سعید صفارائی/ کتاب “نیشابور و شادیاخ” تالیف دکتر رجبعلی لباف خانیکی در دانشگاه نیشابور رونمایی شد
در ابتدای این مراسم که باحضور جمعی از اساتید، دانشجویان و مسئولان میراث فرهنگی و اهالی فرهنگ دوست نیشابور برگزار شد محسن انتظاریان یکی از دانشجویان رشته باستانشناسی دانشگاه نیشابور در ابتدای این مراسم به نمایندگی از دانشجویان باستان شناسی دانشگاه نیشابور با قرائت متنی از استاد خانیکی تقدیر کرد.
در این متن آمده بود:
نیشابور پیوسته از روزگاران کهن تا به امروز از جایگاه ویژهی در منطقه شمال شرق ایران برخوردار بوده است، چه در دوره پیش از تاریخ و چه در دوره تاریخی و اسلامی، چه نامش نیوشاهپور باشد، چه ابرشهر و نیشابور.
مردمانش نیز در سرد و گرم روزگار همواره استوار و پراُمید از خاکش فرهنگ و هنر و تمدن را استخراج کرده و با خون خود درآمیخته اند و تاریخ را آن گونه که سزاوار این سرزمین است نوشته اند.
با وجود تمام ناملایمات تاریخ، شکستها و بیمهریها و توحشها را پشت سر گذاشتهاند و هر بار بعد از به خاک افتادن، دست بر زانوان خود زده و از خاک برخواستهاند.
اما ما به عنوان وارثان این میراث بزرگ چه میتوانیم بکنیم جز پاسداری از آن؟؟؟
در این روزها که روزگار سر ناسازگاری دارد چه چیزی به مانند تاریخ و میراث به جای مانده از آن میتواند ما را از منجلاب تکرر اشتباهات گذشته نجات دهد؟
و برای این پاسداری به چه کسانی جز متخصصین و اساتید عرصه میراث فرهنگی و تاریخی و باستان شناسی میتوان اتکا کرد؟
در دههها و سالهای اخیر تخریبهای فراوانی در عرصه میراث فرهنگی در کشور رخ داده است که ضربه جبران ناپذیری بر این عرصه وارد آورده است
شهرستان نیشابور نیز از این تخریبها بی نصیب نمانده است؛ تنها دو نمونه یعنی تخریب و آتش سوزی خانه استاد پرویز مشکاتیان و تعرض به باغ امین الاسلامی کافی است که قلب هر انسان فرهنگ دوستی را به درد آورد.
در این میان سوء مدیریت و اهمال کاری و غرض ورزی برخی کار را برای دل سوزان این عرصه بیش از پیش دشوار و مایوس کننده کرده است.
عده ای که گویا نه معنای وطن را میدانند و نه معنای میراث فرهنگی را و نه معنای تخصص را و به جای متخصصین و موی سپید کَردِگان تصمیم میگیرند و کسی هم جلودار شان نیست.
این گونه میشود که از میراث فرهنگی فقط نامی میماند برای تزئین سر در ادارت.
از آقایان و خانم های مسؤل در هر کجا که هستند تقاضا میکنیم که اگر کمکی به دغدغهمندان و متخصصین این عرصه نمیکنند سنگاندازی هم نکنند.
ما دانشجویان باستانشناسی دانشگاه نیشابور به عنوان عضو کوچکی از خانواده بزرگ میراث فرهنگی ایران زمین همواره دغدغهی حفاظت و حراست از میراث به جایی مانده از نیاکانمان را در دل داشته و داریم از مسؤلیت خود نسبت به گذشتگان و آیندگان آگاهی داریم و در این مسیر از هیچ تلاشی مضایقه نخواهیم کرد.
باشد که چرخ روزگار بگردد به کام عاشقان و انسان های شریف عالم.
نیشابور نیازمند رستاخیر است
در ادامه دکتر رجبعلی لباف خانیکی نویسنده کتاب نیشابور و شادیاخ در این مراسم گفت: در سال های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۲ مهندس محمد بهشتی رئیس وقت میراث فرهنگی در جلسهای به من گفت شما کهداین قدر در نیشابور و خراسان کار کردهای اما حاصل آن را ندیدیم.
در آن جلسه که یک شورای فنی در تهران بود گفتم بله کار میدانی و مطالعاتی زیاد انجام دادهام اما نمیدانم چه کنم و ایشان پیشنهاد کردند کارهایم را منتشر کنم و در همان جلسه قراردادی برای انتشار کارهایم درباره نیشابور بسته شد و برای کتابی با عنوان “کاوشهای باستانشناسی شادیاخ” قرار شد در حدود ۴۰۰صفحه نوشته شود و از سال ۱۳۸۵ به طور جدی این کار را در حد فیشبرداری شروع کردم.
