارکردهایش برقراری ارتباط بین افراد و نقش پذیری و تاثیر در فرهنگ جامعه خود است.
هنر مدیومی است که زمینه ارتباط را فراهم میکند و تفاوتش با سایر وسایل ارتباطی در زیباتر کردن، تمثیلی و استعارهای ساختن پیامی است که میخواهد منتقل کند وگرنه میشود همه ایده های نهفته در یک اثر هنری را کشف کنید و با زبان کلامی و نوشتاری نقل کنید.
اما زمانی که صدها نقد درباره یک اثر هنری بخوانیم و حتی یک پیشزمینه ذهنی هم از آن اثر هنری داشته باشد با این حال در مواجهه با امان اثر هنری به صورت حضوری لذت و تاثیر عمیق تری دریافت میکنید و این کارکرد هنر است که در طی سالیان طولانی با وجود تغییرات فراوان تاثیر خودش را حفظ کرده الیته تعریف هنر معاصر با کلاسیک تفاوتهای زیادی پیدا کرده که در اینمجال اندک نمیگنجد اما امروز دنیای هنر بسیار گسترده شده و تلاش دارد خود را از تعاریف و کارکردهای کلاسیک رها کند و جنبه آزادی بیشتری را برای بیان خود پیدا کند تا بتواند تازگی و طراوت و زیبایی را در فرم و ارتباطش با مخاطب برقرار سازد.
درباره برنامهها و پروژههای آیندهتان توضیح بدهید.
در حال حاضر در حال نوشتن یک کتاب در مورد عکاسی هستم و یک مجموعه عکس منظره هم با رویکردی متفاوت در دست تهیه دارم و امیدوارم در یکسال آینده بتوانم چهارمین نمایشگاه انفرادیام را برگزار کنم. ۲ فیلمنامه کوتاه انیمیشن هم نوشتهام که امیدوارم به زودی به صورت فیلم کوتاه بتوانم ارائه کنم.