وفاق یا گروگان‌گیری تصمیمات؟
وفاق یا گروگان‌گیری تصمیمات؟
خاتون شرق- اظهارات اخیر سخنگوی دولت پرده از واقعیتی برداشت که شاید بسیاری پیش‌تر می‌دانستند اما کسی حاضر نبود به زبان بیاورد. او گفت رئیس‌جمهور به‌عنوان رئیس شورای عالی فضای مجازی می‌تواند موضوع فیلترینگ را به شکل دستوری حل کند، اما نگاه دولت بر وفاق و پذیرش استوار است و به همین دلیل روند طولانی شده است. همین یک جمله نشان می‌دهد که بسیاری از مسائل کشور نه به دلیل پیچیدگی ذاتی بلکه به‌خاطر تفسیر نادرست از مفهوم وفاق در بن‌بست قرار گرفته‌اند.

سودابه جعفری مدیر مسئول
اظهارات اخیر سخنگوی دولت پرده از واقعیتی برداشت که شاید بسیاری پیش‌تر می‌دانستند اما کسی حاضر نبود به زبان بیاورد. او گفت رئیس‌جمهور به‌عنوان رئیس شورای عالی فضای مجازی می‌تواند موضوع فیلترینگ را به شکل دستوری حل کند، اما نگاه دولت بر وفاق و پذیرش استوار است و به همین دلیل روند طولانی شده است. همین یک جمله نشان می‌دهد که بسیاری از مسائل کشور نه به دلیل پیچیدگی ذاتی بلکه به‌خاطر تفسیر نادرست از مفهوم وفاق در بن‌بست قرار گرفته‌اند.
وقتی سخن از وفاق می‌شود، انتظار عمومی آن است که این رویکرد به حل مسائل کمک کند. اما وفاقی که به گروگان‌گیری تصمیمات حیاتی منجر شود، در واقع ضدوفاق است. نمی‌توان حقوق مردم را معطل پذیرش گروه‌هایی کرد که نه مسئولیتی می‌پذیرند و نه حتی مردم آنان را می‌شناسند. چگونه می‌توان کشورداری را بر اساس رضایت کسانی تنظیم کرد که تنها هدفشان زمین‌گیر کردن مردم و دولت است؟
نمونه بارز این وضعیت در موضوع فیلترینگ دیده می‌شود. در حالی‌که فساد گسترده ناشی از فروش فیلترشکن‌ها سیاست محدودسازی را عملاً خنثی کرده و مردم راه خود را برای دور زدن سدهای مجازی یافته‌اند، دولت همچنان اصرار دارد این سیاست شکست‌خورده را به نام وفاق ادامه دهد. نتیجه آن، سرخوردگی اجتماعی و گروگان‌گیری تصمیمات مهم کشور در اتاق‌های بسته‌ای است که کسی از محتوای گفت‌وگوهایش باخبر نیست.
سؤال اساسی این است: مخالفان رفع فیلترینگ چه دلایل موجهی دارند؟ اگر دلایلشان منطقی است، چرا با مردم در میان گذاشته نمی‌شود؟ اگر هم منطقی نیست، چرا دولت باید همچنان حقوق شهروندان را وجه‌المصالحه قرار دهد؟ شفافیت حداقل انتظاری است که از دولتی با شعار مردم‌گرایی می‌رود.


از منظر دینی و اخلاقی نیز رئیس‌جمهور موظف است به وعده‌های خود پایبند بماند. رفع فیلترینگ نه تنها پرهزینه نیست بلکه ساده‌ترین وعده‌ای است که سود مستقیم آن به مردم می‌رسد: ارتباطی امن، بدون فساد و با بهره‌وری بیشتر برای کسب‌وکارها. گره‌زدن این اصلاح ضروری به خواست گروهی اندک، نه توجیه شرعی دارد و نه منطقی سیاسی.
مشکل اما تنها به فیلترینگ محدود نمی‌شود. همین نگاه نادرست به وفاق، در حوزه‌های کلان‌تری چون سیاست خارجی و ناترازی‌های اقتصادی نیز مانع اصلاحات جدی شده است. به جای آنکه وفاق ابزاری برای همگرایی اجتماعی و حمایت از تصمیمات درست باشد، به سپری برای فرار از مسئولیت و بهانه‌ای برای ادامه سیاست‌های نادرست بدل شده است.
باید پرسید در این میان، جایگاه حقوق مردم کجاست؟ آیا وفاق برای پاسداشت حقوق ملت تعریف نشده است؟ چگونه ممکن است امروز وفاق به ابزاری برای تضییع همان حقوق تبدیل شود؟ این وارونگی معنایی خطرناک است و می‌تواند به سلب اعتماد عمومی از مفاهیم مثبت و ارزشمند منجر شود.
امروز بیش از هر زمان دیگر ضرورت دارد دولت و شخص رئیس‌جمهور برداشت تازه‌ای از وفاق ارائه دهند. وفاق نمی‌تواند به معنای تعلیق تصمیمات باشد. وفاق باید بر محور منافع عمومی شکل بگیرد، نه خواست‌های گروه‌های ناشناخته و غیرمسئول. اصلاح این رویکرد نه تنها یک ضرورت سیاسی که یک مطالبه اجتماعی است. فردا دیر خواهد بود؛ تصمیم درست باید امروز گرفته شود.