نوتهیدستان و نوکیسه‌گان
نوتهیدستان و نوکیسه‌گان
خاتون شرق- جامعه ایران امروز با دو پدیده متضاد اما مرتبط روبه‌روست: نوتهیدستان که به دلیل بحران‌های اقتصادی و اجتماعی جایگاه خود را از دست داده‌اند و نوکیسه‌گان که با رانت و فرصت‌های نامتعارف به ثروت یا قدرت رسیده‌اند. این دو قشر، اگرچه در موقعیت‌های متفاوت قرار دارند، اما هر دو به شکلی بر روابط اجتماعی و اقتصادی کشور تأثیر منفی گذاشته‌اند.

سعید صفارائی – خبرنگار
جامعه ایران امروز با دو پدیده متضاد اما مرتبط روبه‌روست: نوتهیدستان که به دلیل بحران‌های اقتصادی و اجتماعی جایگاه خود را از دست داده‌اند و نوکیسه‌گان که با رانت و فرصت‌های نامتعارف به ثروت یا قدرت رسیده‌اند. این دو قشر، اگرچه در موقعیت‌های متفاوت قرار دارند، اما هر دو به شکلی بر روابط اجتماعی و اقتصادی کشور تأثیر منفی گذاشته‌اند.
نوکیسه‌گان، به عنوان افرادی که بدون هیچ‌گونه زحمت و از طریق رانت، فساد و فرصت‌های نامتعارف به ثروت و قدرت رسیده‌اند، خود را به عنوان طبقه‌ای جدید در جامعه معرفی می‌کنند. این گروه با نمایش‌های تجملاتی و مصرف‌گرایانه، به دنبال نمایش خود به‌عنوان اعضای نخبگان جامعه هستند. اما برخلاف ظاهر تجملی‌شان، نوکیسه‌گان فاقد تحصیلات عالی و آداب و رسوم برتر فرهنگی هستند که در گذشته به طبقه اشراف تعلق داشته است.
نوکیسه‌گان در واقع به نوعی از اشرافیت بی‌هویت تبدیل شده‌اند؛ در حالی که دیگر ویژگی‌های اشرافیت همچون تحصیلات عالی، فرهنگ و اخلاق نیکو را از دست داده‌اند، تنها چیزی که از این طبقه به ارث برده‌اند، ثروت است. تجمل‌گرایی افراطی و خودنمایی این افراد باعث تشدید شکاف‌های طبقاتی و ایجاد بی‌اعتمادی اجتماعی می‌شود.
در طرف دیگر، نوتهیدستان به افرادی اطلاق می‌شود که به دلیل بحران‌های اقتصادی و اجتماعی، جایگاه خود را در طبقات بالای اجتماعی از دست داده‌اند و اکنون در طبقات پایین‌تری قرار دارند. این گروه که بیشتر به دلیل بحران‌های اقتصادی به زیر خط فقر سقوط کرده‌اند، قادر به حفظ موقعیت اجتماعی قبلی خود نیستند. آنان که روزگاری در موقعیت‌های اجتماعی بالا قرار داشتند، اکنون مجبورند در شرایطی بسیار دشوار و بی‌ثبات زندگی کنند.
نوتهیدستان، برخلاف نوکیسه‌گان که به دنبال نمایشی از ثروت و موقعیت هستند، با نوعی از خودبیگانگی روبه‌رو هستند. آن‌ها دیگر نه قادر به حفظ شان خانوادگی خود هستند و نه قادرند جایگاه اجتماعی خود را به‌عنوان طبقه‌ای صاحب فرهنگ و تحصیلات عالی حفظ کنند. از دست دادن این موقعیت‌ها باعث شده است که این گروه به نوعی از وضعیت اجتماعی و فرهنگی خود بیگانه شوند و در تلاش برای بازسازی آن، به رفتارهای تخریبی روی آورند. این افراد به جای نمایش تجملات افراطی، بیشتر به انزوا و فرار از اجتماع تمایل دارند و از حضور در هر گونه کنش اجتماعی و سیاسی اجتناب می‌کنند.
اگرچه نوتهیدستان و نوکیسه‌گان از دو مسیر متفاوت شکل گرفته‌اند، اما سرنوشت اجتماعی آنان شباهت‌های بنیادین دارد. نوکیسه‌گان با تجملات افراطی و نمایش ثروت، و نوتهیدستان با انزوا و کناره‌گیری از اجتماع، هر دو دچار ازخودبیگانگی شده‌اند. به دلیل فقدان حس تعلق اجتماعی، این دو قشر به رفتارهایی روی می‌آورند که همبستگی جامعه را تضعیف می‌کند.
نوتهیدستان در پی بازگشت به جایگاه پیشین خود هستند، در حالی که نوکیسه‌گان تنها به حفظ و نمایش ثروت می‌اندیشند. نتیجه این دو رویکرد، شکل‌گیری جزایری جدا و سرگردان در جامعه است که فاقد پیوندهای همبستگی و نمادهای مشترک‌اند.
پدیده نوتهیدستان و نوکیسه‌گان نشانه‌ای از شکاف عمیق اجتماعی در ایران است؛ شکافی که در صورت بی‌توجهی می‌تواند به بحرانی ساختاری تبدیل شود. راه‌حل مقابله با این وضعیت، اصلاحات اقتصادی، مبارزه با فساد، حمایت از تولید و کارآفرینی واقعی، و بازگشت به ارزش‌های اخلاقی است. جامعه‌ای که معیار موفقیت را بر پایه عدالت و تلاش قرار دهد، می‌تواند این دو پدیده را مهار کرده و مسیر توسعه پایدار را هموار سازد.