نویسنده: مهرداد پارسا
پیام رییس اداره میراث فرهنگی نیشابور
بسمهتعالی
با سلام و احترام
در خصوص طرح موضوع ثبت جهانی چهارتاقی موسوم به خانه دیو به عنوان جایگاه آتشکده برزینمهر که توسط دوست و همکار عزیزم آقای محمد عبداللهزاده، مدیر میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان داورزن، در پست اینستاگرامی ایشان مطرح نمودهاند به استحضار همشهریان عزیزم میرسانم:
موضوع انتساب این محل به عنوان محل آتشکده برزینمهر، برای اولین بار در سال ۱۳۵۷ توسط آقای حسن قرهخانی باستانشناس و سرپرست هیات بررسی و شناسایی آثار تاریخی سبزوار، مطرح و بر اساس همین نظریه ثبت ملی این اثر در سال ۱۳۷۹ توسط میراث فرهنگی استان پیشنهاد شد.
در سال ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ کاوشهای باستانشناسی ایران و لهستان در این محل آغاز و تا سه فصل ادامه یافت.
در فرضیه اولیه طرح کاوش، انتساب این اثر به عنوان محل آتشکده برزینمهر مطرح شده بود.
پس از انجام سه فصل کاوش باستانشناسی، بدون رسیدن به هیچ گونه مستندات علمی و باستانشناسی، انتساب این محل به عنوان جایگاه آتشکده آذر برزینمهر مورد تایید قرار نگرفت و لذا در مقاله مشترکی که توسط خانم دکتر کائیم سرپرست محترم هیات باستانشناسی لهستان و آقای دکتر محمود بختیاری شهری به عنوان سرپرست ایرانی هیات مشترک کاوش در سال ۱۳۹۰ و پس از اتمام مراحل فصل سوم کاوش منتشر شد انتساب این محل به عنوان آتشکده آذر برزینمهر به طور کلی رد شده است.
لازم به ذکر است تاکنون هیچگونه پیشنهاد و درخواست رسمی برای ثبت جهانی این مکان به اداره کل میراث فرهنگی خراسان رضوی ارسال نشده است و چنانچه این تقاضا هم در آینده مطرح گردد به دلیل فقدان مستندات علمی و باستانشناسی قطعا در شورای ثبت استان تایید نخواهد شد.
اینجانب ضمن احترام به نظرات و عقاید همکار عزیزم در شهرستان داورزن، امید دارم در آینده نزدیک، اقدامات پژوهشی و مطالعاتی مکانیابی دقیق محل آتشکده آذر برزین مهر توسط کارشناسان خبره میراث فرهنگی انجام گردد.
با احترام مجدد
اعتمادی، کارشناس باستانشناسی و رئیس اداره میراث فرهنگی و صنایع دستی نیشابور
آسمان، بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار، به نام من دیوانه زدند
جنگ هفتاد و دو ملت، همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند
«حافظ»
انتشار پیام پاسخگونه رئیس اداره میراث فرهنگی نیشابور در یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۹، نگارنده را بر آن داشت در زمینه یکی از شایانترین شناسههای تاریخ و فرهنگ باستانی خراسان بزرگ، نوشتار پیش روی را به رشته نگارش درآورد. در این مایه؛ آنچه بیش از هر چیز، شایان توجه به نظر میرسد برخی کوششهای مداوم برای انتساب بقایای یک چهارتاقی سنگی کوچک در منتهیالیه غرب استان خراسان رضوی به نیایشگاه بزرگ کشاورزان ایران باستان است که هر از گاهی؛ پژوهشگران و علاقمندان به میراث فرهنگی ایران و خراسان را در جهت جلوگیری از تحریف تاریخ و تنزل ارج و اعتبار میراث مشترک به واکنش وامیدارد چنانکه نمونه آن در پیام ریاست اداره میراث فرهنگی نیشابور از پیش نگاهتان گذشت.