وی اظهار کرد: با شروع کار دیدم فیشبرداریها مانند باران سرازیر شد و دامنه آن بسیار گسترده شد، ابتدا باید میگفتمنیشابور یعنی چه، بعد میگفتم نیشابور کجاست، بر نیشابور چه گذشته، چه مطالعات و کاوشهایی شده، نتیجه اینمطالعات چه بوده و چه باید کرد و خود من درباره نیشابور و شهرکهن چه کار کردهام.
وی گفت: در ادامه اتفاقی که افتاد این بود که زمان را گم کردم و نمیتوانستم جلو کار را بگیرم و مانند این بود که در اقیانوسی افتادهام و به ساحل نمیرسم و در شگفت ماندم از نیشابور.
خانیکی افزود؛ مدتی بعد مهندس بهشتی تماس گرفت و پرسید کار به کجا رسید و زمان شما تمام شده است. به ملاقات ایشان را رفتم و گفتم: آقای مهندس کار از کار گذشته و صحبت از قرارداد و ۴۰۰صفحه نیست و تاکنون ۲هزار صفحه نوشتهام.
وی گفت: ابتدا این کتاب در چهار جلد بود که قرار شد ۲جلد شود و برای انتشار جلد نخست آن هم پژوهشکاه قبول نکرد و گفتند اعتبار نداریم و با بخش خصوصی انتشارات مجد وارد مذاکره شدم و قرار شد با مشارکت پژوهشگاه یکجلد چاپ شود و جلد دوم این کتاب در همین حجم هنوز چاپ نشده که اتفاقا نتیجهگیری و حرفهای اساسی من در جلد دوم است.
وی اظهار کرد: نیشابور به قول استاد شفیعی کدکنی خود یک جهان و ایران است، بی حد و حصر و بی کرانه است نه تنها از نظر آثار باستانی بلکه از لحاظ بزرگان و دانشمندان، عمق ریشهکهای فرهنگی و تمدنی، هنر و پایهگذاری مکتبهای هنری نیشابور یک جهان بیکرانه است.
وی خاطرنشان کرد: اگرچه تحفه نیشابور تاریخ آن است اما عنایت لازم در حال حاضر به آن نمیشود و با کمال تاسف امروز نیشابور را در حد و اندازه نیشابور تاریخی نمیبینیم و نمیدانم چه باید کرد.
وی گفت: خواهش من این است فرهیختگان و فرهنگمداران امروزی نیشابور برای ارتقای فرهنگ و حیثیت و بازیافت ارزشهای نیشابور فکری کنند و به هرحال نیشابور نیازمند رستاخیر است تا به نیشابور در حد و اندازههای خودش پرداخته شود.
وی خاطرنشان کرد: مسئلهای که همیشه مرا رنج میداده این بود که پس از حمله مغول نیشابور نخستین کسی که نیشابور را برای حفاری قاچاق به اجاره داد سلطان جلالالدین خوارزمشاه بود و پس از آن به طور مستمر و پیوسته خاک نیشابور زیرورو شد و در حفاریهای شادیاخ یک قطعه ظرف سالم پیدا نکردیم و بقیه را دزدان و غارتگران میراث فرهنگی در طول تاریخ زیرورو کردند و حتی زمین را برای آجرهای آن حفاری کرده و بردهاند و امروز آن جاهایی در شادیاخ سالم است که دیوارهای خشتی و گلی داشته است و الان هم این جریان هنوز هم هست و به مسئولان هشدار میدهم که مراقب میراث فرهنگی باشند.
وی افزود: انسان حدود ۱۰هزارسال فرهنگسازی به معنای خاص کلمه کرده است و آثار تاریخی دارای شخصیت و مشخصه بود مانند سفال نیشابور اما از ۶۰سال گذشته دیگر باستانشناسی نداریم زیرا آنچه در خانه ما است معلوم نیست ساخت کجاست و از سوی دیگر بیشتر آنها ساخته دست انسان نیست و حامل فرهنگ نیست و تنها جایی که مجموعه و بسته و جعبه بایگانی ذخایر فرهنگی ما است همین تپههای فرهنگی مانند شادیاخ است که انسان را در آینده معرفی میکند.
وی گفت: تاریخ به ما ختم نشده و معلوم نیست تا چند میلیون سال دیگر انسان بر روی زمین زندگی کند و بخواهد درباره تاریخ گذشتهاش مطالعه و تحقیق کند و در آینده انسان برای مطاله آثار گذشته مجبور است به همین ذخایر زیرزمینی و تپههای باستانی و شهر کهن نیشابور مراجعه می کنند و باید بسیار از آن حراست کنیم و بدانیم چه امانتهایی در دست ما هست و باید از آن در برابر یک مشت انسانهای غارتگر و بیوطن حفاظت کنیم و اشیاء و آثار نیشابور را به موزههای کشورهای دیگر ببرند، همه موزههای جهان مملو از ظرفهای سفال نیشابور است، اینها چطور رفته است؟ و این مایه سرافکندگی است.
