نظام ارزشی قابل دفاع هر سرزمین، بسته به فراز و فرودها و مناسبتهای اقلیمی و عقیدتی، در لحظات ِخاص ِتاریخی، نمود بیشتری را از لایههای ِپنهان، ولی اثرگذار هر جامعه به نمایش میگذارد. در این میان مبحث انتخابات بهعنوان یک اتفاق خاص، در جامعه ایرانی-اسلامی بسیار ارزشمند است. رویه و روش ِفرهنگ ِهر سرزمین به دست ادیبان، نویسندگان و شعرای آن سرزمین رقمزده میشود. ادبیات، صدای درونی مردم ِهر سرزمین است. صدایی که توسط آن میتوان گوشهای دوستان و دشمنان را از حقایق خاص، پر و خالی نمود. احتمالاً نداشتن ِسواد سیاسی در بین فعالین فرهنگی و شعرا موجب شده نوعی فاصلهگیری غیر فاضلانه را مابین این عزیزان شاهد باشیم.
اندیشمندان و نویسندگان و شعرا از بخش و بدنه ی ِحساس هر سرزمین محسوب میشوند و در این راستا و بهواسطهی جغرافیای ِذهنی و زبانی و لحاظ نمودن ِشاخصههای اصیل و ادبی هر سرزمین، لازم است با دقت نظر بیشتر و نکتهبینی، وارد بستر و فضای اثرگذار فعالیتهای اجتماعی و سیاسی شوند و با ورود به چنین صحنهها اخلاق اجتماعی را در حوزههای چالشبرانگیز هر جامعه گسترش دهند. مشارکت در تصمیمگیریها و اثرگذاریهای عمومی و خصوصی سهم ِاتاق ِفکر هر جامعه است که شامل نویسندگان و فرهیختگان قلمبهدست میشود.
در تمامی مرزهای ذهنی و زبانی، میزان دانش رسانهای و سیاسی و نبود آن، حساسیت بسیاری را برمیانگیزاند. واقعیتهایی که موجب میشود تصمیمگیریها، ذیل تصاویر خاص بازخورد فراجناحی داشته باشد. رهایی از تسلسل و ملال هستی، از نگاه و نظر ادبا و نویسندگان، یک راهکار ویژه است که همه جوامع به آن نیازمند میباشند و با مشارکت هدفمند و پویا نگهداشتن بدنه متفکر هر سرزمین، با بازخوانی آثار و تألیفات میتوان در سمتوسو و سنجش و جایگاه آن اثربخش ایجاد نمود. همانگونه که عرض شد نبود نگاه عمیق و نداشتن سواد سیاسی موجب شده است تا اکثر نویسندگان و شعرا بهواسطه هراس از قرار گرفتن در حاشیه، یک نوع بیتفاوتی خاص از خود بروز دهند.
بیتفاوتی یا شاید مشارکت ننمودن موجب میشود بینش سیاسی و اطلاعات اجتماعی یک سرزمین توسط رسانه های بیگانه و غیرمجاز مسموم گردد و ذهنها را مشغول فرایندهای غیر حقیقی نماید.
نیشابور با توجه به اینکه از هویتی خاص برخوردار است و در سرزمینی خاص واقعشده و خاستگاه تاریخی خاصی را در خود نهان دارد بیشتر از سایر شهرها و شهرستانهای ایران نیازمند مشارکت همگانی متفکرین آن و هنرمندان در همه دوران تاریخی تحلیلی است. اینکه یک نویسنده یا یک شاعر خود را باواسطه اینکه نمیخواهد دچار حواشی ناخواسته شود از عرصههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دورنگه دارد خسارتهای جبرانناپذیری را به بدنه فرهنگ و ادب هر شهر و جامعه وارد میسازد.
ارائه شعر و داستان و فیلم و مقاله و سخنرانی یا هر آن چیز که جامعهی با زبان آن میتواند موازنه پیدا کند یک راهکار است. با اینحال زبان تند نقد اهالی فرهنگ و هنر در کنار تعاملها و رویکردهای سیاسی اجتماعی ِفعالین اجتماعی و فعالین عرصه ادب و هنر است که میتواند درنهایت اتفاق خوشایندی را رقم بزند و ما با یک تصویر جهانی، تصمیمی بزرگ برای قابلیتهای شهر خاصی چون نیشابور بگیریم. مشخص و معین است که معدل رفتاری و گفتاری سیاستمداران و هنرمندان هر سرزمین میتواند جامعه را به توانمندی برساند؛ و این کار با پرورش روشنفکران برجسته در کنار ادبای زبده مقدور میشود.
چالشهای روشنفکری در محدود شدن و فاصلهگیری از نقش خود بهعنوان سازندههای جریان روشنفکری و با قرار گرفتن در حواشی بیشتر حاشیهسازی میکند.