اما این میراث مشترک دارای جایگاه شایان تاریخی چیست و چرا چنین به عرصه رقابت تبدیل شده است؟ که البته دور از انتظار نیست اما داعیه بزرگ را پشتوانهای بزرگ بایسته است. «بُرزینمِهر» به عنوان یکی از سه نیایشگاه بزرگ ایران باستان، نامی آشنا برای قاطبه تاریخدانان، خاورشناسان و ایرانشناسان است. چنانکه در پیام بالا آمده است از سال ۱۳۵۷ تا به امروز؛ فرصتهای بسیاری برای تحقق انتساب چهارتاقی خانه دیو به آذر برزینمهر داده شد اما روند تحولات نشان میدهد که دیگر جایی برای تکرار مکرر کوششهای بیثمر باقی نمانده و این روزها نه تنها واکنش مدیران میراث فرهنگی خراسان را برانگیخته، بلکه مدعیان را در معرض چالشی بزرگ قرار داده است؛ چالشی برای انتخاب بر سر یک دوراهی ناگزیر: «رفتار حرفهای و مشارکت در یک راستیآزمایی علمی» یا «پذیرفتن مسولیت وهن میراث فرهنگی خراسان.»
این نوشتار سعی دارد در پرداختی خلاصهوار و به دور از هر گونه جانبداری؛ ابعاد و لایههای پنهان و پیدای مبحث یادشده را در معرض نگاه خوانندگان حقیقتجوی قرار دهد. باشد تا با جلوگیری از تحریف تاریخ و تنزل جایگاه پیشداشتههای فرهنگی، میراثدارانی شایسته و امانتدارانی شایسته برای فرزندان سرزمینهان در نسلهای آینده باشیم.
جغرافیای بُرزینمِهر
آذرِ بُرزینمِهر؛ ātur burzēn-mitrدر زبان پارسی میانه؛ به معنی آتشِ مهرِ بلندپایگاه یکی از سه نیایشگاه بزرگ و اصلی ایران باستان است که به کشاورزان ایرانزمین اختصاص داشته و دو آتشکده دیگر: «آذرگشنسپ» و «آذر فرنبغ» ویژه دو طبقه عمده دیگر جامعه ایران آن دوران، یعنی رزمیان و روحانیان، بودهاند.
بنا به نوشتارهای ایرانی از جمله «بندهش» و «گزیدههای زادسپرم»؛ برزینمهر، ابتدا در نزدیکی «دریاچه سووَر» (احتمالاً چشمهسبز کنونی) بر سر کوه توس (بینالود کنونی) در ابرشهربوم (نام باستانی نیشابور) قرار داشت تا اینکه گشتاسب، فرمانروای کیانی به زرتشت پیامبر گروید و آتش بُرزینمِهر را در کوه «رِیوَند» خراسان جای داد. به گواه منابع جغرافیایی و تاریخی کهن «رِیوَند» (Reyvand)، ناحیهای پیوسته به شهر نیشابور است که گسترهای از جنوب غرب دشت نیشابور کنونی تا شمال غرب این دشت کهن را در بر میگیرد که در میانه نیشابور-توس-بُشت (کاشمر کنونی) قرار دارد. از منابع چنین میتوان دریافت که مرزهای رِیوَند از شمال تا جنوب، به خبوشان (قوچان)، ارغیان و (شاید) اسفراین، (احتمالاً) جوین، بیهق و بشت میپیوسته و به طور خاص، قریه «سنجریدر» (سنگکلیدر کنونی؛ در حدود ۵۲ کیلومتری غرب نیشابور و ۴۸ کیلومتری شرق سبزوار) در مرز رِیوند نیشابور با بیهق (شهرستانهای سبزوار و داورزن کنونی) واقع بوده است.
