مسعوداصغرنژادبلوچی
رویکردهای فرهنگی در جامعه های رو به توسعه به شکل ثابت پایدار پایدار نمیماند مگر اینکه بانیان آن، صادقانه به رفتارهای منظم پایبند باشند تا بتوان بر اساس برنامهریزیهای درازمدت دست به تولید محتوا و ارائه در آن جوامع زد. در سالهای نهچندان دور در خاطره شهروندی و شاعرانه مردم نیشابور و اتفاقهایی همچون بزرگداشت روز ملی عطار، روز ملی خیام، بزرگداشت فضل بن شاذان، گرامی داشت یغمای خشتمال و یادمان کمالالملک و هزاران هزار ستاره پرنور و فروغ آسمان فرهنگی نیشابور به شکل رفع تکلیف و باری به هر جهت البته با سطح نسبتاً قابلقبول شکل بسته و رخ داده وانجام پذیرفته است و این موجب گردیده است تا مردم سطح توقعشان از مسئولین فراتر از نیازهای متداول شهرستانها برود. منتها رفتاری متضاد و عمکردهایی که در آن ها شاهد تداخل آرا و تحمل نکردن تجربه های دیگرا بسیار مشهود است، نظر مردم و مخاطبان عرصه های فرهنگی را دچار آسیب کرده است.
عملکردهایی که در سطوح مختلف از نوع شورایی تا اجرایی و اداری و شهرداری و دانشگاهی موجب شده مردم و مخاطب اعتماد خود را در برابر مجریان برنامه های فرهنگی از دست بدهند و بهنوعی خاطره بازی و خاطره سازی دلخوش کنند.
روز ملی عطار برای اعلام برنامه لایو اینستاگرامی به محل آرامگاه عطار رفتم و در حال توضیحات مختصر برای برنامه بودم که نوجوان موتورسواری که در حال تکچرخ زدن بود به زمین خورد و با دست و پای شکسته و تماس اطرافیان و حضور به موقع افسر نیروی انتظامی به بیمارستان منتقل شد. و امید است که سلامتی اش را به دست آورده باشد. هر چند دست اش پانسمان داشت و معلوم بود که تازگی ها دچار آسیب دیده گی شده است.
این که در اطراف مقبره و آرامگاه عطار مردم اعم از جوان و پیر یا در حال باد زدن سیخ کباب است یا تک چرخ زدن با موتور نشان از چه می تواند داشته باشد؟
یعنی این که در رابطه با مباحث فرهنگی در هیچ سطحی موفق به تولید کالای فرهنگی نشدهایم. در اطراف آرامگاه سالهاست اسبسوارها و کالسکهرانها امرار معاش می کنند و دست فروشان بلال و لبو… و اگر که درخواستی من باب ایجاد یک کارگاه کتابخوانی یا جمع خوانی هم بشود یا پیشکسوتان مدعی که از روی کتب و شروح خوانده اند میدانداری نموده و در یک سکوت سنگین به خوانش آثار عطار و خیام میپردازند یا اینکه با اخم و عصبیت چنانکه انگار اینهمه سال خوانش آثار عرفانی هیچ تأثیری بر آنها نداشته نگرشی سخت و تلخ به جوانها دارند.و این یعنی علاوه بر اینکه نتوانستهاند پل ارتباطی نسلها باشند خود بهعنوان ویران گران پلهای ارتباط بین نسلها پیشقدم هستند. جالبتر اینکه در مواجه با علاقهمندان کمتجربه به آثار زبان و ادبیات فارسی همیشه یک نوع پیشآزمون در ذهن پیشکسوتها میگذرد.
اینها یعنی که نسلها قبل و بعد نتوانستند هیچکدام از مفاخر ادبی و فرهنگی و دینی و فلسفیمان را بهدرستی معرفی نمایند.
در فضای معنوی امامزاده محروق جز دورهمی های خانوادهها برای کباب و تخمه و هندوانه هیچ کالای فرهنگی دیگری مهیا نشده است.
این یعنی مسئولین و فرهنگسازان و مردم نتوانستند به توافق منظمی در راستای اجرای برنامههای فرهنگی دست پیدا کنند و همچنین نتوانستند در حفظ و اشاعه آن گامی بردارند.
