هنر نوشتن
یکدهم از سیر در نمایش نوشتن
نوشته: نیلوفر لهراسبی
«نویسندگی» نه به معنای نوشتن مکاتبات رایج، بلکه به شکلی که حامل پیامی خاص است و به انگیزهی برقرار نمودن ارتباطی مشخص با مخاطب در قالبهایی مانند داستان، شعر، نمایشنامه و … اطلاق میشود.
پیش از شکلگیری افقهایی مانند تعیین هدف و احساس مسئولیت و رسالتی که فرد درراه نوشتن بر دوش خویش احساس میکند عواملی مانند علاقه، درک استعداد و بازخورد مثبتی که از اطرافیان دریافت میشود ازجمله عواملی هستند که میتوانند در حکم جرقهای شوند برای آغازگری و شروع پرداختن به این فن و هنر.
یکی از مهمترین موجباتی که میتواند عاملی گردد برای محقق شدن ورود فرد به این حیطه، جمعآوری، متمرکز کردن و جهتدهی به دیده و شنیدههای پیرامونش در بازههای زمانی مشخص است. تمرکزی که برآیند آن میتواند یادداشتهای روزانه شخص را شامل شود. دستنوشتههایی که با چاشنی احساس و پر و بالی که از تخیل نویسنده بدان افزوده میشود، پروراندن ماهیچههای ذهن و پویا کردن آن در راستای نوشتن و روایت کردن و درنهایت خلق کردن آنچه میتواند داستان، فیلمنامه و … باشد را به دنبال دارد.
اولین تجربههای هر نویسنده میتواند نوشتههایی باشد که مدام روی آنها را هاشور میزند، پاک میکند، مچاله کرده و به گوشهای میاندازد؛ اما هیچکدام از این کلنجار رفتنهای با خود نباید به سرخوردگی و یاس از خویش منتج گردد و فرد را از ادامه کار ناامید سازد. باید دانست و عمیقاً باور داشت که بیشک پیشنیاز نویسندگی عبور از چنین مرحلهای است. باید مصمم بود و مقتدر و امیدوارانه چنان ادامه داد تا درنهایت مناسبترین کلمات در دل مناسبترین جملات و مناسبترین جملات در کالبد مناسبترین روایات قرار گیرد.
در این میان توجه به نکاتی چند میتواند در ارتقا کیفیت امر نگارش نقش بسزایی داشته باشد و ازجمله مهمترین این نکات عبارتاند از:
• بسط خزانه واژگان: برای یک نویسنده آنچه بیش و پیش از هر چیزی اهمیت دارد و میبایست در صدر توجه قرار گیرد، دامنه لغاتی است که از آن بهرهمنداست. هرچقدر دایره کلمات و واژگان در ذهن یک فعال اهلقلم گستردهتر باشد کیفیت آنچه مینگارد به نحو قابلتوجهی ارتقا مییابد و محصول کارش نیز دلنشینتر و خواندنیتر میگردد. افزایش وسعت دامنه این دایره فقط و فقط درنتیجه مطالعه هرچه بیشتر محقق میشود. استمرار در مطالعه موجب میگردد فرد از کلماتی واضحتر، گویاتر و دلچسبتر جهت انتقال مقصودش بهره جوید و حس آنچه در متن نوشتهاش جریان دارد برای خواننده ملموستر و محسوستر گردد ضمن اینکه راه نیز بر استفاده از کلمات تکراری که میتوانند مخاطب را دلزده کند بسته میشود.
• استمرار و برنامهریزی: جهت مطالعه میبایست برنامهریزی مستمر داشت. البته از تکلف باید پرهیز کرد اما بهنحویکه برایتان لذتبخش و امکانپذیر است روزانه زمانی را به مطالعه اختصاص دهید و خود را ملزم کنید در آن زمان به امر خواندن و نوشتن بپردازید و اجازه ندهید میان کاغذ و قلمتان با شما فاصله و وقفهای به وجود آید.