جالب اینجاست که نقاط و عوارض جغرافیایی با نامهایی همچون روستای رْیوند (با سکون «ر»)، کوه رْیوند و … در غرب شهر سبزوار، که فرسنگها از مرز رِیوَند کهن فاصله دارند؛ همگی ساخته و پرداخته قرن اخیر است و هیچ ارتباطی با پیشینه تاریخی و فرهنگی مستند ناحیه رِیوَند نیشابور (Reyvand) ندارد چنانکه نام « رْیوند» (Rivand) بر روستایی در ۲۰ کیلومتری غرب سبزوار و ۴۰ کیلومتری شرق داورزن، تحریفشده نام قدیمی «رْیوَد» (Rivad)است که در دوره قاجاریه و پیش از آن نام بومی و رسمی این روستا (یعنی «قریه ریود» مذکور در «تاریخ بیهق») بوده است.
افزون بر این دانشمندان، ایرانشناسان و پژوهشگران برجسته از جمله ابراهیم پورداود، مری بویس، ژاک دوشنگیمن، آرتور کریستنسن، جی. هوفمان، سی. برونر، چارلز ویکتور لانگلوا، جان راسل هینلز، احمد تفضلی، پرویز رجبی، بهرام فرهوشی، محمدتقی راشد محصل، مهرداد بهار، فریدون جنیدی، جهانگیر اوشیدری، جلالالدین کزازی، خسرو قلیزاده، جمشید چوکسی، جلیل دوستخواه، حمیده بحرانیان، رستم شهزادی، رقیه بهزادی و … در آثارشان به جایگاه آذرِ بُرزینمهر در کوه رِیوند نیشابور تصریح نمودهاند. بنابراین؛ برزینمهر از آثار شاخص میراث معنوی فرهنگ ایران باستان است که هویت آن با جغرافیای تاریخی و فرهنگی نیشابور خراسان پیوندی ناگسستنی دارد و پیام اداره میراث فرهنگی نیشابور را باید اشارهای مسئولانه به همین جایگاه تاریخی و فرهنگی تفسیر و تبیین نمود.
بُرزینمِهرِ خاموش؛ اما فراموش نه …
بُرزینمِهر همچون تقریبا همه آتشکدههای ایران باستان، قرنهاست که به دنیای خاموشی فرورفته است اما به فراموشی نه … . اینکه آخرین روشنای آتشگاه کشاورزان ایران در چه زمانی کمرنگ و تاریک گردیده بر هیچ کس روشن نیست اما میدانیم رستاک ریوند نیشابور که در دوران شکوفایی باستانی خود که جایگاهی برای گردهمایی مغان و موبدان به شمار میرفته؛ حداقل تا سده پنجم هجری که ابوعبدالله حاکم، نویسنده تاریخ نیشابور، میزیسته پابرجا و مرکز ناحیه ریوند بوده است.
دادههای منابع، چنین نشان میدهد که این رستاک بزرگ یا قریه کبیره، در شمال غربی نیشابور و در مسیر راه نیشابور به مهرگان و اسفراین قرار داشته است، چه بسا در دشت پاییندست کوه معدن فیروزه که امروزه به نام کوه اردلان خوانده میشود.
آیا بُرزینمهر، در نزدیکی این روستای مغان قرار داشته است؟ چنانکه تاریخ میگوید پس از دوران ساسانی، برخی آتشکدهها تا چند قرنی پابرجای بودند با رویآوردن ایرانیان به اسلام، به تدریج از شمار آنها کاسته شد و به ویرانی گرایید. ویرانههای بسیاری از آنها اکنون باقی است. بعضی آتشکدهها با تغییراتی تبدیل به مسجد شد مانند مسجد جمعه اصفهان یا اردستان و جز آن.
نیز در وقایع این دوران آمدهاست عبدالله بن عامر پس از دست یافتن بر نیشابور آتشکده کهندژ شهر را خراب کرد و به جای آن جامع ساخت.
ایران و خراسان همواره گذرگاه تاخت و تاز و ویرانگری اقوام بیگانه بوده است از اسکندر و اعراب و غزها گرفته تا مغولان و ازبکان و افغانان و …. چنانکه حتی امروز، بقایای همان مسجدی را که عبدالله بن عامر بر روی مخروبه آتشکده کهندژ ساخت حتی در زیر خروارها خاک نتوان یافت.
