حضور هنرمند و شیوهی بیان او در اثر هنری اوست. همچنان که اثر انگشت و صدای هر کس، پدیدهای مشخص و یگانه است
نوشین جمنژاد
**
به هر اثر ادبی شکوهمندی که در آن عنصر تخیل دخیل باشد و در ضمن با جهان واقع نیز ارتباط معناداری داشته باشد،
ادبیات گفته میشود. همچنین ادبیات در وجه کاربردی خود معنا و مفهومی گسترده دارد که انبوهی از نوشتهها را با تفاوتهایی چشمگیر دربرمیگیرد که بخشی از آن منثور و بخشی دیگر منظوم است.
یکی از مهمترین شاخههای ادبیات، ادبیات داستانی است که ریشهای تاریخی دارد و انواع آن عبارتند از:
ادبیات غنایی، ادبیات نمایشی، ادبیات حماسی، تاریخی
هر یک از این شاخهها دارای زیرشاخههایی چندند:
قصه، داستان کوتاه، و رمان
امروزه ادبیات ما در دو زمینهی غنایی و حماسی آوازهای جهانی دارد. از طرفی این انواع ادبیات گونهها و زیرگونههای بسیار دارند که شامل ژانر و سبک میشود.
ژانر«گونه»:
دستهای از نوشتههای ادبی را شامل میشود که در فُرم، محتوا، و سبک همانندیهای مشهودی داشته باشند. هر اثر ادبی در ژانرهای بسیاری مانند طنز، کُمدی، فانتزی، پلیسی، علمی- تخیلی، رمزآلود و ماجراجویانه تعریف میشود.
سبک:
حضور هنرمند و شیوهی بیان او در اثر هنری اوست. همچنان که اثر انگشت و صدای هر کس، پدیدهای مشخص و یگانه است که با آنها صاحبش شناسایی میشود، سبک نیز چنین کیفیتی دارد و پدیدهای منحصر بهفرد برای بیان در کار یک هنرمند است. سبک، رابطهی میان مغز و زبان و کیفیت اندیشیدن هنرمند را در بازیهای زبانی و گلاویزی او با صنایع بدیعی نشان میدهد. ذهنیت هر نویسنده با مطرح کردن معیارهای زیر سبک او را نشان میدهد:
چینش درست واژگان، خلاقیت در کاربرد فعلهای زمانی، استفاده بهموقع و صحیح قواعد دستوری، آراستگی و پیراستگی متن.
داستان در معنای خاص آن، مترادف ادبیات داستانیاست.
دکتر شفیعی کدکنی دربارهی سبک میگوید:
«سبک با بررسی بسامد انحراف از زبان معیار یا نُرم بهدست میآید. هرچه سبب انحراف از نُرم و هنجار است و در متن تکرار میشود، ویژگی سبکی به شمار میرود.»
همچنین داستانی بر آثار منثوری دلالت دارد که از ماهیت تخیلی برخوردار باشد، غالبا به قصه، رمانس، داستان کوتاه، رمان و آثار وابسته به آنها ادبیات داستانی میگویند. که شعر و نمایشنامه را شامل نمیشود.
مکتب:
مکتب ناشی از تحولاتی اجتماعی و تبلور اندیشههایی تازه و دورانساز میباشد نه از خلاقیت فردی. شاید مکتب را بتوان خلاقیتی اجتماعی از یک دورهی تاریخی تعریف کرد.
مکتبهای ادبی:
بر عکس سبک که شناسهای فردیست و مُهر و نشان یک نویسنده را شامل میشود، مکتب ادبی هویت فرهنگی و اجتماعی را در یک دوران تاریخی مشخص نشان میدهد. در واقع تبلور نظرات ادبی، اندیشهها، حدیث آرزومندیهای انسانی یک دوران را در مکتب ادبی آن دوران باید یافت. مکتب ادبی در اثر رشد اقتصادی و فرهنگی جامعه آشکار میشود.
انواع مکتبها:
رئالیسم، رمانتیسم، ناتورالیسم، سوررئالیسم، رئالیسم جادویی، سمبولیسم