خاموش ماندن یا نظر ندادن دقیقاً تأکید مینماید که این بزرگواران متأسفانه درباره مباحث فرهنگی سیاسی از کمترین مقدار اطلاعات ممکن برخوردارند.
دانستن درباره حداقلهای ِحوزههای انتخاباتی و بیدار نمودن ذهن و زبان جامعهی و قلمزدن درباره شخصیتهای سیاسی اجتماعی در آینه شعرا و نویسندگان، میتواند میزان سنجش خاصی را به مردم بدهد. به نظر دراینباره با توجه به عملکرد فعالین حوزه ادبیات و فرهنگ در خراسان بزرگ به شکل خاص و خراسان رضوی بهنوعی و تأکید بر شهرستان نیشابور دراینباره سکوت عجیبی در میان اهالی ادب و فرهنگ حاکم است که یا بهنوعی درصدد آن هستند که صاحبان کرسیهای سیاسی، دست به دامن آنها بشوند یا این که خود را در جایگاهی چنان رفیع میپندارند که با ورود به بحث سیاسی، حاشیههای ناخواسته وارد زندگی ادبی و حرفهای آنها میشود و بهنوعی قرار است برای شان بد بشود. به نظر حتی مطرح نمودن چنین سؤالها و منتظر پاسخ نشستن توسط ادبا و فرهیختگان میتواند گام مؤثر و محکمی باشد در راه اعتلای جغرافیای فرهنگی این مرز و بوم.
بههرحال در دوران اخیر و در سالهای گذشته، آنچه به گوش میرسد و به چشم میآید؛ خبر از آن دارد که بیاطلاعی در مورد رخدادهای اجتماعی در کنار مطالعه نکردن و بیسوادی و نداشتن سواد رسانه ای – اجتماعی، موجب شده گریختگان ادب و فرهنگ بهنوعی از جریانهای اثرگذار سیاسی-اجتماعی فاصلههای خودخواسته بگیرد. در سالهای اخیر در نیشابور ذیل اتفاقهای فرهنگی از شهر خواندگی و خواهرخواندگی و برادرخواندگی بین نیشابور و کاشان، شاهرود، بسطام و بدخشان و حضور نمایندگانی از این شهرها در نیشابور و بهنوعی رفتارهای بازدارنده از نوعی که شخصیت محوری را بهجای شهر محوری انتخاب مینمایند؛ موجب گردیده که چنین اتفاقهایی در حد و حدود برگزاری سالانه عطار و خیام، به شکل پیشفرض باقی بماند و اجرایی نشود. همینکه در حدود چهار سال گذشته ۳ بار شاهد برگزاری نخستین یادمان کمالالملک بودهایم و یا این که محلی را به خانه هنرمندان اختصاص دادند و درنهایت ذیل یک نمایشگاه در پایتخت و گلایههایی در باب هزینههای بیمورد به پایان رسید، نشان محکمی از وجود چنین بحرانی است که لازم است توسط اهالی ادب و فرهنگ موردبازنگری قرار بگیرد.
شخصیت محوری بهجای شهر محوری، در شهرستان نیشابور اجازه نمیدهد تا عرصه انجام فعالیتهای اثرگذار فراهم شود. همچنین بازدارندگیهای برخی از پیشکسوتان برای معاصرین و آیندهنگری ننمودن توسط برخی اشخاص دراینباره را نمیتوان فراموش نمود.
بااینهمه لازم است بهنوعی با تصمیمگیریهای درست، جلوی اینگونه رفتارهای عجولانه را گرفت.
در پایان لازم است عنوان کرد ایجاد دبیرخانه جمعی و جلوگیری از رفتارهای فردی و استفاده از تجربیات پیشینیان و بهکارگیری نیروی جوان، اولین گام مؤثر در انجام تغییر فضای راکد ادب و فرهنگ و هنر شهرستان نیشابور است که میتوان به بهانه ایام انتخابات، بیشتر به آن پرداخت و برای آن تصمیمگیریهای اثرگذاری ارائه نمود.
محافل ادبی شاعران نیشابور ذیل کارگاههای خانگی و سخنگو بودن یکطرفه پیشکسوتان و بزرگان و مشارکت ندادن جوانها مهمترین و یا شاید اصلیترین بازدارنده در حوزه ادب و فرهنگ نیشابور است.
- نویسنده : مسعود اصغرنژادبلوچی
- منبع خبر : خاتون شرق
ابوالفضل حسینی مقدم
تاریخ : 31 - فروردین - 1399
متن جالبی بود مدتهاست از فضای ادبی نیشابور فاصله گرفتم ولی انگار تغییری نکرده