اگر برزینمهر به خاموشی و ویرانی رفته است آیا امروز میتوان هر بنا و بقایای بر جای مانده از دوره ساسانی را جایگاه نیایشگاه بزرگ کشاورزان ایران باستان قرار داد؟!
این مسالهای است که به ویژه در چند دهه اخیر؛ هویت و حیثیت شاخصترین «میراث تاریخ خراسان از آیین باستان» را در گرو گرفته است. اما موضوع چیست؟
خانه دیو از عصر قجر تا روشنگری لهستانی
در سالهای ۱۹۰۷ و ۱۹۱۰ میلادی همزمان با دوران سلطنت احمدشاه قاجار (۱۲۷۵-۱۳۰۸ش) یک زبانشناس آمریکایی به نام Abraham Valentine Williams Jackson سفرها و بازدیدهایی را از ایران به انجام میرساند که گزارش آن را به سال ۱۹۱۱ در کتابی به نامFrom Constantinople to the Home of Omar Khayyam منتشر مینماید. او در این کتاب برای نخستین بار ادعایی را مطرح میکند که شاید بتوان گفت میراث فرهنگی خراسان با وجود بارها و بارها رد شدن این ادعا هنوز هم درگیر و گرفتار آن است.
این متخصص آمریکایی «زبانهای هند و اروپایی» که به شعر فارسی نیز علاقهای دارد با اشاره به بقایای بنای سنگی خانه دیو (که بر روی ارتفاعات نظرگاه از متفرعات رشتهکوه جغتای در۵۲ کیلومتری شرق داورزن و ۴۰ کیلومتری شمال غربی شهر سبزوار و در نزدیکی روستای مهر قرار دارد) این ناحیه را محل آذر برزینمهر معرفی مینماید.
آری؛ یک بازدید سیّاحانه همراه با استدلالی مبتنی بر چند متن کهن بدون اشراف بر عموم منابع موثر بر شناخت دقیق جغرافیای تاریخی منطقه و بدون هیچ مستند باستانشناسی، مبنایی میگردد تا در آیندهای بسیار نزدیک باستانشناسان و نویسندگانی همچون فائق توحیدی، حسن قرهخانی و … گمان بر برزینمهر بودن ویرانههای خانه دیو استوار سازند و جالب اینجاست که حدسیات جکسن، مبنای نگارشهای دیگری از جمله کتاب «مزدیسنا و تاثیر آن در ادبیات پارسی» زندهیاد دکتر محمد معین و … هم میگردد.
اما در کنار این نقل قولهای باواسطه و بلاواسطه پی در پی فعالیت یک نگاه علمی و واقعنگر در جریان است.
باری، مقالههای علمی و خبرهای رسمی حاکی از این است که پس از گذشت ۱۰۹ سال تا امروز نه تنها هیچ کس -اعم از تاریخدان و باستانشناس- ادعای زبانشناس «آبراهام ولنتاین ویلیام جکسون» را جامه اثبات و یقین نپوشانیده؛ بلکه حتی شماری از دانشمندان و متخصصان آن را رد کردهاند و سرانجام در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ پیام مدیر ارشد میراث فرهنگی خراسان آب سردی میریزد بر روی شعله کمفروغ ادعایی ۱۰۹ ساله بر میراثی باستانی که حتی با در اختیار گرفتن سه مرحله کاوش باستانشناسی یک تیم خبره ایرانی-لهستانی نتوانست بقایای چهارتاقی مستقر در منتهای غرب خراسان رضوی را بر تختگاه نیایشگاه بزرگ کشاورزان ایرانزمین بنشاند.
این سالهای گنگ ناباوری…
برزینمهر، از شناسههای خراسانی جهان مهرآمیز ایرانی و در شمار کهنترین نامهای حوزه جغرافیای فرهنگی خراسان و میراث تاریخی و فرهنگی مشترک خراسانیان است.