وی افزود: در این کتاب از گزارشهای بسیاری از اساتید استفاده کردهام که حاصلش اینکتاب در ۵۲۵ صفحه شده است و امیدوارم امکانی فراهم شود تا جلد دوم این کتاب را هم به چاپ برسانم.
وی افزود: این کتاب با همکاری بسیاری از عزیزان فراهم شود که از آن جمله دکتر گاراژیان، دکتر باصفا، دکتر میثم لباف خانیکی، آقای ویلکینسون، آقای کامبخش فرد، مرحوم سیدمحمود موسوی، آقای ریچارد بولیت، خانم دکتر لاله، دکتر شفیعی کدکنی، خانم مونیک کربران و دکتر بکائیان هستند و امیدوارم فرصتی برای چاپ جلد دوم این کتاب فراهم شود.
وی گفت: تاریخ باشکوه و آموزنده است و اگر همین تاریخ نیشابور را بخوانیم مو بر تنمان راست می شود، به امید اینکه به فرهنگ خودمان بازگردیم.
باستانشناسی مادر علم تاریخ است
دکتر جواد محقق در ادامه این برنامه گفت: ای کاش این سخنان عمیق دکتر خانیکی نوشته و منتشر شود تا به گوش همه کسانی میرسید که امروز باید در اینجا حضور میداشتند و من از جانب نیشابوریان از دکتر خانیکی تقدیر و تشکر میکنم که عمری را صرف انجام مطالعات عمیق در نیشابور کردهاند.
وی گفت: وقتی تاریخ سرزمینی نوشته می شود ۲وجه دارد، یکوجه کتابت و مکتوب و انشاء دارد که دربارها مینوشتند مانند تاریخ بیهقی و به قول استاد زرینکوب وقتی تاریخ کار خود را شروع میکند از بیطرفی خارج میشود و منظورشان تاریخ مکتوب است و مننمیخواهم در ارزش آنها تردید کنم اما باید در همه و نابترین آنها تردید کرد.
وی افزود: یک بخش از تاریخ را هم شعرا و نویسندگان در آسمان ارمانها و عواطف خود نوشتهاند که ارزش آن هم به عنوان یک اثر خلاق در جای خود باقی است اما با آن هم نمیشود اعتماد کرد و همه آنها را باید از آسمان انشاء و عواطف به زمین باستانشناسی آورد و در این زمین میتوان حرف منطقی و مستدل و علمی زد بنابراین باستانشناسی مادر علم تاریخ است و همه کارهای تاریخی را باید با آثاری مانند این کتاب محک زد.
وی اظهار کرد: اگر بخواهیم ۱۰کتاب درباره نیشابور معرفی کنیم قطعا یکی از این کتابها همین کتاب نیشابور و شادیاخ است و امیدوارم ما نیشابوریان قدر این آثار را بدانیم.
نیشابور میتواند تمامی تاریخ ایران را از دوران ساسانی تا به امروز نمایندگی کند
در ادامه این مراسم رونمایی بخش کارگاه علمی با حضور دکتر بکائیان، دکتر هاشم حسینی، دکتر موسوینیا، دکتر باصفا و دکتر نامی تشکیل شد.
دکتر نامی در این بخش گفت: سایتهای مختلفی در نیشابور وجود دارد که یکی از آنها محوطه برج در ۱۲کیلومتری نیشابور است و آثار جالبی از دوران پیش از تاریخ در آن کشف شد همچنین در تپه بلوچ و شهرک فیروزه آثار شاخصی وجود دارد.
وی افزود: شهر کهن نیشابور و محوطه شادیاخ هم مربوط به دوره اسلامی نیشابور است که سفال نیشابور در آن کشف شده است و استاد لباف خانیکی در نخستین فصل امکان سنجی سایت شادیاخ برای مشخص شدن تمرکز آثار حضور داشتند و در همان زمان هم ایشان تاکید کردند تخریب در این قسمتها عمدی بوده و این سایت از لحاظ باستانشناسی دوره اسلامی بسیار اهمیت دارد و امیدوارم در شادیاخ یک سایت موزه در شان نیشابور ایجاد شود.
در ادامه دکتر موسوینیا گفت: در باستانشناسی تلاش میشود کشفیات و آثار به دست انده به عموم عرضه شود نیشابور جزو معدود شهرهای ایران است که میتواند تمامی تاریخ ایران را از دوران ساسانی تا به امروز نمایندگی کند و نیشابور تا بدین حد از لحاظ تاریخی غنی است.
