هنر در غیاب پیشکسوتان عرصه فرهنگ و هنر
هنر در غیاب پیشکسوتان عرصه فرهنگ و هنر
ادبیات و اثربخشی آن در بخش های مختلف زندگی موضوعی است که همه‌ی سطوح جامعه را درگیر خود می‌نماید؛ و نهادهای کوچک یعنی نهاد خانواده را به چالش می کشاند و سهل انگاری در این باره موجب می شود تا نمودهای بیرونی و ارزشی و چالشی که می توانند نقش سازنده در پویایی فرهنگ را عهده دار باشند آسیب جدی ببند و در طی این عملکردهای آسیب‌زننده، فاجعه‌های انسانی نیز بازنمایی پیدا ‌کند.

مسعوداصغرنژادبلوچی

در این میان و در دوران اخیر این‌گونه اتفاق‌های ضد فرهنگی، بسیار رخ‌داده و در برخی از بازه‌های زمانی شاهد بیشتر و بیشتر شدن آن نیز هستیم. عملکردهای آسیب زننده همچون گفت و گوی تمدن ها که در نهایت خروجی مشخصی نداشته را به نظر لازم است با آگاهی بخشی جبران نمود و در برابر هر گونه تهاجم فرهنگی با تدبیر و تامل گام برداشت.

خرد ز پیری من کی حساب برگیرد

که باز با صنمی طفل عشق می‌بازم

بجز صبا و شمالم نمی‌شناسد کس

عزیز من که به جز باد نیست دمسازم

هوای منزل یار آب زندگانی ماست

صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم

سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی

شکایت از که کنم خانگیست غمازم

نهادهای کوچک اجتماعی از بازوهای فرهنگی وقتی‌که جدا می‌شود دچار بحران می‌گردد. آن‌چه لازم است در این میان بیشتر مورد توجه قرار بگیرد حذف گذشتگان و نبود جایگزین برای آن‌هاست، محمدعلی کشاورزها و سیروس گرجستانی‌ها و بسیاری دیگر که از میان ما رفته اند و باقی‌مانده‌های ِاز آن نسل و سطح هم بسیار کم شده‌اند.

این فعالین عرصه سینما در سال هایی که ارتقای فرهنگ تنها به‌واسطه حضور و نقش رسانه‌ها آن هم به شکل محدود در حد تلویزیون و روزنامه و سینما و نهایتاً رادیوانجام می شد به اندازه ای دچار سرگشتگی شده است که با این همه رسانه مجازی، انحرافات فرهنگی مجال نمی گذارد برای ایجاد یک فرایند شناسنامه دار و انگار همه چیز در حد روزمره گی در نظر گرفته شده است و دیگر هیچ.

بازیگران اصیل در کنار سینمای حساب شده در سال‌های گذشته حداقل های اثرگذاری بر مخاطبین را در نظر می گرفت و بسیاری را در جامعه و نهاد خانواده به سمت نه لزوماً جایگاه آرمانی ولی فضای معقول و اخلاق مدار هدایت می نمود.

هر چند لازم است گفته شود که در هر نهاد اجتماعی، اتاق فکر ِسازنده، توسط خواص ایجاد می شود و مردم و مخاطب را به سمت تعالی و خیرخواهی هدایت می‌کند.

بازیگرها و خواننده‌ها در اکثر سرزمین ها ادامه‌دهنده و اجراکننده‌ی تصمیم‌گیری‌های محتوایی به شکل درست اش هستند و اثربخشی‌های آن‌ها جزو ملزومات اجتماعی بوده و هست.

اندیشمندان جامعه به عنوان بازوی اصلی نهاد اجتماعی و خانواده به عنوان یک مرکز فرهنگی کوچک در تعامل دو سویه برای ایجاد و برقراری اطلاعات و عملکرد و تبادل فرهنگ و ساخت چهره‌های موجه آن‌هم در فضای فرهنگی بسیار مهم می‌باشند.

و این امر و موضوع در فضای مجازی نقش حساس‌تری را بازی می‌کند و سهم بسزایی را داراست. با این همه بدون حاشیه لازم است بیشتر دقت نموده و در این عرصه وارد عمل شویم. شادروان گرجستانی که متأسفانه بر اثر سکته قلبی از میان ما رفته است دو پیام را می‌رساند یکی این‌که اوضاع درونی نسل گذشته که متأسفانه نتوانسته‌اند راهکارهای ارتباطی با نسل بعد خود را پیدا نمایند در حال فرو رفتن در هاله فراموشی است و امروزی‌ها هم به خاطر عینیت بخشیدن ِخود دم دستی به هر طریق و جلوه نمایی در جامعه ای که در حال طی نمودن گام های تحول است، تحمل پیشنهاد تأمل‌های برانگیز گذشته گان را ندارند و این دو چالش با رویکرد منفی در اجتماع امروز در حال وقوع می‌باشد.