از همین روی در این سالهای گنگ ناباوری و شاید از همان روز که عنوان «چهارطاقی خانه دیو (آتشکده آذر برزینمهر)» بر گزارش ثبتی این بنای ارزنده در فهرست آثار ملی نقش بست این معنا دغدغه و نگرانی دلبستگان میراث تاریخ و فرهنگ خراسان گردید: این بنا با همه ارزشمندی که دارد اما چه از نگاه معماری و چه از دیدگاه مستندات جغرافیای تاریخی در اندازه و تراز «آذر برزین مهر: نیایشگاه بزرگ کشاورزان ایرانزمین» نیست.
چه بسیار گفته و نوشته شد که «آیا از میان خراسانیان، کسی هست که بخواهد بنیان هویت باستانی سرزمین خورشید، مرتبط با یکی از کهنترین شناسههای آن بر مبنایی ضعیف و سست گذاشته شود؟» امّا دریغ …
بُرزینمِهر بر زین رسانهها
بُرزینمِهر، دیگر «بُرزین» (بشکوه و بالنده) نبود بلکه خواه ناخواه، «بَر زینِ» رسانه گماشته شده بود تا شاید افسانهساز رویای شیرین خانه دیو گردد.
آری؛ آذرماه ۱۳۹۸ آبستن یک رویداد رسانهای ویژه گردید.
خبرنگار محلی ایرنا در نهم آذرماه از قول رییس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی داورزن خبر داد که «خبرفرایند ثبت جهانی آتشکده آذربرزین مهر متعلق به دوران ساسانیان که یکی از سه آتشکده مهم زرتشتیان است از طریق وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در حال پیگیری است.»
خبر خوبی بود؛ یکی از آثار تاریخی ارزنده خراسان، فرصت جهانی شدن مییافت اما به نام و هویتی که حداقل به ظاهر تناسبی با آن نداشت.
در برخی منابع، داستانی را به بُرزینمهر منسوب میدارند بدین شرح که: «کیخسرو، سوار بر اسبی بود که ناگهان صدای رعدی بلند شد چنان هیبتناک که کیخسرو خود را از اسب انداخت و آتش «بَر زینِ» اسب فرود آمد و زین، آتش گرفت. اما دیگر نگذاشتند که آن آتش خاموش شود و در همانجا برای آن آتش، آتشکدهای ساختند و نامش را «آذر بَر زین» گذاشتند.» اینک، گویی کیخسرویی دیگر آمده بود تا آتش برآمده از رعد گشتاسبی (گشتاسب: بانی واقعی بُرزینمِهر) را از زین رسانه بر خانه دیو بنشاند و نامش را این بار، نه آذر برَ زین که «آذرِ بُرزین» نهادهاند.اما «هر که طاووس خواهد، جور هندوستان کشد.»
قصه از کجا شروع شد؟
۲۲ خرداد ۱۳۸۴ یا شاید آغازش کمی پیش از این باشد. اما در این تاریخ خبرگزاری میراث فرهنگی (CHN) در مصاحبه با یک باستانشناس در سبزوار یک گزارش تهیه میکند.
گزارش با این عبارت به پایان میرسد: «… سبزوار، در کنار جاده ابریشم یا جاده شاهی و راه زیارت معبد بودا قرار گرفته است و آتشکده آذربرزین مهر در این شهر قرار دارد …» اکنون، اردیبهشت ۱۳۹۹ است و نام این باستانشناس، «محمد عبداللهزاده ثانی» است.
این نام در این سالها بسیار بیش از هر نام و مقام دیگر در رسانههای مختلف و به مناسبتهای مختلف در کنار ادعایی که خانه دیو را به آذر برزینمهر منتسب میکند آمده است.
امروز جناب آقای عبداللهزاده ثانی دانشجوی «دکتری باستانشناسی و تاریخ هنر» و دارای جایگاه رسمی «مدیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان داورزن» است.