• دقت، توجه، ریزبینی و نکته برداری: به نظر اصلیترین تفاوت میان یک نویسنده با سایر افراد، در چشمهایش نهفته است. آنچه یک نگارنده را با دیگر اشخاص متمایز میسازد نوع نگاهش به انسانها، اماکن، موقعیتها، رویدادها و احساسات جاری در اطرافش است. یک نویسنده موفق با ورزیده کردن نگرش و توجهش قادر به لمس و دیدن چیزهایی میشود که بر دیگران پوشیده است. او دقیقتر از سایرین میبیند و بیشتر از آنها احساس میکند. این ویژگی یک مهارت است که میبایست آموخت و در آن ممارست و تمرین داشت. به اطراف نکته سنجانه تر از سایر افراد بنگرید. به احوال دیگران بیش از حدی که پیش از این بدان توجه داشته اید متمرکز شوید و تلاش نموده موفق به مشاهده نکاتی گردید که برای یک نظارهگر عامی قابلرؤیت نیست. همواره دفترچه یادداشتی به همراه داشته باشید چراکه این امر در مسیر تمرین و آموختن چنین مهارتی بسیار مفید خواهد بود. بهمحض دیدن نکاتی که برایتان خاص و جالبتوجه است دفترچهتان را به دست بگیرید و هر آنچه ازنظرتان میگذرد را روی کاغذ بیاورید. بعد از مدتی متوجه خواهید شد این کار تا چه اندازه ذهن و نگاه شمارا ورزیده ساخته است.
• خلاقیت: خاص باشید! علاوه بر اینکه دقیق میبینید سعی کنید آنچه را که ازنظر گذراندهاید به نحوی عمیقتر از نظاره کردن معمول تحلیل کنید. حاصل این امر میشود خلاقیت. میشود خلق کردن نوشتاری که مخاطب را جذب خود میکند و برایش خواندنی و جالبتوجه به نظر میآید. در این مسیر انتخاب سوژه نیز اهمیتی به سزا دارد. موضوعاتتان را به شکلی انتخاب کنید که از کلیشه و تکرار به دور باشد. از تقلید بپرهیزید و امضای قلم و نگاه خود را پای نوشتههایتان داشته باشید.
• پرهیز از کمالگرایی و سانتی مانتالیسم: این دو ویژگی برای یک نوشته آفتی بزرگ به شمار میآید و ذهن و قلم را از قیدوبند «آنچه باید باشد» رها کنید و به موقعیتها و افراد «آنگونه که هستند» بپردازید. هرچه نوشته شما پیوند نزدیکتری با واقعیت موجود داشته باشد و از شعارزدگی و هیجانگرایی و کلیشه پردازی به دور باشد برای خواننده جذابتر، ملموستر و خواندنیتر جلوه خواهد نمود. در نوشتههایتان زندگی را بهنحویکه جریان دارد منعکس کنید و نه شکلی که «میبایست» جریان داشته باشد. سعی کنید آینهای شفاف باشید در جهت انعکاس واقعیات. واقعیاتی که گاه شامل زشتیها و پلشتیها نیز میشود و اشاره به آنها درد آورد است. واقعیت انکارناپذیر این است که یکی از محوریترین و اصیلترین رسالتهای یک نویسنده «نشتر» زدن و «به خود آوردن» مخاطب است. «به خود آوردنی» گاه چنان سوزناک که حتی خواننده را شوکه کند و مبهوت شدتش سازد. واقعیتها را هرگز زرورق پیچ نکنید. آینه باشید! آینهای شفاف و بهدوراز کدورت ایدئالیسم.
• خودشناسی و انعطاف: در مسیر نوشتن همواره خود را زیر نظر داشته باشید. بزرگترین و بیرحمترین نقاد خود باشید و در هر درجهای قرار گرفتید از پرداختن و توجه به نقاط ضعف خویش غافل نشوید. همواره دانستههایتان را بهروزرسانی کنید. از کنار انتقادات راحت عبور نکنید و به آنها توجهی ویژه مبذول دارید و در مقابل پیشنهادها انعطاف و پذیرش به خرج دهید و فراموش نکنید راه آموختن را هیچگاه پایانی نیست.
و در پایان اینکه به ازای خواندن هر کلمه، خط، صفحه و کتاب به هدف نوشتنی کاملتر و دلنشینتر نزدیک و نزدیکتر میشوید. در هنر نویسندگی استمرار در یادگیری و ممارست در خواندن و نوشتن، مهمترین عاملی است که بر نیل به هدفتان ایفای نقش میکند فلذا هیچگاه نبایست متوقف شد.