وی افزود: همیشه یکی از دغدغههای من این بود که چرا از این ظرفیت تاریخی برای پویایی نیشابور و در حوزه گردشگری استفاده نمیشود و یکی از نقدهای جدی این است که یک چارچوب اصولی، علمی و استاندار جهانی نداریم تا با استناد به آن مجموعه شادیاخ را احیا کنیم و باورم این است که اگر ما از تجربه محوطههای موفق احیا شده در سطح جهانی استفاده کنیم شادیاخ می تواند سهم مهمی برای توسعه پایدار در سطح نیشابور، استان و کشور داشته باشد.
در ادامه دکتر هاشم حسینی دانشیار دانشکده هنر نیشابور گفت: نیشابور در ابعاد مختلف معماری، شهرسازی، فلزکاری، شیشهگری و مخصوصا سفالینه اسلامی نقش محوری دارد و سفال دوره اسلامی برمبنای سفالهای کشف شده در نیشابور طبقهبندی میشود و بسیاری از عناصر بیرونی قبل از اسلام در این شهر وارد فرهنگ اسلامی شده مانند استفاده از نقوش انسانی و حیوانی بر روی سفالینهها که برای نخستینبار در نیشابور انجام شده است.
وی افزود: نیشابور نقش احیاگری فرهنگ ایران را در دوران اسلامی داشته و یکی از ویزگی های مهم این نقوش انسانی یا حیوانی سبک انتزاعی آن به خاطر محدودیتهای آن زمان است که از ویژگیهای سفالینه نیشابور است.
وی گفت: کتیبههای سفال نیشابور هم ابتکاری و انقلابی بوده و در قرن سه و چهار هجری راه را برای کتیبهها در ساختمانها باز میکنند.
دکتر بکائیان در ادامه این بخش از کارگاه علمی گفت: اینکتاب یکی از مهمترین کتابهای حوزه باستانشناسی نیشابور است.
وی افزود: درباره رابطه تاریخ و باستانشناسی این کتاب نشان داد بسیاری از اطلاعات باستانشناسی بر آگاهیهای تاریخی استوار است و دانش باستانشناسی در ۲دوره می تواند به دانش تاریخ کمک کند یکی در دوره پیش از تاریخ که میتواند اطلاعات و آگاهیهای قبلی را تایید یا رد کند به عنوان مثال زیره به کرمان بردن یک مثال رایج است در حالی که ۲دهه قبل نشانههای از زیره در شهر سوخته پیدا شد که شاید تئوری زیره به کرمان بردن را مخدوش کند زیرا در باستانشناسی اطلاعات جدید باعث مخدوش شدن اطلاعات قبلی میشود بنابراین قطعی نیست.
وی افزود: در دوره باستانی دانش باستانشناسی بسیار به دانش تاریخی کمک میکند اما در دوره تاریخی بسیاری از بررسیهای باستانشناسی بر آگاهیهای تاریخی استوار است و محقق موزه متروپولیتن که به نیشابور آمده بود در مقدمه کتابش ذکر میکند ما براساس اطلاعات تاریخی میدانستیم نیشابور یک شهر تاریخی است و به نیشابور آمدیم با گمانهزنی در مناطق مختلف این شهر مانند تپه مدرسه، سبزپوشان، قنات و تپه تاکستان به این باور تاریخی رسیدیم پس در دوره تاریخی اطلاعات تاریخی میتواند به کمک باشنانشناسی بیاید اما اطلاعات تاریخی در نهایت توسط دانش باستانشناسی کامل میشود.
وی گفت: نکته جالب این کتاب این است که با تاریخ نیشابور و شادیاخ وارد مباحث کتاب شده و به طور علمی و روشمند سراغ موضوعات تاریخی رفته و از موضوعاتی که جنبه احساسی و خیالی داشتهاند گذشته است.
وی گفت: در پایان کتاب بخش اول به صورت خلاصه نتیجهگیری شده و اسکان در شادیاخ از ابتدای قرن سوم هجری و اوج آن در قرن پنجم و ششم هجری در دوره سلجوقیان مطرح شده که در دوره مغولها نابود شده و پس از آن اسکانهای موقتی در اینجا وجود داشته و پس از آن در طی زلزله سال ۶۶۹هجری قمری شادیاخ کاملا نابود میشود.
وی اظهار کرد: من تاسف میخورم برای رونمایی کتابی در این حد باید فرهنگسرای سیمرغ در نظر گرفته میشد و امیدوارم روزی را در نیشابور ببینیم که وقتی صحبت از کتاب و رونمایی کتاب میشود سالنها پر شود البته من امیدی ندارم ولی امیدوارم آن روز برسد.
لازم به ذکر است کتاب نیشابور و شادیاخ زمستان ۱۴۰۰در تیراژ یکهزار نسخه توسط انتشارات امید مجد منتشر شد.