ایشان همچنین در صفحه اینستاگرام خود از اقدام برای ثبت جهانی «آتشکده آذر برزینمهر موسوم به خانه دیو» خبر داده بود و این در حالی است که «ادعای بُرزینمِهری خانه دیو» حتی در سطح استانی و ملی با انتقادهای بسیاری مواجه است.
اما گویی این بار برای چنگ یازیدن به این طاوس، واقعاً باید جور هندوستان کشید.
در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹ «رسانه فرهنگی نیشابور فردا» جناب آقای عبداللهزاده ثانی را به یک چالش علمی دعوت نموده و از این باستانشناس ارجمند و همه بزرگانی همعقیده با ایشان خواستار «ارائه مقاله یا گزارشی که به روشی علمی و مورد تایید و وفاق صاحبنظران، اثر تاریخی ارزشمند خانه دیو را به عنوان جایگاه آذر برزینمهر اثبات میکند» گردیده است.
این کیخسرو و آن رعد گشتاسبی…
هدف از #چالش_برزین_مهر فراهم نمودن بستر آشنایی بیشتر افکار عمومی با بنای تاریخی ارزشمند خانه دیو (مدعی جایگاه بُرزینمِهر) در آستانه ثبت جهانی، اعلام شده است.
اما به راه راستی و درستی و دادگری؛ «آشنایی افکار عمومی» را باید به عنوان کمترین خواسته در زمینه ادعای بُرزینمهری خانه دیو به شمار آورد.
البته بر مبنای این چالش اهداف مهمتر و کارسازتری در راستای شفافسازی روند فعالیتهای رسمی حوزه میراث فرهنگی در پیش روی قرار میگیرد. از این جمله است:
۱) اصلاح عنوان و سایر اطلاعات شناسنامهای و ثبتی بنای تاریخی «چهارتاقی خانه دیو» منطبق با مستندات علمی و یافتههای تثبیتشده باستانشناسی.
۲) درستسازی هویت این اثر در تمامی اسناد رسمی موجود در آرشیوهای ادارات شهرستان داورزن، سبزوار، اداره کل استان و وزراتخانهها و سازمانهای مرتبط در تهران.
۳) اصلاح کلیه پوسترها، بروشورها و سایر اقلام اطلاعرسانی رسمی؛ بویژه وبگاه اطلاعرسانی اداره میراث فرهنگی شهرستانهای داورزن، سبزوار و استان خراسان رضوی.
۴) صدور اعلامیه رسمی از سوی اداره محترم میراث فرهنگی داورزن در راستای معرفی اثر تاریخی خانه دیو (منطبق با با مستندات علمی و یافتههای تثبیتشده باستانشناسی) و انتشار آن در روزنامهها، خبرگزاریها و بنگاههای خبری رسمی کشور.
و سخن پایانی: ما خراسانیان نسبت به هویت تاریخی و فرهنگی خراسان و میراث مشترک مردمان سرزمین خورشید، مسؤلیم؛ «چون نام و حیثیت خراسان در میان است؛ چه در امروز و چه آینده اجازه نداریم و نخواهیم داشت حتی به کوچکترین اقدامی که احتمال وهن وجهه و اعتبار خراسان را در پی داشته باشد، مبادرت ورزیم.»
آیا این کیخسرو، آتش برآمده از رعد گشتاسبی را از زینِ تبلیغات رسانهای بر پایگاه بالنده نگاه مستند علمی و رفتار حرفهای خواهد نشاند؟
این سوال را از جناب آقای محمد عبداللهزاده ثانی، مقام مسول و سکاندار میراث فرهنگی شهرستان داورزن میپرسیم: «رفتار حرفهای و مشارکت در راستیآزمایی علمی #چالش_برزین_مهر» یا «پذیرفتن مسولیت وهن میراث فرهنگی خراسان» کدامیک؟
- نویسنده : مهرداد پارسا
- منبع خبر : خاتون شرق