پیدا کردن راهکاری برای اشتراک‌گذاری نسل‌ها باهم و دور سازی موارد بازدارند و حاشیه‌ای، کار ساده‌ای نیست. کم‌توجهی متأسفانه موجب می‌شود که نسل گذشته دچار اندوه درونی ‌شود و سرانجام‌های این‌چنینی برای آن‌ها رقم‌زده شود و صدالبته این موضوع برای همه پیشکسوتان عرصه‌های مختلف چه پیشکسوت‌های زندگی در نهاد خانواده یعنی پدر و مادر و چه در فضاها های کاری و اجتماعی ازجمله بازیگر و شاعر نمودی یکسان دارد.

نکته دیگر که لازم به ذکر می‌باشد این مطلب است که تازه‌کارها و سوپراستارها و نسل جاری نسل بعد از کشاورزها و گرجستانی‌ها که با انواع و اقسام بزک‌دوزک و زد و بند وارد عرصه هنر و فرهنگ گردیده‌اند در بیشتر موارد با تقلب و عبور از نهاد صداقت با مقوله‌های فرهنگی در حال دست و پا کردن جایگاهی ویژه برای خود هستند.

خانه ی نزدیک دریا زود ویران می شود…

البته که همه این گونه نیستند و چه بسا هستند کسانی که معترف اند داشتن چنین جایگاه‌ها و پایگاه‌هایی برای شان مهم نیست و وجود ندارد…

… به‌هرحال فرهنگ مداران و فرهنگیان و فرهنگ سازان باید به مردم خدمت‌رسانی نمایند. مردمی که با جان و جهان همراه فرهنگ‌سازان گام برمی‌دارند به پاسداشت‌ها و دلسوزی‌ها همان قدر بها می دهند که به انتقام گرفتن‌ها.

 فرهنگ‌سازان معاصر لازم است بدون در نظر گرفتن عملکردهای مجازی، بازخورد خود را فارغ از عملکردهای شخصی، در اختیار جامعه قرار دهند.

 بسیاری از بازیگران لازم است پیش از آنکه وارد عرصه فرهنگ، هنر و ادب شوند با خود تنها شده و شاخص‌های اصلی فرهنگی، پژوهشی- باوری و آیینی خود را مورد بازنگری قرار دهند.

 اینکه پس از گزارش و گذر از نقش و شهرت به درجه برسند که نقش منفور یا محبوب پیدا کنند سال‌ها زمان می‌برد.

اما مقوله‌ی نقش‌آفرینی در عرصه فرهنگ و هنر و جامعه انسانی به‌گونه‌ای است که باید از همه گونه حواشی پرهیز کرد در حال حاضر ایران اسلامی بزرگ بعد عبور از بحران‌های خاص در حال بازسازی پتانسیل‌ها و بازوهای خود می‌باشد که لازم است از توانمندی‌ها و تجربیات پیشینیان با توجه بیشتر توسط جوان‌ترها مورداستفاده قرار گیرد.

نقش و اثربخشی بازیگرها خواننده‌ها پژوهشگران نویسنده‌ها و همه فعالین در فضای مجازی به‌گونه‌ای شده است که از طرف آن‌ها بیشتر مواجه با عملکرد بازدارنده و یک‌طرف هستیم تا یک رخداد دوسویه و فرهنگ سازانه. متأسف می‌شوم این را عرض نمایم که در بازخورد و دعوت اکثر قریب به اتفاق هنرمندان امروزی با عناوینی همچون نودایرکت، مزاحم نشوید، مدیر برنامه من موافق نیست من چنین صلاح نمی‌بینم چه قدر برای من درآمد خواهد داشت مواجه هستیم و شاهد این گونه رخدادهای ناخوشایندیم.

 هنرمند و فرهنگ‌ساز بدون جامعه و بدون نهاد اجتماعی و بدون بازخورد منتقدین و فرهنگ‌سازان مترسکی بیش نیست.

  • نویسنده : مسعوداصغرنژادبلوچی
  • منبع خبر : خاتون شرق