از یک سال پیش و با شیوع ویروس کوئید۱۹ بهانهی بیستی دست همه افتاد و آن هم اجرایی نشدن در فضاهای حقیقی و انتقال برنامهها به فضاهای مجازی است.
روز ملی عطار در بازوی پژوهش و خوانش و نکوداشت در سال ۱۴۰۰ بهنوعی برگزار شد که انگار هیچ هزینه و بودجهای به آن اختصاص ندادهاند.
و مراسمهای فرهنگی در سطح شهرستان نیز با کمترین اطلاعرسانی و چراغ خاموش برگزار شد تا حدی که خبرنگاران روزنامهها نیز نتوانستند بیشتر از دو خط و آنهم گرامی داشت روز ملی عطار کار خبری انجام بدهند.
بهراستی چرا اینگونه شد…یا اینگونه شدهایم…از کی اینهمه نسبت به موارد فرهنگی ایران بزرگ و اسلامی بیتفاوت شدیم؟
در روز ملی عطار ۱۴۰۰ در بازخوردهای آموزشوپرورشی، آموزش عالی، شهرداری، سیمای شهری و هزاران هزار بازوی فعال فرهنگی مهمترین نکته این بد که هرکدام به شکل جزیره و مجزا و بدون مشورت با یکدیگر دست به انجام این کار زدند.
اولین پرسش دراینباره این خواهد بود که چه چیز مانع میشود تا جسارت در کنار شجاعت تبدیل به مهارت شود؟ مهارتی که بتوان بهواسطه آن از تجربیات گذشتگان و اجراکنندگان پیشین بهره جست و برنامه کاملتر و مردمیتر و فرهنگیتر اجرا کرد.
نکته دومی که اینجا رخداد آن است که سرانه فرهنگی هر شهرستان در ذیل اتفاقهای فرهنگی معین و مشخص است و با توجه به ویروس کرونا و محدودیتهای اجرایی بهراستی هزینهها و هزینه کردها در کدام محل و در کدام مراسم و برنامه صرف شده است یا لااقل سرمایهگذاری میشود؟
سالهاست قرار است میدان مشاهیر به بدنه باغ زیبا و بینظیر عطار وصل بشود و مجموعه باغ بزرگ نیشابور شکل بگیرد.
عطار، خیام، فضل بن شاذان، یغما، کمالالملک، مشکاتیان، گرایلی، پهلوان شورورزی و شیدا سرمایههای فرهنگی این مرز و بوم هستند و لازم است در رابطه با آن ها به شکل اساسی کار کرد و تولید محتوا نمود.
این ها در کنار ستارگان دیگر و پیشکسوتان و هنرمندان و پژوهشگران پیر و جوان بازوی اساسی و اصالت بخش این شهرستان هستند.
به راستی با خود صادقانه خلوت نماییم کدام یک از ما آن گونه که شایسته و بایسته است در این راه گام برداشتهایم؟
دغدغهها و درد دلهایمان را با که باید درمیان بگذاریم؟
در پایان سریال گاندو۱ اشاره شد که ما جوان ها با امید و انگیزه ایم و قصد داریم مثل ذهن ها و قلب های بزرگانمان …همان گونه که در سال های انقلاب تلاش کردند کار و خدمت رسانی کنیم.
بنده و امثال بنده در حد وسع خود تلاش کرده ای و این یادداشت هم در راستای همان تلاش هاست.
ما می خواهیم در تمام طول عمر خدمتگزار این کشور و فرهنگ های ارزشی و اصیل و اسلامی و ایرانی آن باشیم.
اما لازم است اشاره شود برخی کارها از فعالیت های فردی خارج شده و لازم است تا در بازوی اجتماعی و فرهنگی و مردمی با حمایتهای هر چند کوچک اما گسترده از لحاظ اعتباری و اعتقادی به شکل کلان و منظم و فراگیر و هرساله صورت بپذیرد تا جوان ما تک چرخ و پیر ما کباب باد نزند.
روز ملی عطار این عارف بزرگ را نباید اینگونه سرسری و کوتاه و ساده برگزار کرد.